پرش به محتوا

دیوان قبولی هروی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی')
 
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[قبولی]] (نویسنده)
[[قبولی]] (نویسنده)
[[ خانمحمد آذری، يحيي]] (مصحح)
[[خانمحمد آذری، يحيي]] (مصحح)
[[ارتايلان، اسماعيل حکمت]] (مقدمه‌نویس)
[[ارتايلان، اسماعيل حکمت]] (مقدمه‌نویس)
|زبان  
|زبان  
| زبان =
| زبان =
| کد کنگره =‏1386 9د / 5787 PIR  
| کد کنگره =‏1386 9د / 5787 PIR  
| موضوع =شعر فارسي - قرن 9ق.
| موضوع =شعر فارسی - قرن 9ق.
قبولي شرواني، - 841ق. -- نقد و تفسير
قبولي شرواني، - 841ق. -- نقد و تفسير
|ناشر  
|ناشر  
خط ۲۸: خط ۲۸:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''دیوان قبولی هروی''' تألیف  [[قبولی هروی]]، تصحیح و تحقیق [[خان‌محمد آذر، یحیی|یحیی خان‌محمد آذری]]؛ کلیات اشعار قبولی شامل سروده‌هایی در قالب‌های قصیده، غزل، قطعه، رباعی و نیز دربردارندۀ چند غزل ترکی و اشعاری در هزل است. افزون بر فواید زبانی، این دیوان دربرگیرندۀ اطلاعاتی سودمند دربارۀ فتوحات سلطان محمد و تاریخ اجتماعی عصر اوست.
'''دیوان قبولی هروی''' تألیف  [[قبولی هروی]]، تصحیح و تحقیق [[خانمحمد آذری، يحيي|یحیی خان‌محمد آذری]]؛ کلیات اشعار قبولی شامل سروده‌هایی در قالب‌های قصیده، غزل، قطعه، رباعی و نیز دربردارندۀ چند غزل ترکی و اشعاری در هزل است. افزون بر فواید زبانی، این دیوان دربرگیرندۀ اطلاعاتی سودمند دربارۀ فتوحات سلطان محمد و تاریخ اجتماعی عصر اوست.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۴۴: خط ۴۴:
اشعاری که در این زمان سروده اغلب با غلو و خودستایی توأم است و شاعر در بیشتر آنها مدعی برتری خود در فن سخنوری شده و خود را سرآمد اقران، یگانۀ دوران و مبارز میدان دانسته است.
اشعاری که در این زمان سروده اغلب با غلو و خودستایی توأم است و شاعر در بیشتر آنها مدعی برتری خود در فن سخنوری شده و خود را سرآمد اقران، یگانۀ دوران و مبارز میدان دانسته است.


او قصاید دشوار استادان بزرگ ادب فارسی چونان [[خاقانی، بدیل بن علی|خاقانی]]، [[ظهیر فاریابی، طاهر بن محمد|ظهیر فاریابی]]، [[خجندی، کمال‌الدین مسعود|کمال خجندی]] و ... را جواب گفته است. او ضمن سرودن اشعار نغز و ناب و انتخاب ردیف‌های مشکل و تقلید از پیشینیان در قوالب سخت و سنگین، در همه جا با فخر و خودستایی مهارت و استعداد خود را به رخ اقران کشیده است. شاعر در بخش هزلیات دیوان به هجو و بدگویی از همکاران می‌پردازد و تا می‌توانسته در تحقیر چند تن از یاران خود همچون حامدی اصفهانی، واحدی، کتابی، آصفی، قوسی و دیگران بی‌پروایی کرده است.
او قصاید دشوار استادان بزرگ ادب فارسی چونان [[خاقانی، بدیل بن علی|خاقانی]]، [[ظهیر فاریابی، طاهر بن محمد|ظهیر فاریابی]]، [[خجندی، کمال‌الدین مسعود|کمال خجندی]] و... را جواب گفته است. او ضمن سرودن اشعار نغز و ناب و انتخاب ردیف‌های مشکل و تقلید از پیشینیان در قوالب سخت و سنگین، در همه جا با فخر و خودستایی مهارت و استعداد خود را به رخ اقران کشیده است. شاعر در بخش هزلیات دیوان به هجو و بدگویی از همکاران می‌پردازد و تا می‌توانسته در تحقیر چند تن از یاران خود همچون حامدی اصفهانی، واحدی، کتابی، آصفی، قوسی و دیگران بی‌پروایی کرده است.


قبولی در سرودن غزل تحت تأثیر غزل‌سرایان نام‌آور بوده و از شاعرانی چون [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]]، [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]]، [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]]، [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]]، [[انوری، محمد بن محمد|انوری]]، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و ... الهام گرفته است.
قبولی در سرودن غزل تحت تأثیر غزل‌سرایان نام‌آور بوده و از شاعرانی چون [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]]، [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]]، [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]]، [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]]، [[انوری، محمد بن محمد|انوری]]، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و... الهام گرفته است.


در سال 880 قمری که کتابت دیوانش تمام شده، آن را تقدیم سلطان عثمانی می‌کند و به‌ظاهر تا پایان عمر زبان را در تاریک‌خانۀ دهان به بند می‌کشد. به نظر می‌رس در یکی ـ دو سال پایانی عمر گوشه‌نشینی جسم و جان شاعر را چندان تسخیر کرده و حقیقت حیات را چنان دریافته و پذیرفته است که دیگربار گرد مدح و قدح این و آن و تملق و سالوس نگردد. سپس شاعر دیار غربت را پشت سر نهاده و در نهان به شهر هرات بازگشته است.
در سال 880 قمری که کتابت دیوانش تمام شده، آن را تقدیم سلطان عثمانی می‌کند و به‌ظاهر تا پایان عمر زبان را در تاریک‌خانۀ دهان به بند می‌کشد. به نظر می‌رس در یکی ـ دو سال پایانی عمر گوشه‌نشینی جسم و جان شاعر را چندان تسخیر کرده و حقیقت حیات را چنان دریافته و پذیرفته است که دیگربار گرد مدح و قدح این و آن و تملق و سالوس نگردد. سپس شاعر دیار غربت را پشت سر نهاده و در نهان به شهر هرات بازگشته است.