۱۰۶٬۸۲۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''فلسفۀ اولی یا مابعدالطبیعه؛ مشتمل بر مهمترین اقوال فلاسفۀ اروپا در الهیات و تجرد نفس و تطبیق اصطلاحات''' تألیف ابوالحسن شعرانی | '''فلسفۀ اولی یا مابعدالطبیعه؛ مشتمل بر مهمترین اقوال فلاسفۀ اروپا در الهیات و تجرد نفس و تطبیق اصطلاحات''' تألیف [[شعرانی، ابوالحسن|ابوالحسن شعرانی طهرانی]]، با پژوهش و تحقیق [[صالحی، سید حسن|سید حسن صالحی]]؛ از آنجا که از نخستین سالهای سدۀ اخیر کمتر اثری در دست است که نمودار شیوۀ مواجهۀ اندیشهوران ایرانی با فلسفۀ مغربزمین باشد، رسالۀ «فلسفۀ اولی یا مابعدالطبیعه» میتواند نمونۀ مناسبی برای تحقیق و بررسی در این حوزه باشد. اهمیت این رساله را از چند منظر میتوان بررسی کرد: این رساله از نخستین نوشتههایی است که با هدف معرفی فلسفۀ غرب به اندیشوران ایرانی به نگارش درآمده است. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
سرآغاز آشنایی ایرانیان با اندیشههای جدید مغربزمین را میتوان سدۀ نوزدهم میلادی دانست. فرهیختگان دورۀ قاجار بهتدریج گرایشی به فراگیری دانشهای نو از خود نشان دادند. در این میان فلسفه نیز از التفات آنها بینصیب نماند. برخی از زباندانان کوشیدند ترجمههایی از آثار فلسفی مغربزمین به عمل آورند و برخی دیگر درصدد نگارش آثاری برای شناساندن فلسفۀ فرنگی به ایرانیان برآمدند. | سرآغاز آشنایی ایرانیان با اندیشههای جدید مغربزمین را میتوان سدۀ نوزدهم میلادی دانست. فرهیختگان دورۀ قاجار بهتدریج گرایشی به فراگیری دانشهای نو از خود نشان دادند. در این میان فلسفه نیز از التفات آنها بینصیب نماند. برخی از زباندانان کوشیدند ترجمههایی از آثار فلسفی مغربزمین به عمل آورند و برخی دیگر درصدد نگارش آثاری برای شناساندن فلسفۀ فرنگی به ایرانیان برآمدند. | ||
این گرایش جدید حتی بر عالمان دینی هم اثر گذاشت؛ آنها نیز کوشیدند در حد وسع و به سبک و سیاق خود با اندیشههای جدید فلسفی آشنا شوند. برخی از آنها همچون ابوالحسن شعرانی به فراگیری زبانهای فرنگی مشغول شدند و برخی دیگر به طور مستقیم تحصیلات دانشگاهی خود را در حوزۀ فلسفه دنبال کردند. | این گرایش جدید حتی بر عالمان دینی هم اثر گذاشت؛ آنها نیز کوشیدند در حد وسع و به سبک و سیاق خود با اندیشههای جدید فلسفی آشنا شوند. برخی از آنها همچون [[شعرانی، ابوالحسن|ابوالحسن شعرانی]] به فراگیری زبانهای فرنگی مشغول شدند و برخی دیگر به طور مستقیم تحصیلات دانشگاهی خود را در حوزۀ فلسفه دنبال کردند. | ||
میرزا ابوالحسن شعرانی طهرانی فرزند حاج شیخ محمد در سال 1320 قمری در تهران به دنیا آمد. او در همان اوان کودکی قرآن و تجوید و زبان عربی را نزد پدر و نخستین معلم خود شیخ محمد طهرانی آموخت. اندکی بعد وارد مدرسۀ علمیۀ فخریۀ تهران شد و تحصیل علوم رایج حوزوی را آغاز کرد. پس از بنیانگذاری حوزۀ قم وارد آن شهر شد و درس استادانی چون آیتالله شیخ عبدالکریم حائری و شیخ عبدالنبی نوری را درک کرد. در سال 1346 قمری به نجف اشرف عزیمت کرد و در آنجا تحصیل را نزد | [[شعرانی، ابوالحسن|میرزا ابوالحسن شعرانی طهرانی]] فرزند حاج شیخ محمد در سال 1320 قمری در تهران به دنیا آمد. او در همان اوان کودکی قرآن و تجوید و زبان عربی را نزد پدر و نخستین معلم خود شیخ محمد طهرانی آموخت. اندکی بعد وارد مدرسۀ علمیۀ فخریۀ تهران شد و تحصیل علوم رایج حوزوی را آغاز کرد. پس از بنیانگذاری حوزۀ قم وارد آن شهر شد و درس استادانی چون [[حائری یزدی، عبدالکریم|آیتالله شیخ عبدالکریم حائری]] و شیخ [[عبدالنبی نوری]] را درک کرد. در سال 1346 قمری به نجف اشرف عزیمت کرد و در آنجا تحصیل را نزد سید ابوتراب خوانساری ادامه داد. پس از پایان درسآموزی در عصر پهلوی اول به ایران بازگشت و درس خود را در تهران از جمله در مدرسۀ عالی سپهسالار و مروی آغاز کرد. او افزون بر تسلط بر فقه، اصول، تفسیر، حدیث، فلسفه، ریاضیات، عرفان و کلام، با چند زبان غیر از فارسی و عربی آشنا بود. وی بر زبان فرانسه چیرگی کافی داشت و در کتابخانۀ شخصی خود تعدادی کتاب فلسفی و علمی به زبان فرانسه نگهداری میکرد. ایشان در اواخر عمر دچار ضعف و نقاهت و بیماری قلب و ریه شدند و سرانجام در سال 1393 قمری دار فانی را وداع گفتند. او از پرکارترین نویسندگان عصر بود. آثار و مکتوبات وی شاخههای علوم قدیم همچون فقه و اصول و تفسیر و قرآنپژوهی و حدیث و رجال و هیئت و نجوم و فلسفه را دربرمیگیرد. | ||
از آنجا که از نخستین سالهای سدۀ اخیر کمتر اثری در دست است که نمودار شیوۀ مواجهۀ اندیشهوران ایرانی با فلسفۀ مغربزمین باشد، رسالۀ «فلسفۀ اولی یا مابعدالطبیعه» میتواند نمونۀ مناسبی برای تحقیق و بررسی در این حوزه باشد. اهمیت این رساله را از چند منظر میتوان بررسی کرد: این رساله از نخستین نوشتههایی است که با هدف معرفی فلسفۀ غرب به اندیشوران ایرانی به نگارش درآمده است. شیوۀ مواجهۀ نویسنده که خود از بزرگان فلسفه و حکمت است، با اندیشههای فلسفی اندیشمندان مغربزمین اهمیت فراوان دارد. وی در این رساله فقط به عرضه و معرفی اندیشههای فیلسوفان بسنده نمیکند، بلکه در خلال بیان مطالب، دیدگاههای گوناگون را سنجش و بررسی میکند؛ از اینرو میتوان این رساله از یکی از نخستین تلاشها در مسیر فهم، واکاوی و سنجشگری فلسفۀ مغربزمین دانست. | از آنجا که از نخستین سالهای سدۀ اخیر کمتر اثری در دست است که نمودار شیوۀ مواجهۀ اندیشهوران ایرانی با فلسفۀ مغربزمین باشد، رسالۀ «فلسفۀ اولی یا مابعدالطبیعه» میتواند نمونۀ مناسبی برای تحقیق و بررسی در این حوزه باشد. اهمیت این رساله را از چند منظر میتوان بررسی کرد: این رساله از نخستین نوشتههایی است که با هدف معرفی فلسفۀ غرب به اندیشوران ایرانی به نگارش درآمده است. شیوۀ مواجهۀ نویسنده که خود از بزرگان فلسفه و حکمت است، با اندیشههای فلسفی اندیشمندان مغربزمین اهمیت فراوان دارد. وی در این رساله فقط به عرضه و معرفی اندیشههای فیلسوفان بسنده نمیکند، بلکه در خلال بیان مطالب، دیدگاههای گوناگون را سنجش و بررسی میکند؛ از اینرو میتوان این رساله از یکی از نخستین تلاشها در مسیر فهم، واکاوی و سنجشگری فلسفۀ مغربزمین دانست. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
شعرانی در مواجهه با فلسفۀ مغربزمین و بررسی دیدگاههای فیلسوفان انصاف و آزاداندیشی خود را به نمایش میگذارد. وی میکوشد سنجشگری خود را به دور از پیشداوری و کژداوری به مخاطب عرضه کند و در صورت درستی اقوال فیلسوفان، از پذیرش آنها هراسی به خود راه ندهد. هرگز خصومتی در قبال فیلسوفان از خود نشان نمیدهد و بدبینیهای رایج به اندیشههای تازه در نگاه او جای ندارد. او بر آن است که راه و روش خود را یکسره بر استدلال و سنجشگری قرار دهد و از تقلید و تعبد به دور باشد. آنچه برای او اهمیت دارد، کشف حقیقت و راهیافتن به معرفت صحیح است. | شعرانی در مواجهه با فلسفۀ مغربزمین و بررسی دیدگاههای فیلسوفان انصاف و آزاداندیشی خود را به نمایش میگذارد. وی میکوشد سنجشگری خود را به دور از پیشداوری و کژداوری به مخاطب عرضه کند و در صورت درستی اقوال فیلسوفان، از پذیرش آنها هراسی به خود راه ندهد. هرگز خصومتی در قبال فیلسوفان از خود نشان نمیدهد و بدبینیهای رایج به اندیشههای تازه در نگاه او جای ندارد. او بر آن است که راه و روش خود را یکسره بر استدلال و سنجشگری قرار دهد و از تقلید و تعبد به دور باشد. آنچه برای او اهمیت دارد، کشف حقیقت و راهیافتن به معرفت صحیح است. | ||
نویسندۀ این رساله کموبیش از مباحث جدید علوم تجربی در مغربزمین نیز آگاهی دارد و در خلال این رساله به برخی از آنها اشاره میکند؛ از جمله بخشی از این رساله که شعرانی عنوان «اصل الانواع» را برای آن برگزیده و در آن نظریۀ تکامل داروین را بررسی کرده است. در ادامه ضمن اشاره به کتاب «اصل الانواع» از داروین، دیدگاههای گوناگون در این زمینه را بررسی کرده است. | نویسندۀ این رساله کموبیش از مباحث جدید علوم تجربی در مغربزمین نیز آگاهی دارد و در خلال این رساله به برخی از آنها اشاره میکند؛ از جمله بخشی از این رساله که [[شعرانی، ابوالحسن|شعرانی]] عنوان «اصل الانواع» را برای آن برگزیده و در آن نظریۀ تکامل داروین را بررسی کرده است. در ادامه ضمن اشاره به کتاب «اصل الانواع» از داروین، دیدگاههای گوناگون در این زمینه را بررسی کرده است. | ||
مباحث این رساله را میتوان در پنج موضوع امور عامه، الهیات، طبیعیات، علم النفس و اخلاق تقسیم کرد. افزون بر این مباحث و پیش از آن، شعرانی مرور تاریخی بسیار کوتاهی از فلسفۀ غرب به دست میدهد. آنچه بیش از هر چیز برای نویسنده اهمیت دارد، یافتن بهانه برای عرضۀ اصطلاحات فلسفی و کشف برابرنهادهای آنها است. به سخن دیگر همۀ این مطالب مطرح میشود تا ضمن عرضۀ برخی اصطلاحات فلسفی فرنگی و برابرنهادهای آنها، راه گفتگو و مفاهمه میان دو طریقۀ فلسفی گشوده شود. افزون بر معرفی و عرضۀ دیدگاههای فیلسوفان، شعرانی در این رساله دست به ترجمه هم میزند؛ گاهی قطعاتی از کتابهای فیلسوفان را مستقیم ترجمه میکند و گاهی به تلخیص و اقتباس بسنده میکند. از اینرو میتوان شعرانی را از نخستین مترجمان متون فلسفی غرب به فارسی دانست. | مباحث این رساله را میتوان در پنج موضوع امور عامه، الهیات، طبیعیات، علم النفس و اخلاق تقسیم کرد. افزون بر این مباحث و پیش از آن، [[شعرانی، ابوالحسن|شعرانی]] مرور تاریخی بسیار کوتاهی از فلسفۀ غرب به دست میدهد. آنچه بیش از هر چیز برای نویسنده اهمیت دارد، یافتن بهانه برای عرضۀ اصطلاحات فلسفی و کشف برابرنهادهای آنها است. به سخن دیگر همۀ این مطالب مطرح میشود تا ضمن عرضۀ برخی اصطلاحات فلسفی فرنگی و برابرنهادهای آنها، راه گفتگو و مفاهمه میان دو طریقۀ فلسفی گشوده شود. افزون بر معرفی و عرضۀ دیدگاههای فیلسوفان، [[شعرانی، ابوالحسن|شعرانی]] در این رساله دست به ترجمه هم میزند؛ گاهی قطعاتی از کتابهای فیلسوفان را مستقیم ترجمه میکند و گاهی به تلخیص و اقتباس بسنده میکند. از اینرو میتوان [[شعرانی، ابوالحسن|شعرانی]] را از نخستین مترجمان متون فلسفی غرب به فارسی دانست. | ||
اما در این کتاب متن چاپ قدیم رسالۀ شعرانی که به سال 1316 هجری با نظارت خود مؤلف منتشر شده است، پس از حروفچینی و تصحیح و ویرایش، با نسخۀ چاپی قدیم مقابله شده و منتشر شده است. یکایک اعلام و عناوین آثار پژوهیده شده و توضیحات مناسبی در پاورقی درج شده است. بیشتر منقولاتی که نویسنده به آنها اشاره کرده، از برخی کتابهای عربی و فرانسه آورده شده است. در نسخۀ چاپی قدیم، شعرانی همۀ تعابیر و اصطلاحات فرانسه را در متن گنجانده است و نه در پانوشتها. در این تصحیح هرجا کلمات فرانسه در کنار اصطلاح فارسی آن به طور همزمان در متن آمده بود، اصطلاح فارسی در متن حفظ شده و معادل فرانسه به حاشیه منتقل گردیده است. دو واژهنامۀ دوزبانه از اصطلاحات در پایان کتاب گردآوری شده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/5372 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | اما در این کتاب متن چاپ قدیم رسالۀ [[شعرانی، ابوالحسن|شعرانی]] که به سال 1316 هجری با نظارت خود مؤلف منتشر شده است، پس از حروفچینی و تصحیح و ویرایش، با نسخۀ چاپی قدیم مقابله شده و منتشر شده است. یکایک اعلام و عناوین آثار پژوهیده شده و توضیحات مناسبی در پاورقی درج شده است. بیشتر منقولاتی که نویسنده به آنها اشاره کرده، از برخی کتابهای عربی و فرانسه آورده شده است. در نسخۀ چاپی قدیم، [[شعرانی، ابوالحسن|شعرانی]] همۀ تعابیر و اصطلاحات فرانسه را در متن گنجانده است و نه در پانوشتها. در این تصحیح هرجا کلمات فرانسه در کنار اصطلاح فارسی آن به طور همزمان در متن آمده بود، اصطلاح فارسی در متن حفظ شده و معادل فرانسه به حاشیه منتقل گردیده است. دو واژهنامۀ دوزبانه از اصطلاحات در پایان کتاب گردآوری شده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/5372 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||