۱۱۳٬۰۶۰
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'موسسه' به 'مؤسسه') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' مىد' به ' مید') |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
خالد گفت: دشمن خدا دروغ گفته است؛ چه پسر برادرم (خالد بن ولید) از او سوارکارتر بود و مادر او از قبیله بنى قسر بود. واى بر تو اى قتاده! چه کسى در آن روز مىگفت: به عهدم وفا مىکنم و از ریشه و نسبم دفاع مىنمایم؟! گفت: این شعر مربوط به روز بدر نیست. در جنگ احد طلحه بن ابى-طلحه از آن سو و على بن ابىطالب از این سو به نبرد برخاستند و على علیهالسّلام مىگفت: | خالد گفت: دشمن خدا دروغ گفته است؛ چه پسر برادرم (خالد بن ولید) از او سوارکارتر بود و مادر او از قبیله بنى قسر بود. واى بر تو اى قتاده! چه کسى در آن روز مىگفت: به عهدم وفا مىکنم و از ریشه و نسبم دفاع مىنمایم؟! گفت: این شعر مربوط به روز بدر نیست. در جنگ احد طلحه بن ابى-طلحه از آن سو و على بن ابىطالب از این سو به نبرد برخاستند و على علیهالسّلام مىگفت: | ||
أنا ابن ذی الحوضین عبد المطّلب***و هاشم المطعم فی العام السغب***أوفی بمیعادى و أحمی عن حسب. | أنا ابن ذی الحوضین عبد المطّلب***و هاشم المطعم فی العام السغب***أوفی بمیعادى و أحمی عن حسب. | ||
ترجمه: من فرزند صاحب دو حوض، عبد المطلب هستم و پسر هاشم كه در سال قحطى طعام | ترجمه: من فرزند صاحب دو حوض، عبد المطلب هستم و پسر هاشم كه در سال قحطى طعام میداد. به عهدم وفا دارم و از ريشه و نسبم دفاع مىكنم. | ||
سخن که به اینجا رسید، خالد تاب نیاورد که فضیلتهاى امیرمؤمنان علیهالسّلام را بشنود و در حالى که سخت برآشفته بود گفت: به جان خودم قسم که ابوتراب دروغ گفته و اینگونه نبوده است. در این هنگام قتاده برخاست و گفت: اى امیر! به من اجازه بده تا بروم و در حالى که با دستان خویش راه را باز مىکرد تا برود مىگفت: به خداى کعبه او زندیق است؛ به خداى کعبه او زندیق است». | سخن که به اینجا رسید، خالد تاب نیاورد که فضیلتهاى امیرمؤمنان علیهالسّلام را بشنود و در حالى که سخت برآشفته بود گفت: به جان خودم قسم که ابوتراب دروغ گفته و اینگونه نبوده است. در این هنگام قتاده برخاست و گفت: اى امیر! به من اجازه بده تا بروم و در حالى که با دستان خویش راه را باز مىکرد تا برود مىگفت: به خداى کعبه او زندیق است؛ به خداى کعبه او زندیق است». |