پرش به محتوا

کلیات اشرف مازندرانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR129589J1.jpg | عنوان =کليات اشرف مازندراني | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = اش‍رف‌ م‍ازن‍دران‍ي‌، محمدسعيدبن محمدصالح (نویسنده) ي‍وس‍ف‍ده‍ي‌، ه‍وم‍ن‌ (محقق) |زبان | زبان =فارسی | کد کنگره =‏1400 9د...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''کلیات اشرف مازندرانی''' تألیف محمدسعید اشرف مازندرانی، تصحیح و تحقیق هومن یوسفدهی، اشعار اشرف در قالب‌های مختلف و در موضوعات متنوع به دو صورت جمع‌آوری شده است. یکی به صورت دیوان غزلیات و قصاید و دیگری به صورت کلیات که مثنوی‌های او از جمله ساقی‌نامه، قضا و قدر، شهرآشوب، سوزوگداز و یک مثنوی خطاب به فرزندش محمدامین را شامل می‌شود.  
'''کلیات اشرف مازندرانی''' تألیف [[اش‍رف‌ م‍ازن‍دران‍ي‌، محمدسعيدبن محمدصالح|محمدسعید اشرف مازندرانی]]، تصحیح و تحقیق هومن یوسفدهی، اشعار اشرف در قالب‌های مختلف و در موضوعات متنوع به دو صورت جمع‌آوری شده است. یکی به صورت دیوان غزلیات و قصاید و دیگری به صورت کلیات که مثنوی‌های او از جمله ساقی‌نامه، قضا و قدر، شهرآشوب، سوزوگداز و یک مثنوی خطاب به فرزندش محمدامین را شامل می‌شود.  


==گزارش کتاب==
==گزارش کتاب==
اشرف مازندرانی از جملۀ شاعرانی بود که مقارن با دوران پرتاب‌وتب حکومت صفویان و سختگیری‌های شریعتمداران به هوای برخورداری از توجه و پرورش شاهان تیموری عازم هند شدند. او با آنکه به معلمی دختر اورنگ‌زیب پادشاه گمارده شد، از وضعیت خود ناراضی بود و دوری زن و فرزند هم او را می‌آزرد. بالاخره پس از کسب اجازه به ایران بازگشت. چندی در اصفهان ماند؛ ولی خاک دامنگیر هند دوباره او را به سوی خود کشید و این بار با زن و فرزند بدان‌جا رفت و عاقبت در همان‌جا هنگامی که راهی سفر حج بود، در مونگیر هند جان به جان‌آفرین تسلیم کرد.
[[اش‍رف‌ م‍ازن‍دران‍ي‌، محمدسعيدبن محمدصالح|اشرف مازندرانی]] از جملۀ شاعرانی بود که مقارن با دوران پرتاب‌وتب حکومت صفویان و سختگیری‌های شریعتمداران به هوای برخورداری از توجه و پرورش شاهان تیموری عازم هند شدند. او با آنکه به معلمی دختر اورنگ‌زیب پادشاه گمارده شد، از وضعیت خود ناراضی بود و دوری زن و فرزند هم او را می‌آزرد. بالاخره پس از کسب اجازه به ایران بازگشت. چندی در اصفهان ماند؛ ولی خاک دامنگیر هند دوباره او را به سوی خود کشید و این بار با زن و فرزند بدان‌جا رفت و عاقبت در همان‌جا هنگامی که راهی سفر حج بود، در مونگیر هند جان به جان‌آفرین تسلیم کرد.


همۀ منابع بدون اختلاف نام این شاعر، ادیب، خطاط، نقاش و فقیه قرن یازده و دوازدهم هجری را «محمدسعید» نسبتش را «مازندرانی» و تخلصش را «اشرف» نوشته‌اند. او در اصفهان به دنیا آمد و در همان‌جا نشو و نما یافت. تاریخ تولد او معلوم نیست؛ ولی از قول تذکره‌ها تاریخ تخمینی بین سال 1032 تا 1036 قمری است. او فرزند ملا محمدصالح فرزند ملا احمد مازندرانی و دخترزادۀ ملا محمدتقی مجلسی و از خاندانی اهل علم و ادب و اجتهاد بود.
همۀ منابع بدون اختلاف نام این شاعر، ادیب، خطاط، نقاش و فقیه قرن یازده و دوازدهم هجری را «محمدسعید» نسبتش را «مازندرانی» و تخلصش را «اشرف» نوشته‌اند. او در اصفهان به دنیا آمد و در همان‌جا نشو و نما یافت. تاریخ تولد او معلوم نیست؛ ولی از قول تذکره‌ها تاریخ تخمینی بین سال 1032 تا 1036 قمری است. او فرزند ملا محمدصالح فرزند ملا احمد مازندرانی و دخترزادۀ ملا [[مجلسی، محمدتقی|محمدتقی مجلسی]] و از خاندانی اهل علم و ادب و اجتهاد بود.


او تحصیلات خود را از کودکی در همان اصفهان نزد مادر، پدر و پدربزرگ خود آغاز کرد و پس از آن نزد استادانی چون میرزا قاضی اردکانی و آقاحسین خوانساری تلمذ نمود. اشرف در شعر شاگرد صائب تبریزی و بعدها که به هند رفت، در هنر خوشنویسی به شاگردی نزد عبدالرشید دیلمی پرداخت. اشرف گویا در نقاشی هم دستی داشت که استاد او در این زمینه شناخته نیست.
او تحصیلات خود را از کودکی در همان اصفهان نزد مادر، پدر و پدربزرگ خود آغاز کرد و پس از آن نزد استادانی چون میرزا قاضی اردکانی و آقاحسین خوانساری تلمذ نمود. اشرف در شعر شاگرد صائب تبریزی و بعدها که به هند رفت، در هنر خوشنویسی به شاگردی نزد عبدالرشید دیلمی پرداخت. اشرف گویا در نقاشی هم دستی داشت که استاد او در این زمینه شناخته نیست.


با آنکه هجده سال از بهترین‌ سال‌های عمر اشرف یعنی از 15 تا 33 سالگی در اصفهان و در عهد شاه عباس ثانی سپری شد، به‌هیچ‌روی نمی‌توان او را ستایشگر این پادشاه پرآوازۀ صفوی به شمار آورد. او قصیده‌ای در مدح شاه عباس نسرود و فقط بعضی وقایع آن عهد را ثبت نمود؛ از جمله صدور فرمان شاه عباس مبنی بر ممنوعیت شراب یا ساخت پل به فرمان این پادشاه. او از حال‌و‌روز خود در ایران راضی نبود و چون بسیاری از شاعران آن روزگار هوای برخورداری از صلات شاهان هند به سرش افتاد. او در نیمۀ اول سال 1070 قمری بر اثر دو واقعه، درگذشت فرزند ده‌ماه‌اش محمدرفیع و جدش علامه محمدتقی مجلسی دچار اندوه شدید شد. در نتیجه زن و فرزند و خانه و خویشان را در اصفهان وانهاد و در 33 سالگی از طریق خراسان راهی هند شد. اورنگ‌زیب پادشاهی سختگیر و بی‌علاقه به شعر و شاعری بود و به همین دلیل اشرف هیچ‌گاه شعری برایش نسرود؛ ولی به دلیل مرتبۀ علمی و جایگاه و شهرت خانواده‌اش به معلمی دختر بزرگ پادشاه زیب‌النسابیگم تعیین شد. اشرف در این سال‌ها از حضور عبدالرشید دیلمی استاد نامدار خوشنویسی در دربار تیموری استفاده کرد و نزد او به ارتقای هنر خود در این زمینه پرداخت. او در این دوران در مجالس شعر و ادب حضور می‌یافت و با قدرت شاعری و حدّت ذهنی که داشت، به مشاعره و بدیهه‌سرایی می‌پرداخت. در حدود 13 سال در هند ماند؛ ولی با وجود فراهم‌بودن همه‌گونه وسایل عیش و نوش در هند، به این مقدار راضی نبود و همیشه هوای بازگشت در سر داشت. در سال 1083 با سرودن دو قصیده در مدح شاهزاده زیب‌النسابیگم اجازۀ مراجعت گرفت و از طریق خراسان به اصفهان بازگشت.
با آنکه هجده سال از بهترین‌ سال‌های عمر اشرف یعنی از 15 تا 33 سالگی در اصفهان و در عهد شاه عباس ثانی سپری شد، به‌هیچ‌روی نمی‌توان او را ستایشگر این پادشاه پرآوازۀ صفوی به شمار آورد. او قصیده‌ای در مدح شاه عباس نسرود و فقط بعضی وقایع آن عهد را ثبت نمود؛ از جمله صدور فرمان شاه عباس مبنی بر ممنوعیت شراب یا ساخت پل به فرمان این پادشاه. او از حال‌و‌روز خود در ایران راضی نبود و چون بسیاری از شاعران آن روزگار هوای برخورداری از صلات شاهان هند به سرش افتاد. او در نیمۀ اول سال 1070 قمری بر اثر دو واقعه، درگذشت فرزند ده‌ماه‌اش محمدرفیع و جدش علامه [[مجلسی، محمدتقی|محمدتقی مجلسی]] دچار اندوه شدید شد. در نتیجه زن و فرزند و خانه و خویشان را در اصفهان وانهاد و در 33 سالگی از طریق خراسان راهی هند شد. اورنگ‌زیب پادشاهی سختگیر و بی‌علاقه به شعر و شاعری بود و به همین دلیل اشرف هیچ‌گاه شعری برایش نسرود؛ ولی به دلیل مرتبۀ علمی و جایگاه و شهرت خانواده‌اش به معلمی دختر بزرگ پادشاه زیب‌النسابیگم تعیین شد. اشرف در این سال‌ها از حضور عبدالرشید دیلمی استاد نامدار خوشنویسی در دربار تیموری استفاده کرد و نزد او به ارتقای هنر خود در این زمینه پرداخت. او در این دوران در مجالس شعر و ادب حضور می‌یافت و با قدرت شاعری و حدّت ذهنی که داشت، به مشاعره و بدیهه‌سرایی می‌پرداخت. در حدود 13 سال در هند ماند؛ ولی با وجود فراهم‌بودن همه‌گونه وسایل عیش و نوش در هند، به این مقدار راضی نبود و همیشه هوای بازگشت در سر داشت. در سال 1083 با سرودن دو قصیده در مدح شاهزاده زیب‌النسابیگم اجازۀ مراجعت گرفت و از طریق خراسان به اصفهان بازگشت.


دو سال بعد از درگذشت دایی‌اش، علامه محمدباقر مجلسی در سال 1112 قمری بار دیگر به هند رفت ولی این بار با همسر و فرزندان. در این سال‌ها نزد عظیم‌الشأن فرزند شاهزاده محمدمعظم بهادرشاه بود و با احترام و اعتبار زیست و در همین سال‌ها بدرود حیات گفت. او در اواخر عمر عزم سفر حج کرد و قصد داشت از راه بنگاله خود را به ساحل رسانده، با کشتی به این سفر برود؛ ولی در اوایل راه در شهر مونگیر از توابع پتنه که در کنار رود گنگ واقع است، درگذشت و همان‌جا به خاک سپرده شد و قبرش در آنجا مشهور شد. احتمال بسیار سال فوت او در سال 1120 در 83 سالگی رخ داده است.
دو سال بعد از درگذشت دایی‌اش، [[مجلسی، محمدباقر|علامه محمدباقر مجلسی]] در سال 1112 قمری بار دیگر به هند رفت ولی این بار با همسر و فرزندان. در این سال‌ها نزد عظیم‌الشأن فرزند شاهزاده محمدمعظم بهادرشاه بود و با احترام و اعتبار زیست و در همین سال‌ها بدرود حیات گفت. او در اواخر عمر عزم سفر حج کرد و قصد داشت از راه بنگاله خود را به ساحل رسانده، با کشتی به این سفر برود؛ ولی در اوایل راه در شهر مونگیر از توابع پتنه که در کنار رود گنگ واقع است، درگذشت و همان‌جا به خاک سپرده شد و قبرش در آنجا مشهور شد. احتمال بسیار سال فوت او در سال 1120 در 83 سالگی رخ داده است.


اشعار اشرف در قالب‌های مختلف و در موضوعات متنوع به دو صورت جمع‌آوری شده است. یکی به صورت دیوان غزلیات و قصاید و دیگری به صورت کلیات که مثنوی‌های او از جمله ساقی‌نامه، قضا و قدر، شهرآشوب، سوزوگداز و یک مثنوی خطاب به فرزندش محمدامین را شامل می‌شود. در نثر نیز آثاری چون «شرح احادیث المستصعبه» و «اشرف الانشاء» از او به یادگار مانده است. او همچنین در نوشتن خط نستعلیق و نسخ مهارت داشت و در این زمینه مدعی مهارت و استادی بود؛ به همین دلیل دیوان او مشحون از اصطلاحات خط و کتابت و خوشنویسی است.
اشعار اشرف در قالب‌های مختلف و در موضوعات متنوع به دو صورت جمع‌آوری شده است. یکی به صورت دیوان غزلیات و قصاید و دیگری به صورت کلیات که مثنوی‌های او از جمله ساقی‌نامه، قضا و قدر، شهرآشوب، سوزوگداز و یک مثنوی خطاب به فرزندش محمدامین را شامل می‌شود. در نثر نیز آثاری چون «شرح احادیث المستصعبه» و «اشرف الانشاء» از او به یادگار مانده است. او همچنین در نوشتن خط نستعلیق و نسخ مهارت داشت و در این زمینه مدعی مهارت و استادی بود؛ به همین دلیل دیوان او مشحون از اصطلاحات خط و کتابت و خوشنویسی است.


کلیات اشعار اشرف مازندرانی شامل این بخش‌هاست: قصاید، غزلیاـ، ترکیب‌بندها، مثنوی‌ها، مقطعات، رباعیات و بخشی به نام حسن مطلع و مطالع. بخش حسن مطلع و مطالع در واقع حاوی مطالعی است که به ذهن شاعر رسیده ولی نتوانسته یا فرصت نیافته که آنها را در قالب غزل کامل کند.
کلیات اشعار اشرف مازندرانی شامل این بخش‌هاست: قصاید، غزلیات، ترکیب‌بندها، مثنوی‌ها، مقطعات، رباعیات و بخشی به نام حسن مطلع و مطالع. بخش حسن مطلع و مطالع در واقع حاوی مطالعی است که به ذهن شاعر رسیده ولی نتوانسته یا فرصت نیافته که آنها را در قالب غزل کامل کند.


او در سرودن انواع شعر مهارت داشت. در قصیده‌سرایی بیشتر پیرو کمال‌الدین اسماعیل است. در مثنوی هم استادی خود را نشان داده و در ساختن معما نیز دستی داشته است. در غزل متأثر از صائب و سبک اصفهانی بود؛ ولی اقامتش در هند و معاشرتش با شاعران آن دیار، شعر او را به سبک نازک‌خیال هندی نزدیک کرد. برخی از ویژگی‌های بارز شعر او را می‌توان اینگونه برشمرد: کاربرد آرایه‌های ادبی، طبیعت‌گرایی و نشاط، نارضایتی و شکایت، بدیهه‌گویی، معنی‌یابی، نازک‌خیالی، به‌کاربردن ردیف‌های دشوار، یادآوری نام و یاد شاعران دیگر و .... .
او در سرودن انواع شعر مهارت داشت. در قصیده‌سرایی بیشتر پیرو کمال‌الدین اسماعیل است. در مثنوی هم استادی خود را نشان داده و در ساختن معما نیز دستی داشته است. در غزل متأثر از صائب و سبک اصفهانی بود؛ ولی اقامتش در هند و معاشرتش با شاعران آن دیار، شعر او را به سبک نازک‌خیال هندی نزدیک کرد. برخی از ویژگی‌های بارز شعر او را می‌توان اینگونه برشمرد: کاربرد آرایه‌های ادبی، طبیعت‌گرایی و نشاط، نارضایتی و شکایت، بدیهه‌گویی، معنی‌یابی، نازک‌خیالی، به‌کاربردن ردیف‌های دشوار، یادآوری نام و یاد شاعران دیگر و .... .