۱۰۶٬۲۵۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه اند.' به 'هاند.') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'می خواند' به 'میخواند') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
روز 9 ژوئن 1863 شوگون به دربار گزارش داد که خارجی ها روز 24 این ماه اخراج خواهند شد. در این روز و پس از آن از ساحل ایالت چؤشو چند کشتی آمریکایی و فرانسوی و هلندی به به توپ بستند. امپراتور پیام تبریک فرستاد، و دولت های خارجی به مقابله برآمدند. آشوب و آشفتگی کارها و شورش گروه های ناراضی و مردان سامورائی روز افزون بود. امپراتور کؤمی هم همیشه از اوضاع شکایت داشت و در شعری تمایل خود را به کناره گیری بازگفت. توکوگاوا یه موچی روز 19 سپتامبر 1866 در 21 سالگی به مرگی ناگهانی درگذشت. اندک زمانی پس از آن امپراتور کؤمی در 37 سالگی چشم از جهان فروبست. مرگ او را مشکوک شناختهاند. | روز 9 ژوئن 1863 شوگون به دربار گزارش داد که خارجی ها روز 24 این ماه اخراج خواهند شد. در این روز و پس از آن از ساحل ایالت چؤشو چند کشتی آمریکایی و فرانسوی و هلندی به به توپ بستند. امپراتور پیام تبریک فرستاد، و دولت های خارجی به مقابله برآمدند. آشوب و آشفتگی کارها و شورش گروه های ناراضی و مردان سامورائی روز افزون بود. امپراتور کؤمی هم همیشه از اوضاع شکایت داشت و در شعری تمایل خود را به کناره گیری بازگفت. توکوگاوا یه موچی روز 19 سپتامبر 1866 در 21 سالگی به مرگی ناگهانی درگذشت. اندک زمانی پس از آن امپراتور کؤمی در 37 سالگی چشم از جهان فروبست. مرگ او را مشکوک شناختهاند. | ||
موتسوهیتو روز برنشستن به تخت چهل تانکا سرود. شوق شعر سرودن نمایان ترین میراثی بود که از پدرش امپراتور کؤمی داشت. کؤمی همیشه نزد خود | موتسوهیتو روز برنشستن به تخت چهل تانکا سرود. شوق شعر سرودن نمایان ترین میراثی بود که از پدرش امپراتور کؤمی داشت. کؤمی همیشه نزد خود میخواند و شعر گفتن می آموخت. ساچی نو می یا (شاهزاده ساچی، نامی که میجی در کودکی به ان خوانده می شد) در شش سالگی شعری سرود؛ نخستین قطعه از یکصد هزار تانکا که از او بازمانده است. میجی در روز 19 فوریه 1869 در نخستین مجلس شعر خواهنی نوروزی دوره ی پادشاهی خود حضوری یافت. او قطعه ای تانکا در وصف «نسیم بهاری که بر دریا می وزد» ساخته بود. گاهی که سرحال بود قطعه هایی از نمایش نو را به آواز میخواند و به ندیمه هایش هم یاد داده بود که بخوانند. در سفرهای او به گوشه و کنار ژاپن، مردمی که کنار راه در انتظار دیدن وی ایستاده بودند هریک شعری ساخته بودند. به این امید که فرصتی بیابند و برای امپراتور بخوانند. دیگران نیز در عصر پادشاهی میجی حال و احساس خود را به شعر باز می نمودند. | ||
برنامه ی آموزش امپراتور نوجوان از بزرگ ترین نگرانیهای اطرافیان او و بزرگان دربار بود. میجی از آغاز تمایل خود را به حضور در همه ی کارهای حکومت نشان داد. در سال 1869 کیدو، از بزرگان دربار، به درخواست مربیان امپراتور از او خواست که در تحصیل دانش نیز جدیتی شایسته ی تبار آسمنی خود نشان دهد. پس از چندی، به معرفی موری آرینوری، وزیر فرهنگ، موتودا معلمی او را عهده دار شد؛ و در سالهای 1871 تا 1891 همچنان او را تعلیم می داد. اندیشه و بینش موتودا اثری شگرف در بارآمدن ذهن و شیوه ی نگرش میجی به احوال و امور داشت. موتودا معتقد بود که دانش و حقیقت را باید در کتاب های ششکانه (آثار کلاسیک ادب چین) جست، نه در جایی دیگر؛ و مغرب زمین در روابط انسانی چیزی آموختنی ندارد و فقط علوم جدید را باید از آنجا گرفت. عقیده به اصالت علم غربی و اخلاقیات شرقی در میجی نتیجه ی آموزش موتودا بود. موتودا برای سهم و تأثیرش در تدوین منشور یا فرمان سلطنتی آموزش سال 1890 نیز معروف و ممتاز است. | برنامه ی آموزش امپراتور نوجوان از بزرگ ترین نگرانیهای اطرافیان او و بزرگان دربار بود. میجی از آغاز تمایل خود را به حضور در همه ی کارهای حکومت نشان داد. در سال 1869 کیدو، از بزرگان دربار، به درخواست مربیان امپراتور از او خواست که در تحصیل دانش نیز جدیتی شایسته ی تبار آسمنی خود نشان دهد. پس از چندی، به معرفی موری آرینوری، وزیر فرهنگ، موتودا معلمی او را عهده دار شد؛ و در سالهای 1871 تا 1891 همچنان او را تعلیم می داد. اندیشه و بینش موتودا اثری شگرف در بارآمدن ذهن و شیوه ی نگرش میجی به احوال و امور داشت. موتودا معتقد بود که دانش و حقیقت را باید در کتاب های ششکانه (آثار کلاسیک ادب چین) جست، نه در جایی دیگر؛ و مغرب زمین در روابط انسانی چیزی آموختنی ندارد و فقط علوم جدید را باید از آنجا گرفت. عقیده به اصالت علم غربی و اخلاقیات شرقی در میجی نتیجه ی آموزش موتودا بود. موتودا برای سهم و تأثیرش در تدوین منشور یا فرمان سلطنتی آموزش سال 1890 نیز معروف و ممتاز است. | ||
مشاوران میجی حتی در میانه ی آشوب و ناآرامی پیامد محاصره ی قشون دولتی در قلعه ی کوماموتو (سال 1877 ) همچنان در تدبیر و تلاش بودند که میجی کار تحصیل خود را دنبال کند. امپراتور در سفرش به یاماگاتا، آکیتا و هوکایدو (تابستان 1881) شب ها را در تابستان ها می ماند. داشن آموزان انشای خود را در معرفی مباحث ادب چین یا آثار کلاسیک ژاپن برای او | مشاوران میجی حتی در میانه ی آشوب و ناآرامی پیامد محاصره ی قشون دولتی در قلعه ی کوماموتو (سال 1877 ) همچنان در تدبیر و تلاش بودند که میجی کار تحصیل خود را دنبال کند. امپراتور در سفرش به یاماگاتا، آکیتا و هوکایدو (تابستان 1881) شب ها را در تابستان ها می ماند. داشن آموزان انشای خود را در معرفی مباحث ادب چین یا آثار کلاسیک ژاپن برای او میخواندند، و او به بسیاری از آن ها جایزه می داد؛ بیش تر، کتاب های فرهنگ لغات. میجی که از سفر شمال به توکیو برگشت. ایواکورا از بزرگان دولت خود را - که حق تربیت نیز بر گردن امپراتور داشت - خواست و گفت که بایسته است که اساس تحصیل در مدرسه بر اخلاقیات قدیم گذاشته شود. میجی را برای حافظه ی کم نظیرش ستوده اند اما پویایی ذهن او محدود بود. مانند هر انسان دیگر، ضعف نفس هایی هم داشت. آمیزه ای از حکمرانی دیرپای و جدیت در کار و احساس مسئولیت میجی را درخشان ترین فرمانروا در تاریخ ژاپن ساخته است. در نخستین سالهای پادشاهی اش اعلامیه ای به نام او صادر شد گویای این که اداره ی تاریخ در دربار ایجاد شده است تا تاریخ بازنگری شده ای برای ژاپن تألیف کند. در قضایای دشوار سال 1875، استحکام موضوع و استواری میجی نشان داد که دوره ی بی تجربگی جوانسالی او سرآمده است. اعتراض پذیری میجی از فضیلت های دیگر او بود، و ساده زیستی اش همه را به تحسین وامی داشت. در راه سفرش در تاکانو چند شیرینی محلی خرید، و با شیرینی و میوه های ناگونو برای ملکه و ملکه مادر ارمغان فرستاد. این که سوقات ها را به رایگان نگرفت او را از شاهان اروپایی ممتاز می کند. گه گاه هم برای تمجید و تحبیب به خانه ی بزرگان دربار و دولت می رفت، و در این مناسب ها برای شان هدایای نفیس می برد و پاداش نقدی شایسته ای به آن ها می داد. در شرح حال و رفتار شاهان قاجار، به خصوص ناصرالدین شاه که با میجی هم عصر بود و یک عمر پادشاهی کرد، خوانده ایم که به خانه ی هریک از بزرگان دولت و والیان و حاکمان بازگشته از مأموریت که می رفت صاحبخانه ناگزیر بود که مبلغی گزاف حق القدم تقدیم کند و قراول و یساول و فراشان شاهی هم خانه ی میزبان را غارت می کردند. | ||
در اوصاف میجی نوشته اند او پادشاهی بود با چشم های نافذ که نشان می داد که او کسی نیست که اختیار کار خود را یکسره در دست وزیرانش بگذارد. پادشاه مردی خوش اندام و خوش سیما بود؛ چشم و ابرو و موی سیاه داشت؛ پیچیدگی چشم ظاهر نبود؛ و رنگ بشره سبزه ی تند بود. قیافه ی جازم و جاذب داشت. میجی با هوشمندی و دقت نظر و ذهب باز، سران و مشاوران و کارگزاران دولت و دربار خود را خب می شناخت و به ضعف و قوت های هر یک آگاه بود و از روحیه و رفتار هرکدامشان شناختی درست و دقیق یافته بود. در میانشان، آن که به راستی مورد اعتمادش بود ایتو هیروبومی بود. خلقیات خاص خود را نیز داشت. دوست نداشت که از او عکس بگیرند، و به طبیبانی که عهده دار حفظ تندرستی و درمان ناخوشی اش بودند اعتماد نداشت... | در اوصاف میجی نوشته اند او پادشاهی بود با چشم های نافذ که نشان می داد که او کسی نیست که اختیار کار خود را یکسره در دست وزیرانش بگذارد. پادشاه مردی خوش اندام و خوش سیما بود؛ چشم و ابرو و موی سیاه داشت؛ پیچیدگی چشم ظاهر نبود؛ و رنگ بشره سبزه ی تند بود. قیافه ی جازم و جاذب داشت. میجی با هوشمندی و دقت نظر و ذهب باز، سران و مشاوران و کارگزاران دولت و دربار خود را خب می شناخت و به ضعف و قوت های هر یک آگاه بود و از روحیه و رفتار هرکدامشان شناختی درست و دقیق یافته بود. در میانشان، آن که به راستی مورد اعتمادش بود ایتو هیروبومی بود. خلقیات خاص خود را نیز داشت. دوست نداشت که از او عکس بگیرند، و به طبیبانی که عهده دار حفظ تندرستی و درمان ناخوشی اش بودند اعتماد نداشت... |