۱۰۶٬۳۲۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه های' به 'ههای') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه شناسی ' به 'هشناسی ') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
سیمای اهل تقوا با تمام اختصاری که دارد از بابت مضمون و معنا اثری کامل است زیرا به خوبی از عهدهی بحث تقوا از جوانب گوناگون برآمده است، هم منظر قرآنی را لحاظ کرده، هم از بابت حدیث به آن پرداخته و هم چنانکه از متن پیداست مقولهی تقوا را با [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]]، [[امام علی(ع)]] و به ویژه با خطبهی همام همراه کرده است. ابتدا کردن به خطبهی مشهور همام و بعد از دل آن شرحی عارفانه از تقوا را ترسیم کردن کاری ارزشمند است، خاصه که تلاش نویسنده در همین امر بوده یعنی مشخص کردن سیمای اهل تقوا و این چیزی است که در خطبهی متّقین یا همام مورد توجّه قرار گرفته است. | سیمای اهل تقوا با تمام اختصاری که دارد از بابت مضمون و معنا اثری کامل است زیرا به خوبی از عهدهی بحث تقوا از جوانب گوناگون برآمده است، هم منظر قرآنی را لحاظ کرده، هم از بابت حدیث به آن پرداخته و هم چنانکه از متن پیداست مقولهی تقوا را با [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]]، [[امام علی(ع)]] و به ویژه با خطبهی همام همراه کرده است. ابتدا کردن به خطبهی مشهور همام و بعد از دل آن شرحی عارفانه از تقوا را ترسیم کردن کاری ارزشمند است، خاصه که تلاش نویسنده در همین امر بوده یعنی مشخص کردن سیمای اهل تقوا و این چیزی است که در خطبهی متّقین یا همام مورد توجّه قرار گرفته است. | ||
بخش نخست کتاب متن خطبهی متقین یا همان همام است با ترجمهای روان که قهراً متن کامل آن به طور مستقیم جزو سخنرانی و درس نبوده است و بعداً با محوریّتی که داشته در آغاز کتاب قرار گرفته است. در بخش دوّم یا تقوای الهی چندین صفحه به | بخش نخست کتاب متن خطبهی متقین یا همان همام است با ترجمهای روان که قهراً متن کامل آن به طور مستقیم جزو سخنرانی و درس نبوده است و بعداً با محوریّتی که داشته در آغاز کتاب قرار گرفته است. در بخش دوّم یا تقوای الهی چندین صفحه به واژهشناسی و تخصّصی بودن آن اخصاص یافته، با ذکر نمونههایی که در ظاهر در یک ردیفند ولی از لحاظ معنایی بسیار متفاوت از همریف خود هستند اشاراتی دقیق و عالمانه دارد. در خصوص واژهی تقوا نیز قائل به پیشینهای است و یا مراتبی را لحاظ میکند که برای هر کدام شواهدی از قرآن با ساختار معنائی خاص خود را میآورد. مثلاً بررسی و ارتباط سه واژهی اسلام، ایمان و تقوا، که به ترتیب از عام به خاص میرود و از لحاظ مرتبه به مانند مخروطی است که از قاعده به رأس حرکت میکند<ref>متن، ص 22</ref>. | ||
در همین فصل در بخشی با استناد به آیهی 14 از سورهی حجرات در فرق ميان اسلام و ايمان بحثهای قابل توجّهي دارد، چنانکه ایمان را مرتبهای قلبی و درونی و اسلام را مقولهای زبانی قلمداد میکند و از این رو در ظاهر ایمان و اسلام و به مصداق، مؤمن و مسلم فرقی ژرف وجود دارد و از لحاظ اعتبار و ارزش مؤمن بسیار بالاتر از مسلم است، ای بسا که فرد در زبان منافقانه رفتار کرده باشد و هیچ باوری در اسلام او وجود نداشته باشد ولی ایمان از جنس دیگری است و گویا آنچه که ایمان را اعتبار میبخشد نیز تقواست که مرتبهای بالاتر از ایمان است، با در نظر داشتن اینکه ایمان نیز بدون عمل صالح بی اعتبار است و در عین حال امکان فراز و فرود نیز برای آن متصوّر است<ref>متن، صص 26-24</ref>. | در همین فصل در بخشی با استناد به آیهی 14 از سورهی حجرات در فرق ميان اسلام و ايمان بحثهای قابل توجّهي دارد، چنانکه ایمان را مرتبهای قلبی و درونی و اسلام را مقولهای زبانی قلمداد میکند و از این رو در ظاهر ایمان و اسلام و به مصداق، مؤمن و مسلم فرقی ژرف وجود دارد و از لحاظ اعتبار و ارزش مؤمن بسیار بالاتر از مسلم است، ای بسا که فرد در زبان منافقانه رفتار کرده باشد و هیچ باوری در اسلام او وجود نداشته باشد ولی ایمان از جنس دیگری است و گویا آنچه که ایمان را اعتبار میبخشد نیز تقواست که مرتبهای بالاتر از ایمان است، با در نظر داشتن اینکه ایمان نیز بدون عمل صالح بی اعتبار است و در عین حال امکان فراز و فرود نیز برای آن متصوّر است<ref>متن، صص 26-24</ref>. |