پرش به محتوا

ابن خلدون، یحیی بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات زندگی‌نامه | عنوان = ابن خلدون، یحیی بن محمد | تصویر = NUR00000.jpg | اندازه تصویر = | توضیح تصویر = | نام کامل = ابن خَلْدون‌ ابوزكریا یحیى بن محمد‌ | نام‌های دیگر = | لقب = | تخلص = | نسب = | نام پدر = ابوعبدالله‌ محمد بن‌ محمد | ولادت = 734ق | م...» ایجاد کرد)
 
خط ۴۶: خط ۴۶:
درباره نیمه اول‌ زندگى‌ و پرورش‌ علمى‌ یحیى‌ بن‌ خلدون‌ اطلاع‌ دقیقى‌ در دست‌ نیست‌، اما بر اساس‌ قرائنى‌ مى‌توان‌ گفت‌ كه‌ یحیى‌ و [[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|عبدالرحمان‌]] گذشته‌ از پدر خود، نزد استادان‌ مشترك‌ متعددی‌ به‌ویژه‌ كسانى‌ كه‌ همراه‌ سلطان‌ ابوالحسن‌ مَرینى‌ در 748ق‌ به‌ تونس‌ وارد شدند، دانش‌ آموختند. از آن‌جا كه‌ [[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|عبدالرحمان‌]] این‌ رویداد را با اهمیت‌ بسیار تلقى‌ كرده‌ است‌، تأثیر علمى‌ ناشى‌ از آن‌ را در تربیت‌ یحیى‌ نیز نباید از نظر دور داشت‌. با این‌همه،‌ مدت‌ استفاده آن‌ دو از بیشتر این‌ استادان‌ كوتاه‌ بوده‌ است‌، زیرا برخى‌ از آنان‌ در طاعون‌ 749ق‌ و برخى‌ دیگر در حادثه دریایى‌ 750ق‌ درگذشتند.  
درباره نیمه اول‌ زندگى‌ و پرورش‌ علمى‌ یحیى‌ بن‌ خلدون‌ اطلاع‌ دقیقى‌ در دست‌ نیست‌، اما بر اساس‌ قرائنى‌ مى‌توان‌ گفت‌ كه‌ یحیى‌ و [[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|عبدالرحمان‌]] گذشته‌ از پدر خود، نزد استادان‌ مشترك‌ متعددی‌ به‌ویژه‌ كسانى‌ كه‌ همراه‌ سلطان‌ ابوالحسن‌ مَرینى‌ در 748ق‌ به‌ تونس‌ وارد شدند، دانش‌ آموختند. از آن‌جا كه‌ [[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|عبدالرحمان‌]] این‌ رویداد را با اهمیت‌ بسیار تلقى‌ كرده‌ است‌، تأثیر علمى‌ ناشى‌ از آن‌ را در تربیت‌ یحیى‌ نیز نباید از نظر دور داشت‌. با این‌همه،‌ مدت‌ استفاده آن‌ دو از بیشتر این‌ استادان‌ كوتاه‌ بوده‌ است‌، زیرا برخى‌ از آنان‌ در طاعون‌ 749ق‌ و برخى‌ دیگر در حادثه دریایى‌ 750ق‌ درگذشتند.  


[[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|عبدالرحمان‌]]از مشاهیر این‌ افراد به‌ سَطّى‌ فقیه‌ مالكى‌، ابن‌ عبدالمهیمن‌ نحوی‌، ابن‌ رضوان‌ ادیب‌، ابن‌ شعیب‌ فاسى‌ حكیم‌ و ادیب‌، ابن‌ عبدالنور فقیه‌ مالكى‌، ابن‌ صباغ‌ محدث‌، ابن‌ مرزوق‌ و آبلى‌ اشاره‌ كرده‌ و از آنان‌ به‌ عنوان‌ مشایخ‌ و دوستان‌ خود سخن‌ رانده‌ است‌. از میان‌ این‌ عالمان‌ استفاده یحیى‌ از محضر ابوعبدالله‌ آبلى‌ و برخى‌ شاگردان‌ او مانند ابوعبدالله‌ شریف‌، مسلم‌ است، به‌ویژه‌ آبلى‌ بر هر دو برادر تأثیر قاطعى‌ داشته‌ است.
[[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|عبدالرحمان‌]] از مشاهیر این‌ افراد به‌ سَطّى‌ فقیه‌ مالكى‌، ابن‌ عبدالمهیمن‌ نحوی‌، ابن‌ رضوان‌ ادیب‌، ابن‌ شعیب‌ فاسى‌ حكیم‌ و ادیب‌، ابن‌ عبدالنور فقیه‌ مالكى‌، ابن‌ صباغ‌ محدث‌، ابن‌ مرزوق‌ و آبلى‌ اشاره‌ كرده‌ و از آنان‌ به‌ عنوان‌ مشایخ‌ و دوستان‌ خود سخن‌ رانده‌ است‌. از میان‌ این‌ عالمان‌ استفاده یحیى‌ از محضر ابوعبدالله‌ آبلى‌ و برخى‌ شاگردان‌ او مانند ابوعبدالله‌ شریف‌، مسلم‌ است، به‌ویژه‌ آبلى‌ بر هر دو برادر تأثیر قاطعى‌ داشته‌ است.


حاجیات‌ احتمال‌ داده‌ كه‌ یحیى‌ به‌ همراه‌ [[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|عبدالرحمان‌]] در دربار ابوعنان‌ بوده‌ و در آن‌جا محضر ابوعبدالله‌ شریف‌ را درك‌ كرده‌ است‌. همچنین‌ بسیار محتمل‌ است‌ كه‌ یحیى‌ از لسان‌الدین‌ بن‌ خطیب‌ نیز كه‌ در 761ق‌ به‌ فاس‌ مسافرت‌ كرد، بهره‌ برده‌ باشد، زیرا یحیى‌ در آن‌ زمان‌ در دیوان‌ انشای‌ فاس‌ و زیر نظر ابن‌ رضوان‌ منصب‌ دبیری‌ داشت‌. گذشته‌ از آن‌، نامه‌ای‌ از ابن‌ خطیب‌ به‌ یحیى‌ در دست‌ است‌ كه‌ بیان‌گر رابطه دوستانه آن‌ دو است و نثر مصنوع‌ ابن‌ خطیب‌ مى‌توانسته‌ است‌ راهنمای‌ خوبى‌ برای‌ یحیى‌ در شیوه نگارش‌ بُغیةالرُّوّاد باشد. گذشته‌ از اینها یحیى‌ بن‌ خلدون‌ از ابوالبركات‌ بلفیقى‌، فقیه‌، ادیب‌ و دبیر و ابوعلى‌ زواوی‌، مفتى‌ و از شاگردان‌ بلفیقى‌، و ابن‌ عبدالمهیمن‌ به‌ عنوان‌ استادان‌ خود یاد كرده‌ است‌. ابن‌ خطیب‌ در نامه خود به‌ یحیى‌ او را فاضل‌ و فقیه‌ خوانده‌ است‌.
حاجیات‌ احتمال‌ داده‌ كه‌ یحیى‌ به‌ همراه‌ [[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|عبدالرحمان‌]] در دربار ابوعنان‌ بوده‌ و در آن‌جا محضر ابوعبدالله‌ شریف‌ را درك‌ كرده‌ است‌. همچنین‌ بسیار محتمل‌ است‌ كه‌ یحیى‌ از لسان‌الدین‌ بن‌ خطیب‌ نیز كه‌ در 761ق‌ به‌ فاس‌ مسافرت‌ كرد، بهره‌ برده‌ باشد، زیرا یحیى‌ در آن‌ زمان‌ در دیوان‌ انشای‌ فاس‌ و زیر نظر ابن‌ رضوان‌ منصب‌ دبیری‌ داشت‌. گذشته‌ از آن‌، نامه‌ای‌ از ابن‌ خطیب‌ به‌ یحیى‌ در دست‌ است‌ كه‌ بیان‌گر رابطه دوستانه آن‌ دو است و نثر مصنوع‌ ابن‌ خطیب‌ مى‌توانسته‌ است‌ راهنمای‌ خوبى‌ برای‌ یحیى‌ در شیوه نگارش‌ بُغیةالرُّوّاد باشد. گذشته‌ از اینها یحیى‌ بن‌ خلدون‌ از ابوالبركات‌ بلفیقى‌، فقیه‌، ادیب‌ و دبیر و ابوعلى‌ زواوی‌، مفتى‌ و از شاگردان‌ بلفیقى‌، و ابن‌ عبدالمهیمن‌ به‌ عنوان‌ استادان‌ خود یاد كرده‌ است‌. ابن‌ خطیب‌ در نامه خود به‌ یحیى‌ او را فاضل‌ و فقیه‌ خوانده‌ است‌.
افزون‌ بر آن‌، عنوان‌ فقیه‌ در آغاز خطبه بغیة نیز دیده‌ مى‌شود. از این‌جا مى‌توان‌ دانست‌ كه‌ یحیى‌ علم‌ دینى‌ و ادبى‌ عصر را به‌خوبى‌ آموخته‌ بوده‌ است‌. اگر چه‌ از تنها اثری‌ كه‌ از او در دست‌ است‌، نمى‌توان‌ دریافت‌ كه‌ مایه فقهى‌ او تا چه‌ پایه‌ بوده‌، اما مهارت‌ ادبى‌ او در همین‌ اثر و در اشعاری‌ كه‌ از او باقى‌ مانده‌ است‌، به‌ چشم‌ مى‌خورد. گذشته‌ از آن‌، بغیةالروّاد نشان‌دهنده گرایش‌های‌ یحیى‌ به‌ احوال‌ و اندیشه‌های‌ صوفیانه‌ است‌ و آن‌ را غیر از تأثیر فضای‌ عمومى‌ عصر باید ناشى‌ از تأثیر مستقیم‌ شیخ‌ ابوعبدالله‌ آبلى‌، استاد یحیى‌ و برادرش‌ عبدالرحمان‌ دانست‌.
افزون‌ بر آن‌، عنوان‌ فقیه‌ در آغاز خطبه بغیة نیز دیده‌ مى‌شود. از این‌جا مى‌توان‌ دانست‌ كه‌ یحیى‌ علم‌ دینى‌ و ادبى‌ عصر را به‌خوبى‌ آموخته‌ بوده‌ است‌. اگر چه‌ از تنها اثری‌ كه‌ از او در دست‌ است‌، نمى‌توان‌ دریافت‌ كه‌ مایه فقهى‌ او تا چه‌ پایه‌ بوده‌، اما مهارت‌ ادبى‌ او در همین‌ اثر و در اشعاری‌ كه‌ از او باقى‌ مانده‌ است‌، به‌ چشم‌ مى‌خورد. گذشته‌ از آن‌، بغیةالروّاد نشان‌دهنده گرایش‌های‌ یحیى‌ به‌ احوال‌ و اندیشه‌های‌ صوفیانه‌ است‌ و آن‌ را غیر از تأثیر فضای‌ عمومى‌ عصر باید ناشى‌ از تأثیر مستقیم‌ شیخ‌ ابوعبدالله‌ آبلى‌، استاد یحیى‌ و برادرش‌ عبدالرحمان‌ دانست‌.
==آثار==
==آثار==
یحیى‌ وقتى‌ به‌ دربار ابوحمو زیّانی بازگشت‌، نوشتن‌ تاریخى‌ برای‌ بنى‌عبدالواد را آغاز كرد. به‌ نظر مى‌رسد كه‌ یحیى‌ این‌ تاریخ‌ را برای‌ اعتذار از آن‌چه‌ رفته‌ بود و تأكید بر وفاداری‌ خود به‌ سلطان‌ زیّانى‌ نوشته‌ است‌، هر چند كه‌ كه‌ ابوحمو خود از او خواست‌ تا چنین‌ تاریخى‌ را فراهم‌ آورد. در عین‌ حال‌، حاجیات‌ احتمال‌ مى‌دهد كه‌ یحیى‌ پیش‌ از پیوستن‌ مجدد به‌ ابوحمو تألیف‌ این‌ تاریخ‌ را آغاز كرده‌ و بخش‌ نخست‌ آن‌ را به‌ پایان‌ آورده‌ باشد.  
یحیى‌ وقتى‌ به‌ دربار ابوحمو زیّانی بازگشت‌، نوشتن‌ تاریخى‌ برای‌ بنى‌عبدالواد را آغاز كرد. به‌ نظر مى‌رسد كه‌ یحیى‌ این‌ تاریخ‌ را برای‌ اعتذار از آن‌چه‌ رفته‌ بود و تأكید بر وفاداری‌ خود به‌ سلطان‌ زیّانى‌ نوشته‌ است‌، هر چند كه‌ كه‌ ابوحمو خود از او خواست‌ تا چنین‌ تاریخى‌ را فراهم‌ آورد. در عین‌ حال‌، حاجیات‌ احتمال‌ مى‌دهد كه‌ یحیى‌ پیش‌ از پیوستن‌ مجدد به‌ ابوحمو تألیف‌ این‌ تاریخ‌ را آغاز كرده‌ و بخش‌ نخست‌ آن‌ را به‌ پایان‌ آورده‌ باشد.  
۱٬۱۲۴

ویرایش