۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' :' به ':') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن عربى' به 'ابن عربى') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
==ولادت و خاندان== | ==ولادت و خاندان== | ||
'''ابوبكر محمد بن على بن احمد بن عبداللّه حاتمى'''،از اولاد عبداللّه بن حاتم، برادر«عدى بن حاتم»از صحابهى بزرگوار،در شب هفدهم ماه رمضان المبارك سال 560 هجرى قمرى،شب نخستين سالگرد اعلان«عيد قيامت»به وسيله حسن بن محمد،برابر با بيست و هشتم ژوئيه 1165 ميلادى،در بلدهى«مرسيه»از بلاد اندلس در خانواده جاه و جلال و زهد و تقوى متولد شد. در سال 568 ه.ق به شهر «أشبيليه»منتقل و تا سال 598 ه.ق در آن اقامت گزيد .گويى در سال 597 ه.ق وارد شهر«بجايه»از بلاد مغرب شده و از آنجا به سوى شرق به قصد حج و زيارت خانهى خدا كوچ مىكند،بعد از آن ديگر به سوى اندلس باز نمىگردد. ابن عربى در«رسالة الحجب» از اين دورهى زندگى خويش با عنوان«دوران جهالت»ياد مىكند،آنجا كه مىگويد: كنت يوما بمدينه قرطبة و انا ماش الى صلاة الجمعة،و معي جماعة من اخواني و ذلك في ايام جهالتي. | '''ابوبكر محمد بن على بن احمد بن عبداللّه حاتمى'''،از اولاد عبداللّه بن حاتم، برادر«عدى بن حاتم»از صحابهى بزرگوار،در شب هفدهم ماه رمضان المبارك سال 560 هجرى قمرى،شب نخستين سالگرد اعلان«عيد قيامت»به وسيله حسن بن محمد،برابر با بيست و هشتم ژوئيه 1165 ميلادى،در بلدهى«مرسيه»از بلاد اندلس در خانواده جاه و جلال و زهد و تقوى متولد شد. در سال 568 ه.ق به شهر «أشبيليه»منتقل و تا سال 598 ه.ق در آن اقامت گزيد .گويى در سال 597 ه.ق وارد شهر«بجايه»از بلاد مغرب شده و از آنجا به سوى شرق به قصد حج و زيارت خانهى خدا كوچ مىكند،بعد از آن ديگر به سوى اندلس باز نمىگردد. [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در«رسالة الحجب» از اين دورهى زندگى خويش با عنوان«دوران جهالت»ياد مىكند،آنجا كه مىگويد: كنت يوما بمدينه قرطبة و انا ماش الى صلاة الجمعة،و معي جماعة من اخواني و ذلك في ايام جهالتي. | ||
بعد از آن مدتى را در مصر اقامت مىگزيند و پس از آن به حجاز مىرود و در بغداد،موصل و شهرهاى روم نيز مدت كوتاهى را سپرى مىكند. | بعد از آن مدتى را در مصر اقامت مىگزيند و پس از آن به حجاز مىرود و در بغداد،موصل و شهرهاى روم نيز مدت كوتاهى را سپرى مىكند. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
كنيهى معروف شيخ،«ابوبكر»و القاب معروف او ابو عبداللّه،ابن افلاطون،ابن سراقه،ابن العربى در غرب و ابن عربى در شرق مىباشد ولى معروفترين لقب او در بين پيروانش،عنوان بسيار با معنى و با شكوه«الشيخ الاكبر»است.الحكيم الهى،خاتم الاولياء الوارثين،برزخ البرازخ،محي الحق والدين،البحر الزاخرفى المعارف،الكبريت الاحمر،العارف باللّه از ديگر القاب او مىباشد. | كنيهى معروف شيخ،«ابوبكر»و القاب معروف او ابو عبداللّه،ابن افلاطون،ابن سراقه،ابن العربى در غرب و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در شرق مىباشد ولى معروفترين لقب او در بين پيروانش،عنوان بسيار با معنى و با شكوه«الشيخ الاكبر»است.الحكيم الهى،خاتم الاولياء الوارثين،برزخ البرازخ،محي الحق والدين،البحر الزاخرفى المعارف،الكبريت الاحمر،العارف باللّه از ديگر القاب او مىباشد. | ||
== وفات و اولاد == | == وفات و اولاد == | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
زندگى شيخ فراز و نشيبهاى مختلفى داشته و مصادف با مهاجرتهاى متعدد جسمانى و روحانى و ملاقات عرفا و علماى عصر خويش بوده،تا اين كه بعد از هشتاد سال رياضت و تأليف،در شب جمعه 28 ربيع الاخر سال 638 هجرى برابر با 16 نوامبر 1240 ميلادى در شهر دمشق،در خانهى قاضى محيى الدين محمّد ملقب به زكىّالدّين در ميان خويشان و پيروانش از دنيا رفت و در دامنهى كوه«قاسيون»در جوار قبر زكىّالدّين به خاك سپرده شد. در حال حاضر اين منطقه در ناحيهى مسجد معروف «شيخ محيىالدين»قرار دارد و به نام خود شيخ شهرت يافته است. | زندگى شيخ فراز و نشيبهاى مختلفى داشته و مصادف با مهاجرتهاى متعدد جسمانى و روحانى و ملاقات عرفا و علماى عصر خويش بوده،تا اين كه بعد از هشتاد سال رياضت و تأليف،در شب جمعه 28 ربيع الاخر سال 638 هجرى برابر با 16 نوامبر 1240 ميلادى در شهر دمشق،در خانهى قاضى محيى الدين محمّد ملقب به زكىّالدّين در ميان خويشان و پيروانش از دنيا رفت و در دامنهى كوه«قاسيون»در جوار قبر زكىّالدّين به خاك سپرده شد. در حال حاضر اين منطقه در ناحيهى مسجد معروف «شيخ محيىالدين»قرار دارد و به نام خود شيخ شهرت يافته است. | ||
شيخ اكبر را دو فرزند پسر با نامهاى«سعدالدّين محمّد» و «عمادالدّين ابو عبداللّه محمّد»بوده و گويى سعدالدّين محمد اهل حديث بوده و شعر به نيكويى مىسروده و ديوان شعر او مشهور است،و هر دو در جوار قبر والدشان آرميدهاند.گويا شيخ اكبر دخترى به نام«زينب»يا«زينت»نيز داشته و به گفتهى خود ابن عربى از ايّام طفولت خود«الهام علوى»را تلقى مىكرده و همسر او نيز،سلوكى عارفانه داشته است. | شيخ اكبر را دو فرزند پسر با نامهاى«سعدالدّين محمّد» و «عمادالدّين ابو عبداللّه محمّد»بوده و گويى سعدالدّين محمد اهل حديث بوده و شعر به نيكويى مىسروده و ديوان شعر او مشهور است،و هر دو در جوار قبر والدشان آرميدهاند.گويا شيخ اكبر دخترى به نام«زينب»يا«زينت»نيز داشته و به گفتهى خود [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] از ايّام طفولت خود«الهام علوى»را تلقى مىكرده و همسر او نيز،سلوكى عارفانه داشته است. | ||
== ابن | == [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]،تشيّع يا تسنن == | ||
سخن دربارهى مذهب ابن عربى از منظر تراجم نگاران و محققان در آثار ابن | سخن دربارهى مذهب [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] از منظر تراجم نگاران و محققان در آثار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، مختلف و گاهى در تضاد با هم مىنمايد و اين شايد از عدم تقليد شيخ از مكتب فقهى خاص و عدم فراست تراجم نگاران در تحليل عقيدهى وى در موضوع تشيّع و تسنّن ناشى بوده و تعصّب و تجانب از انصاف نيز نقش مؤثرى در اظهارات آنان نسبت به وى داشته است،پارهاى همانند فرقهى اسماعيليه،آثار و انديشههاى او را مستمسك خوبى بر تثبيت انديشهى خويش پنداشته و او را شيعهى اسماعيلى دانسته و از«حجج»خود به شمار آوردهاند و در نهايت اين ادّعا،شب ولادت او را«عيد قيام»ناميدهاند. | ||
عدهاى از اهل سنّت وى را شيعه انگاشته و در نكوهش او چنين گفتهاند: هو شيعى سوء كذاب بعضى از علماى شيعه همانند شيخ بهايى(ره)،در اربعين به سبب سخنان شيخ اكبر دربارهى حضرت مهدى(عج)و نسب و ظهور آن جناب-كه خدا تعجيل فرمايد-از ابن عربى مدح و حمايت كرده و قائل به تشيّع او شدهاند. | عدهاى از اهل سنّت وى را شيعه انگاشته و در نكوهش او چنين گفتهاند: هو شيعى سوء كذاب بعضى از علماى شيعه همانند شيخ بهايى(ره)،در اربعين به سبب سخنان شيخ اكبر دربارهى حضرت مهدى(عج)و نسب و ظهور آن جناب-كه خدا تعجيل فرمايد-از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] مدح و حمايت كرده و قائل به تشيّع او شدهاند. | ||
[[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نوراللّه شوشترى]] در«مجالس المؤمنين»با توجيه عذر ابن عربى از زبان«سيد محمد نوربخش»در اخفاى محبت على عليهالسّلام و اولياى او به سبب وجود دشمنان فراوان شيخ و موقعيت زمانى و مكانى حيات ابن عربى كه مملكت متعصبان و حسودان بوده، با نقل ابياتى از محيىالدين آنها را دالّ بر محبت و ارادت وى به اهل بيت عصمت عليهم السّلام و تشيع وى دانسته است،ابيات شيخ چنين است: | [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نوراللّه شوشترى]] در«مجالس المؤمنين»با توجيه عذر [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] از زبان«سيد محمد نوربخش»در اخفاى محبت على عليهالسّلام و اولياى او به سبب وجود دشمنان فراوان شيخ و موقعيت زمانى و مكانى حيات [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] كه مملكت متعصبان و حسودان بوده، با نقل ابياتى از محيىالدين آنها را دالّ بر محبت و ارادت وى به اهل بيت عصمت عليهم السّلام و تشيع وى دانسته است،ابيات شيخ چنين است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''رايت ولايي آل طه وسيلة''|2=''على رغم اهل البعد يورثنى القربى''}} | {{ب|''رايت ولايي آل طه وسيلة''|2=''على رغم اهل البعد يورثنى القربى''}} | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
بنا به نوشتهى سيد صالح موسوى خوانسارى شارح مناقب منسوب به ابن عربى علاوه بر شيخ بهايى و [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نوراللّه شوشترى]] از ديگر علماى شيعه همانند ميرزا محمد اخبارى،ابن فهد حلى،ملامحسن فيض كاشانى،مجلسى اول و قاضى سعيد قمى نيز قائل به تشيع ابن عربى بودهاند. | بنا به نوشتهى سيد صالح موسوى خوانسارى شارح مناقب منسوب به [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] علاوه بر شيخ بهايى و [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نوراللّه شوشترى]] از ديگر علماى شيعه همانند ميرزا محمد اخبارى،ابن فهد حلى،ملامحسن فيض كاشانى،مجلسى اول و قاضى سعيد قمى نيز قائل به تشيع [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بودهاند. | ||
== ابن | == [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]،اجتهاد و حفظ حديث == | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
اسماعيل عجلونى جراحى صاحب«كشف الخفاء و مزيل الالباس»،به نقل از شيخ حجازى واعظ، محيى الدين بن عربى را از جمله حفّاظ حديث به شمار آورده و در تعليق خود در ذيل حديث«من عرف نفسه عرف ربه»بدان اذعان كرده است.حسن محمود اصطلاح«الحافظ»را در ميان محدثان اين گونه تعريف مىكند: و الحافظ في مصطلح المحدثين،يطلق على من يحفظ مأة ألف حديث. | اسماعيل عجلونى جراحى صاحب«كشف الخفاء و مزيل الالباس»،به نقل از شيخ حجازى واعظ، محيى الدين بن عربى را از جمله حفّاظ حديث به شمار آورده و در تعليق خود در ذيل حديث«من عرف نفسه عرف ربه»بدان اذعان كرده است.حسن محمود اصطلاح«الحافظ»را در ميان محدثان اين گونه تعريف مىكند: و الحافظ في مصطلح المحدثين،يطلق على من يحفظ مأة ألف حديث. | ||
== اساتيد ابن عربى == | == اساتيد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] == | ||
«ابوجعفر عرينى»اولين استاد محيىالدّين مىباشد،عرينى شيخى بود كه نوشتن و خواندن نمىدانست ولى در تكامل معنوى در سطحى عالى بود،البته ابن عربى قبل از او در هنگامهى طفوليّت،«ابن رشد»را ملاقات مىكند و او هم از ديدار ابن عربى بسيار خرسند مىشود. | «ابوجعفر عرينى»اولين استاد محيىالدّين مىباشد،عرينى شيخى بود كه نوشتن و خواندن نمىدانست ولى در تكامل معنوى در سطحى عالى بود،البته [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] قبل از او در هنگامهى طفوليّت،«ابن رشد»را ملاقات مىكند و او هم از ديدار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بسيار خرسند مىشود. | ||
آن چنان كه خود محيىالدّين در رسالةالقدس بر شمرده،او از محضر پنجاه و پنج شيخ از جمله؛يوسف الگومى،صالح عدوى و ديگران بهره برده و در نزد عارفانى بزرگ حضور داشته است.آوردهاند كه همسر ابن عربى(مريم محمد بن عبدون)نيز سلوك عرفانى داشته و هم مشرب شوى خويش بوده و گويا تعاملاتى با يكديگر داشتهاند.از آنجا كه شمار شيوخ و اساتيد ابن عربى در اين پژوهش موجب اطالهى گفتار شود،تنها به پارهاى از اساتيد ابن عربى در سه رشته اشاره مىكنيم: | آن چنان كه خود محيىالدّين در رسالةالقدس بر شمرده،او از محضر پنجاه و پنج شيخ از جمله؛يوسف الگومى،صالح عدوى و ديگران بهره برده و در نزد عارفانى بزرگ حضور داشته است.آوردهاند كه همسر [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]](مريم محمد بن عبدون)نيز سلوك عرفانى داشته و هم مشرب شوى خويش بوده و گويا تعاملاتى با يكديگر داشتهاند.از آنجا كه شمار شيوخ و اساتيد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در اين پژوهش موجب اطالهى گفتار شود،تنها به پارهاى از اساتيد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در سه رشته اشاره مىكنيم: | ||
1.علم قرائت | 1.علم قرائت | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
عبدالوهاب بن على بن سكينه/محمد بكرى. | عبدالوهاب بن على بن سكينه/محمد بكرى. | ||
شايان ذكر است ابن عربى از محدث و تاريخ نگار مشهور [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]](صاحب [[تاریخ مدینة دمشق |تاريخ دمشق]])،و [[ابن بشکوال، خلف بن عبد الملک|ابن بشكوال]]،و ابوالفرج عبدالرحمن ابن جوزى و تنى چند، اجازه نامههاى عام و خاص داشته است. | شايان ذكر است [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] از محدث و تاريخ نگار مشهور [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]](صاحب [[تاریخ مدینة دمشق |تاريخ دمشق]])،و [[ابن بشکوال، خلف بن عبد الملک|ابن بشكوال]]،و ابوالفرج عبدالرحمن ابن جوزى و تنى چند، اجازه نامههاى عام و خاص داشته است. | ||
== آثار و تأليفات == | == آثار و تأليفات == | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
شايد پارهاى از اين آثار هنوز در چهرهى فراموشى در گوشهاى از کتاب خانهها و يا جاهاى ديگر به عزلت نشسته و پارهى ديگرى نيز از گزند حوادث زمان مصون نمانده و از بين رفته است. | شايد پارهاى از اين آثار هنوز در چهرهى فراموشى در گوشهاى از کتاب خانهها و يا جاهاى ديگر به عزلت نشسته و پارهى ديگرى نيز از گزند حوادث زمان مصون نمانده و از بين رفته است. | ||
== آثار قرآن پژوهى ابن عربى == | == آثار قرآن پژوهى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] == | ||
غير از دو کتاب«فتوحات مكيه»و«فصوص الحكم»كه به سبك برداشت تأويلى- عرفانى از آيات قرآنى نگارش | غير از دو کتاب«فتوحات مكيه»و«فصوص الحكم»كه به سبك برداشت تأويلى- عرفانى از آيات قرآنى نگارش يافته،[[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] داراى آثار قرآنى ديگرى نيز هست كه بيانگر اهتمام او به کتاب الهى و تبيين معارف آن از منظر خويش مىباشد،پارهاى از آثار او كه به طور خاص و ويژه در زمينهى تفسير يا علوم مرتبط به قرآن نگاشته است عبارتند از: | ||
{{ستون-شروع|2}} | {{ستون-شروع|2}} | ||
1.اشارات القرآن في عالم الانسان. | 1.اشارات القرآن في عالم الانسان. | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۹: | ||
12.رد المتشابه الى المحكم من الآيات القرآنيه و الأحاديث النبويه. | 12.رد المتشابه الى المحكم من الآيات القرآنيه و الأحاديث النبويه. | ||
13.رحمة من الرحمان في تفسير و اشارات القرآن.(مجموعهى آراى تفسيرى ابن عربى در فتوحات و فصوص) | 13.رحمة من الرحمان في تفسير و اشارات القرآن.(مجموعهى آراى تفسيرى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در فتوحات و فصوص) | ||
14.تفسير منسوب به ابن | 14.تفسير منسوب به [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]«تفسير القرآن الكريم»يا«تفسير القرآن و تأويله باطنيا»در 2 مجلد. | ||
15.رسالة في معرفة ليلة القدر. | 15.رسالة في معرفة ليلة القدر. |
ویرایش