پرش به محتوا

رحمة من الرحمن في تفسیر و إشارات القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'حلاج' به 'حلاج '
جز (جایگزینی متن - 'امام خمينى' به 'امام خمينى')
جز (جایگزینی متن - 'حلاج' به 'حلاج ')
خط ۷۳: خط ۷۳:
از جمله مهم‌ترين تفاسير عرفانى كه از آغاز تاكنون تدوين شده، اثر حاضر مى‌باشد. جايگاه نويسنده اين اثر در عرفان و تأثير شگرف و گسترده او بر نظام عرفانى پس از خود، بيانگر اهميت اين تفسير ارزشمند است. به‌طور خلاصه مى‌توان گفت وى در طول حيات فكرى خويش به تصوف و عرفان، رنگ فلسفى بخشيد و عرفان شهودى عارف مسلمان را كه چندين قرن در پرده ابهام قرار داشت، در قالب نظريات عقلانى و نفسانى كه پرورده ذهن تواناى او بودند، جمع‌آورى و تدوين كرد <ref>ترجمه تنها تفسير قرآن به قلم ابن عربى</ref>.
از جمله مهم‌ترين تفاسير عرفانى كه از آغاز تاكنون تدوين شده، اثر حاضر مى‌باشد. جايگاه نويسنده اين اثر در عرفان و تأثير شگرف و گسترده او بر نظام عرفانى پس از خود، بيانگر اهميت اين تفسير ارزشمند است. به‌طور خلاصه مى‌توان گفت وى در طول حيات فكرى خويش به تصوف و عرفان، رنگ فلسفى بخشيد و عرفان شهودى عارف مسلمان را كه چندين قرن در پرده ابهام قرار داشت، در قالب نظريات عقلانى و نفسانى كه پرورده ذهن تواناى او بودند، جمع‌آورى و تدوين كرد <ref>ترجمه تنها تفسير قرآن به قلم ابن عربى</ref>.


در واقع مى‌توان نويسنده را از بزرگ‌ترين شارحان عرفان اسلامى قلمداد كرد كه تمامى عارفان پس از خود را تحت تأثير قرار داده و سلوك عرفانى بايزيد و حلاج در پيوند با حكمت صوفيانه او قوام يافتند. وى جهشى بزرگ در سير رشد و تعالى عرفان و تصوف به وجود آورد و حقيقت باطنى تصوف را كه تا آن زمان در كلام جنيد و شبلى مخفى و پنهان بود، با صورت‌بندى نظرى، هرچه بيشتر و صريح‌تر نمايان كرد <ref>همان</ref>.
در واقع مى‌توان نويسنده را از بزرگ‌ترين شارحان عرفان اسلامى قلمداد كرد كه تمامى عارفان پس از خود را تحت تأثير قرار داده و سلوك عرفانى بايزيد و [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]]  در پيوند با حكمت صوفيانه او قوام يافتند. وى جهشى بزرگ در سير رشد و تعالى عرفان و تصوف به وجود آورد و حقيقت باطنى تصوف را كه تا آن زمان در كلام جنيد و شبلى مخفى و پنهان بود، با صورت‌بندى نظرى، هرچه بيشتر و صريح‌تر نمايان كرد <ref>همان</ref>.


نويسنده در اين اثر، ميراث گذشته صوفيه را با يك تجربه شخصى و زنده درآميخته و كلام صوفيه را كه اغلب در پرده‌اى از اسرار پنهان شده بود، به‌صورت انديشه‌اى كه رنگ و صبغه صوفى و اشراقى داشت، در قالب نظم و نثر درآورد كه منبع و سرچشمه‌اى شد تا ديگر عرفا و متصوفه و به‌ويژه عرفاى پارسى‌زبان، از جمله شيخ محمود شبسترى، حافظ و مولوى از آن بهره‌هاى فراوان ببرند <ref>همان</ref>.
نويسنده در اين اثر، ميراث گذشته صوفيه را با يك تجربه شخصى و زنده درآميخته و كلام صوفيه را كه اغلب در پرده‌اى از اسرار پنهان شده بود، به‌صورت انديشه‌اى كه رنگ و صبغه صوفى و اشراقى داشت، در قالب نظم و نثر درآورد كه منبع و سرچشمه‌اى شد تا ديگر عرفا و متصوفه و به‌ويژه عرفاى پارسى‌زبان، از جمله شيخ محمود شبسترى، حافظ و مولوى از آن بهره‌هاى فراوان ببرند <ref>همان</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش