۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' آن ها ' به ' آنها ') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
در فصل اول کتاب، نخست به مفهوم «جامعۀ نمایش» در عصر کلاسیک پرداخته میشود. جامعهای که دال باشکوه و مرکزی آن، همان پادشاه/ جلاد است. تمامی قلمرو نو و روشنایی بدان دال مرکزی تعلق دارد و تودهها در تاریکی و خاموشی خویش به این شکوه و جلال خیره شدهاند. ضرورت و اهمیت «مقایسۀ جامعه نمایش و جامعۀ مراقبت» در آن است که این امکان برای ما ایجاد میشود تا دلیل مخالفت و نقد انسانشناسی مدرن نزد فوکو عیان شود. انسانشناسی مدرن به عنوان محصول علوم انسانی، پیامد شکلگیری و تعمیق روابط نامتقارن و نامتقابل در جامعۀ مراقبت/ مدرن است، چیزی که فوکو از آن به «کردارهای شکافانداز» تعبیر میکند. مفهوم نابرابری یا روابط نامتقارن و نامتقابل همچون چسبی است که به پندار نگارنده تمامی آثار فوکو را به هم مرتبط میسازد. | در فصل اول کتاب، نخست به مفهوم «جامعۀ نمایش» در عصر کلاسیک پرداخته میشود. جامعهای که دال باشکوه و مرکزی آن، همان پادشاه/ جلاد است. تمامی قلمرو نو و روشنایی بدان دال مرکزی تعلق دارد و تودهها در تاریکی و خاموشی خویش به این شکوه و جلال خیره شدهاند. ضرورت و اهمیت «مقایسۀ جامعه نمایش و جامعۀ مراقبت» در آن است که این امکان برای ما ایجاد میشود تا دلیل مخالفت و نقد انسانشناسی مدرن نزد فوکو عیان شود. انسانشناسی مدرن به عنوان محصول علوم انسانی، پیامد شکلگیری و تعمیق روابط نامتقارن و نامتقابل در جامعۀ مراقبت/ مدرن است، چیزی که فوکو از آن به «کردارهای شکافانداز» تعبیر میکند. مفهوم نابرابری یا روابط نامتقارن و نامتقابل همچون چسبی است که به پندار نگارنده تمامی آثار فوکو را به هم مرتبط میسازد. | ||
در بخشهای بعدی تلاش میشود تا نشان داده شود که چگونه قدرت با دیوانگان، بزرهکاران و زندانیان، بیماران روانی و منحرفان جنسی مواجه و رودرو میشود بدون آنکه لحظهای امکان مقاومت و شورش از سوی آنها باشد. قدرت به همان شدت که | در بخشهای بعدی تلاش میشود تا نشان داده شود که چگونه قدرت با دیوانگان، بزرهکاران و زندانیان، بیماران روانی و منحرفان جنسی مواجه و رودرو میشود بدون آنکه لحظهای امکان مقاومت و شورش از سوی آنها باشد. قدرت به همان شدت که آنها را مبدل به ابژههای معرفت میسازد، خود را از دایرۀ شناخت/دید خارج میسازد. | ||
تصویری که [[فوکو]] از جامعه مدرن میدهد براساس مدل «زندان سراسربین بنتام» طراحی شده است سراسربین بنتامی تجسد و تعین کامل سیطرۀ چشمهای نامتقارن و نامتقابل است. نگهبان در برج مراقبت همچون خداوندگار، کوچکترین تصورات و حرکات زندانی را میبیند، بدون آنکه لحظهای خود دیده شود. چنین مکانیسمی منجر به ظهور سوژه علوم انسانی میشود. | تصویری که [[فوکو]] از جامعه مدرن میدهد براساس مدل «زندان سراسربین بنتام» طراحی شده است سراسربین بنتامی تجسد و تعین کامل سیطرۀ چشمهای نامتقارن و نامتقابل است. نگهبان در برج مراقبت همچون خداوندگار، کوچکترین تصورات و حرکات زندانی را میبیند، بدون آنکه لحظهای خود دیده شود. چنین مکانیسمی منجر به ظهور سوژه علوم انسانی میشود. |