۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
فصل پنجم: سیاست های هویت و تحولات مسلمانان درهند | فصل پنجم: سیاست های هویت و تحولات مسلمانان درهند | ||
==گزارش | ==گزارش کتاب== | ||
سرزمین هند موزه ای زنده از تاریخ تمدن ایران است. رابطۀ عمیق و خاصی که دو تمدن ایران و هند در طول تاریخ داشته اند را به ندرت می توان میان دو منطقۀ مشابه دیگر یافت. این رابطه، فراتر از یک هم جواری جغرافیایی، مجموعه ای از ارتباطات فرهنگی و تمدنی بوده که بسیاری از ویژگی ها و تحولات طرفین را تحت تأثیر قرار داده است. حضور فرهنگ هندی در بسیاری از عرصه های فرهنگ مادی و غیرمادی جامعۀ ایرانی بخشی از این ارتباط بوده و تأثیری که ایران بر سرزمین هند از دوره های تمدن هخامنشی و حتی تمدن های ماقبل آریایی فلات ایران داشته، سبب شده است نوعی خویشاوندی عمیق فرهنگ بین این دو حوزۀ تمدنی شکل بگیرد. حتی طی یک دورۀ هشتصد ساله، ایرانیان مهاجر بخش بسیار مهمی از تمدن اسلامی هند را تحت سیطرۀ نفوذ خودشان داشته اند و زبان فارسی، زبان اصلی نخبگان سیاسی و فرهنگی و فکری هند بوده است. این این وضعیت به معنای سیطرۀ تام فرهنگ و زبان فارسی در هند نیست، بلکه بیانگر اهمیت و قابلیت های زبان و فرهنگ فارسی و ایرانی است. مهم تر از همه بیانگر قابلیت های بسیار بالای فرهنگ هندوستان است که برای توسعۀ خودش، به راحتی به شیوه های خلاقانه ای عناصر فرهنگی (زبان، مذهب، هنر و ...) را از سایر سرزمین ها می گیرد و در یک صورت بندی نوین، الگوهای خاص خودش را برای رشد فرهنگی ایجاد می کند. | سرزمین هند موزه ای زنده از تاریخ تمدن ایران است. رابطۀ عمیق و خاصی که دو تمدن ایران و هند در طول تاریخ داشته اند را به ندرت می توان میان دو منطقۀ مشابه دیگر یافت. این رابطه، فراتر از یک هم جواری جغرافیایی، مجموعه ای از ارتباطات فرهنگی و تمدنی بوده که بسیاری از ویژگی ها و تحولات طرفین را تحت تأثیر قرار داده است. حضور فرهنگ هندی در بسیاری از عرصه های فرهنگ مادی و غیرمادی جامعۀ ایرانی بخشی از این ارتباط بوده و تأثیری که ایران بر سرزمین هند از دوره های تمدن هخامنشی و حتی تمدن های ماقبل آریایی فلات ایران داشته، سبب شده است نوعی خویشاوندی عمیق فرهنگ بین این دو حوزۀ تمدنی شکل بگیرد. حتی طی یک دورۀ هشتصد ساله، ایرانیان مهاجر بخش بسیار مهمی از تمدن اسلامی هند را تحت سیطرۀ نفوذ خودشان داشته اند و زبان فارسی، زبان اصلی نخبگان سیاسی و فرهنگی و فکری هند بوده است. این این وضعیت به معنای سیطرۀ تام فرهنگ و زبان فارسی در هند نیست، بلکه بیانگر اهمیت و قابلیت های زبان و فرهنگ فارسی و ایرانی است. مهم تر از همه بیانگر قابلیت های بسیار بالای فرهنگ هندوستان است که برای توسعۀ خودش، به راحتی به شیوه های خلاقانه ای عناصر فرهنگی (زبان، مذهب، هنر و ...) را از سایر سرزمین ها می گیرد و در یک صورت بندی نوین، الگوهای خاص خودش را برای رشد فرهنگی ایجاد می کند. | ||