پرش به محتوا

خرگوشی، عبدالملک بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'حاكم نيشابورى' به 'حاكم نيشابورى '
جز (جایگزینی متن - 'سمعانى' به 'سمعانى')
جز (جایگزینی متن - 'حاكم نيشابورى' به 'حاكم نيشابورى ')
خط ۴۶: خط ۴۶:
|}
|}
</div>
</div>
يكى از عالماني كه شناخت اندكي نسبت به او وجود دارد ابو سعد عبد الملك بن ابى عثمان محمد بن ابراهيم خرگوشى نيشابورى، مشهور به ابو سعد زاهد و ابو سعد واعظ است، وي از علماى متصوّف قرن چهارم مي باشد كه هم ارشاد و وعظ و تذكير مى‌كرد و هم تدريس و تأليف. و در نيشابور آن عهد، كه بعد از بغداد از مهمترين مراكز فرهنگ اسلامى بود و در مدارس و مساجد و خانقاههايش صدها محدّث و فقيه و اديب و صوفى به تدريس و تأليف اشتغال داشتند، از ناميان به شمار مى‌رفت.كنيه‌اش بنا بر ضبط منابع اوّليه اخبارش و نيز اكثر نسخ خطّى آثارش "ابو سعد" است نه "ابو سعيد" و نسبتش به كوى "خرگوش" است كه كويى بزرگ بوده است در نيشابور، و خانه و خانقاه ابو سعد در آنجا بوده است. ابن القيسرانى "خرگوش" را قريه‌اى شمرده است در خراسان (الانساب المتفقه، ليدن 1865، ص 48). ولى در منابع ديگر ذكرى از قريه‌اى بدين نام نيست. [[سمعانی، عبد الکریم بن محمد |سمعانى]] پس از نقل قول ابن القيسرانى اظهار شك مى‌كند كه آيا ابو سعد بدان كوى منسوب است يا آن كوى كه خانقاه و قبر ابو سعد نيز در آنجاست منسوب به ابو سعد است. و از ديگر علماى منسوب بدان كوى يكى ابو الفتوح عبد اللّه بن على خرگوشى (544-466) است و ديگر عثمان خرگوشى (متوفى 416) از معاصران ابو سعد كه واعظى بوده است از مقرّبان محمود غزنوى و مؤلّف كتابى در وعظ كه ابن الجوزى آن را از "ابرد الاشياء" توصيف كرده است. و اما محمد بن عبيد اللّه خرگوشى و فرزندش ابو الحسين عبيد اللّه بن محمد (متوفّى 390) و نوه‌اش ابو الفرج محمد بن عبيد اللّه بن محمد (متوفّى 422) كه همگى معروفند به "خرگوشي" از مردم شيراز بوده‌اند و نسبتشان به يكى از اجدادشان است مسمّى يا ملقّب به "خرگوش".عنوان "زاهد" كه ابو سعد بدان متّصف بوده است به بعض پارسايان (كه برخى‌شان از متصوّفه و عرفا بوده‌اند)، بالأخص در قرون سوم و چهارم، اطلاق مى‌شده است.پدرش ابو عثمان محمد نيز از زاهدان و عالمان نيشابور بوده است، و حاكم نيشابورى از ابو سعد به عبارت "الزّاهد بن الزّاهد" ياد مى‌كند. و او از مشايخ روايت ابو سعد بوده است"حدث عن ابيه".ابو سعد در شرف النّبى حديثى از پدرش نقل مى‌كند: "اخبرنا ابى رحمه اللّه تعالى قال اخبرنا ابو على محمد بن عبد الوهاب امام عصره... ". و اين امام ابو على محمد بن عبد الوهّاب كه ابو عثمان از او روايت كرده است از علما و صوفيّه نامى نيشابور بوده است و به سال 328 درگذشته است. ظاهرا او همان " ابو عثمان محمد بن ابراهيم " مذكور در تاريخ نيشابور است از مشايخ حاكم كه درباره او مى‌نويسد: "و كان من الصوفيّة العبّاد" تاريخ نيشابور، 103. كلمه "بن" در بين "ابراهيم" و "ابو عثمان" كه در نسخه چاپى (و نيز نسخه خطى، نك: ط عكسى ق 49 ب) تاريخ نيشابور ديده مى‌شود زائد به نظر مى‌رسد. مگر اينكه مضاف اليه "ابن" (نام جدّ او) از قلم افتاده باشد..تاريخ تولّد ابو سعد بر ما معلوم نيست، ولى نبايد پيش از 321 بوده باشد كه سال تولّد حاكم نيشابورى است كه بزرگتر از ابو سعد بوده است.ابو سعد از آغاز جوانى به تحصيل علوم پرداخت و در نيشابور آن عهد، كه "دار السّنة و العوالى" مى‌خواندندش و مجمع اكابر فقها و محدّثين و صوفيّه بود، نزد عالمانى علم آموخت و از محدّثان بسيارى سماع حديث كرد.پس از چندى به حلقه مصاحبت زهّاد و صوفيان درآمد و طريق تزهّد گزيد و در سالهاى دهه 370 به قصد حج نيشابور را ترك گفت و سالها مجاور بيت اللّه شد.به عراق و شام و فلسطين و مصر نيز سفر كرد. ابراهيم بن محمد الصّريفينى (متوفّى 641) در المنتخب من كتاب السّياق لتاريخ نيشابور، اشاره به سفر ابو سعد به منطقه جبال هم كرده است، ولى نه در متن نسخه موجود كتاب السّياق، ذكرى از جبال هست و نه در آثار موجود ابو سعد روايتى منقول از شيوخ جبال يافت مى‌شود. و در همه جا از محدّثان و عالمان سماع حديث مى‌كرد.
يكى از عالماني كه شناخت اندكي نسبت به او وجود دارد ابو سعد عبد الملك بن ابى عثمان محمد بن ابراهيم خرگوشى نيشابورى، مشهور به ابو سعد زاهد و ابو سعد واعظ است، وي از علماى متصوّف قرن چهارم مي باشد كه هم ارشاد و وعظ و تذكير مى‌كرد و هم تدريس و تأليف. و در نيشابور آن عهد، كه بعد از بغداد از مهمترين مراكز فرهنگ اسلامى بود و در مدارس و مساجد و خانقاههايش صدها محدّث و فقيه و اديب و صوفى به تدريس و تأليف اشتغال داشتند، از ناميان به شمار مى‌رفت.كنيه‌اش بنا بر ضبط منابع اوّليه اخبارش و نيز اكثر نسخ خطّى آثارش "ابو سعد" است نه "ابو سعيد" و نسبتش به كوى "خرگوش" است كه كويى بزرگ بوده است در نيشابور، و خانه و خانقاه ابو سعد در آنجا بوده است. ابن القيسرانى "خرگوش" را قريه‌اى شمرده است در خراسان (الانساب المتفقه، ليدن 1865، ص 48). ولى در منابع ديگر ذكرى از قريه‌اى بدين نام نيست. [[سمعانی، عبد الکریم بن محمد |سمعانى]] پس از نقل قول ابن القيسرانى اظهار شك مى‌كند كه آيا ابو سعد بدان كوى منسوب است يا آن كوى كه خانقاه و قبر ابو سعد نيز در آنجاست منسوب به ابو سعد است. و از ديگر علماى منسوب بدان كوى يكى ابو الفتوح عبد اللّه بن على خرگوشى (544-466) است و ديگر عثمان خرگوشى (متوفى 416) از معاصران ابو سعد كه واعظى بوده است از مقرّبان محمود غزنوى و مؤلّف كتابى در وعظ كه ابن الجوزى آن را از "ابرد الاشياء" توصيف كرده است. و اما محمد بن عبيد اللّه خرگوشى و فرزندش ابو الحسين عبيد اللّه بن محمد (متوفّى 390) و نوه‌اش ابو الفرج محمد بن عبيد اللّه بن محمد (متوفّى 422) كه همگى معروفند به "خرگوشي" از مردم شيراز بوده‌اند و نسبتشان به يكى از اجدادشان است مسمّى يا ملقّب به "خرگوش".عنوان "زاهد" كه ابو سعد بدان متّصف بوده است به بعض پارسايان (كه برخى‌شان از متصوّفه و عرفا بوده‌اند)، بالأخص در قرون سوم و چهارم، اطلاق مى‌شده است.پدرش ابو عثمان محمد نيز از زاهدان و عالمان نيشابور بوده است، و [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]]  از ابو سعد به عبارت "الزّاهد بن الزّاهد" ياد مى‌كند. و او از مشايخ روايت ابو سعد بوده است"حدث عن ابيه".ابو سعد در شرف النّبى حديثى از پدرش نقل مى‌كند: "اخبرنا ابى رحمه اللّه تعالى قال اخبرنا ابو على محمد بن عبد الوهاب امام عصره... ". و اين امام ابو على محمد بن عبد الوهّاب كه ابو عثمان از او روايت كرده است از علما و صوفيّه نامى نيشابور بوده است و به سال 328 درگذشته است. ظاهرا او همان " ابو عثمان محمد بن ابراهيم " مذكور در تاريخ نيشابور است از مشايخ حاكم كه درباره او مى‌نويسد: "و كان من الصوفيّة العبّاد" تاريخ نيشابور، 103. كلمه "بن" در بين "ابراهيم" و "ابو عثمان" كه در نسخه چاپى (و نيز نسخه خطى، نك: ط عكسى ق 49 ب) تاريخ نيشابور ديده مى‌شود زائد به نظر مى‌رسد. مگر اينكه مضاف اليه "ابن" (نام جدّ او) از قلم افتاده باشد..تاريخ تولّد ابو سعد بر ما معلوم نيست، ولى نبايد پيش از 321 بوده باشد كه سال تولّد [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]]  است كه بزرگتر از ابو سعد بوده است.ابو سعد از آغاز جوانى به تحصيل علوم پرداخت و در نيشابور آن عهد، كه "دار السّنة و العوالى" مى‌خواندندش و مجمع اكابر فقها و محدّثين و صوفيّه بود، نزد عالمانى علم آموخت و از محدّثان بسيارى سماع حديث كرد.پس از چندى به حلقه مصاحبت زهّاد و صوفيان درآمد و طريق تزهّد گزيد و در سالهاى دهه 370 به قصد حج نيشابور را ترك گفت و سالها مجاور بيت اللّه شد.به عراق و شام و فلسطين و مصر نيز سفر كرد. ابراهيم بن محمد الصّريفينى (متوفّى 641) در المنتخب من كتاب السّياق لتاريخ نيشابور، اشاره به سفر ابو سعد به منطقه جبال هم كرده است، ولى نه در متن نسخه موجود كتاب السّياق، ذكرى از جبال هست و نه در آثار موجود ابو سعد روايتى منقول از شيوخ جبال يافت مى‌شود. و در همه جا از محدّثان و عالمان سماع حديث مى‌كرد.


==اساتيد==
==اساتيد==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش