پرش به محتوا

مشت بر سندان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURمشت بر سندانJ1.jpg | عنوان =مشت بر سندان | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = رفیع، رضا (نویسنده) علومی، محمدعلی (با مقدمه) |زبان | زبان = | کد کنگره =‏ | موضوع = |ناشر | ناشر =اطلاعات | مکان نشر =تهران | سال نشر =...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''مشت بر سندان''' تألیف رضا رفیع با مقدمۀ محمدعلی علومی؛ آنچه در این کتاب آمده، مشتی از طنزیات ژورنالیستی رضا رفیع است که در فاصلۀ سال‌های 1390 تا 1391 به صورت روزانه و همراه با حوادث و اتفاقات روزمرۀ جامعه نوشته شده و در مطبوعات چاپ شده است.
'''مشت بر سندان''' تألیف [[رفیع، رضا|رضا رفیع]] با مقدمۀ [[علومی، محمدعلی|محمدعلی علومی]]؛ آنچه در این کتاب آمده، مشتی از طنزیات ژورنالیستی [[رفیع، رضا|رضا رفیع]] است که در فاصلۀ سال‌های 1390 تا 1391 به صورت روزانه و همراه با حوادث و اتفاقات روزمرۀ جامعه نوشته شده و در مطبوعات چاپ شده است.
==گزارش کتاب==
==گزارش کتاب==
اینکه گفته شود طنز، قلمرویی است صعب و پرصلابت؛ اصلا گزافه‌گویی نیست. ایرانیان به سبب سابقۀ قدیم و قوی در تمدن و فرهنگ جهان، به‌ویژه در روزگاران کهن و تا قرون وسطای اروپا، در زمینه‌های گوناگون و بلکه متفاوت دانش، حکمت و هنر پیشتاز بوده‌اند و از جمله در قلمرو طنز. کهن‌ترین نمونه‌ها از طنز مکتوب را می‌توان در «گات‌ها» و همچنین در «یشت‌ها» پی گرفت.
اینکه گفته شود طنز، قلمرویی است صعب و پرصلابت؛ اصلا گزافه‌گویی نیست. ایرانیان به سبب سابقۀ قدیم و قوی در تمدن و فرهنگ جهان، به‌ویژه در روزگاران کهن و تا قرون وسطای اروپا، در زمینه‌های گوناگون و بلکه متفاوت دانش، حکمت و هنر پیشتاز بوده‌اند و از جمله در قلمرو طنز. کهن‌ترین نمونه‌ها از طنز مکتوب را می‌توان در «گات‌ها» و همچنین در «یشت‌ها» پی گرفت.
خط ۳۸: خط ۳۸:
هر مخاطبی می‌تواند با مروری بر صفحات و ستون‌های طنز مطبوعات طی دهه‌ها با موضوع‌های مشابه مانند گرانی ارزاق و کمبود مایحتاج یا عدم رسیدگی به آب‌وبرق یا آسفالت‌های پرچاله و پردست‌انداز خیابان‌ها و دیگر معابر مواجه شود.
هر مخاطبی می‌تواند با مروری بر صفحات و ستون‌های طنز مطبوعات طی دهه‌ها با موضوع‌های مشابه مانند گرانی ارزاق و کمبود مایحتاج یا عدم رسیدگی به آب‌وبرق یا آسفالت‌های پرچاله و پردست‌انداز خیابان‌ها و دیگر معابر مواجه شود.


در این میان باز طی دهه‌های متمادی و متوالی در قلمرو طنز مطبوعات، تنها به انگشت‌شمار طنزپردازان قدرتمند و صاحب سبک برمی‌خوریم که از موضوع‌های روزمره طنز درمی‌آورند. اشخاص طنزپردازی با همین رویکرد طنز مطبوعاتی، بزرگانی چون عمران صلاحی، جواد مجابی، کیومرث صابری، در دوره‌ای جلال رفیع، سیدعلی میرفتاح و رضا رفیع و دوسه تن دیگر، با قدرتی اعجاب‌آور توانسته‌اند که تقریباً از هیچ، موضوع و سوژۀ طنز درآورند.
در این میان باز طی دهه‌های متمادی و متوالی در قلمرو طنز مطبوعات، تنها به انگشت‌شمار طنزپردازان قدرتمند و صاحب سبک برمی‌خوریم که از موضوع‌های روزمره طنز درمی‌آورند. اشخاص طنزپردازی با همین رویکرد طنز مطبوعاتی، بزرگانی چون عمران صلاحی، جواد مجابی، کیومرث صابری، در دوره‌ای جلال رفیع، [[سید علی میرفتاح]] و [[رفیع، رضا|رضا رفیع]] و دوسه تن دیگر، با قدرتی اعجاب‌آور توانسته‌اند که تقریباً از هیچ، موضوع و سوژۀ طنز درآورند.


در این کتاب روی سخن رضا رفیع بیشتر با دو گروه است؛ گروه اول صاحبان ایده و آرمان و اندیشه که سال‌ها پرذوق و شوق، بدون درفش و دریک، فلک را سقف بشکافتند و طرحی نو درانداختند؛ اما مأیوسانه احساس می‌کنند سرشان به سنگ خورده و عمری فقط مشت بر سندان زده‌اند که نرود میخ آهنین بر سنگ. گروه دوم امیدوارانی که همچنان چشم بر افق دوختند و به ما آموختند: در ناامیدی بسی امید است! حتی اگر شده سندان را عوض کنند، دست از مشت زدن برنمی‌دارند و حافظ‌وار فریاد می‌زنند: چرخ بر هم زنم از غیر مرادم گردد/ من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک.
در این کتاب روی سخن [[رفیع، رضا|رضا رفیع]] بیشتر با دو گروه است؛ گروه اول صاحبان ایده و آرمان و اندیشه که سال‌ها پرذوق و شوق، بدون درفش و دریک، فلک را سقف بشکافتند و طرحی نو درانداختند؛ اما مأیوسانه احساس می‌کنند سرشان به سنگ خورده و عمری فقط مشت بر سندان زده‌اند که نرود میخ آهنین بر سنگ. گروه دوم امیدوارانی که همچنان چشم بر افق دوختند و به ما آموختند: در ناامیدی بسی امید است! حتی اگر شده سندان را عوض کنند، دست از مشت زدن برنمی‌دارند و حافظ‌وار فریاد می‌زنند: چرخ بر هم زنم از غیر مرادم گردد/ من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک.


آنچه در این کتاب آمده، مشتی از طنزیات ژورنالیستی رضا رفیع است که در فاصلۀ سال‌های 1390 تا 1391 به صورت روزانه و همراه با حوادث و اتفاقات روزمرۀ جامعه نوشته شده و در مطبوعات چاپ شده است. در روزنامۀ اطلاعات و جام‌جم و همچنین در مجلۀ «اطلاعات هفتگی». در این دو سال، انتقادکردن از سیاست‌ها و مواضع دولت مثل سابق سخت نبود؛ با این حال نویسنده تلاشش بر این بوده که از جادۀ عدل و انصاف خارج نشود.<ref> [https://literaturelib.com/books/5599 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>
آنچه در این کتاب آمده، مشتی از طنزیات ژورنالیستی [[رفیع، رضا|رضا رفیع]] است که در فاصلۀ سال‌های 1390 تا 1391 به صورت روزانه و همراه با حوادث و اتفاقات روزمرۀ جامعه نوشته شده و در مطبوعات چاپ شده است. در روزنامۀ اطلاعات و جام‌جم و همچنین در مجلۀ «اطلاعات هفتگی». در این دو سال، انتقادکردن از سیاست‌ها و مواضع دولت مثل سابق سخت نبود؛ با این حال نویسنده تلاشش بر این بوده که از جادۀ عدل و انصاف خارج نشود.<ref> [https://literaturelib.com/books/5599 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>