۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ،' به '، ') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
[[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] با حکمت طبیعی خود، مباحثی را در برخی پدیدههای هستی ارائه میدهد. این پدیدهها عبارتند از: آسمان؛ خورشید؛ ماه؛ روز و شب؛ نجوم؛ برجهای فلکی؛ سرما و گرما؛ آتش؛ زمین؛ کوهها؛ معدنها و فلزهای گرانبها؛ باران؛ گیاهان؛ بهار؛ دانهها؛ درخت؛ انار؛ کدو؛ خرما؛ داروهای شفابخش؛ چهارپایان؛ گوشتخواران و گیاهخواران؛ پوشش تن؛ جانوران وحشی؛ جنبندگان؛ فیل؛ زرافه؛ میمون؛ ابر و اژدها؛ مورچه؛ شیر؛ عنکبوت؛ پرندگان؛ ملخ؛ ماهی؛ آدمی و ویژگیهای حواس و پیکر او و گریههای کودک<ref>ر.ک: متن کتاب، ص57-6</ref>. او سپس، به مصلحتسنجیهایی که در دادهها و ندادههای الهی به انسان و در گوناگونی احکام است، میپردازد و برخی از چیزهایی را که به خدمت آدمی درآمدهاند، میشناساند. آنگاه، به گوناگونی اصناف آدمیان و جانداران اشاره کرده، تا از این اطوار طبیعت به معنادار بودن آنها و به خدای خالق و معنادهنده به این پدیدهها برسد<ref>ر.ک: همان، ص60-57</ref>. [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] در ادامه از کسانی چون «دیاغوروس» و «افیقوروس» و فرقههای معطله و مانویه نام برده و بر آرای آنان خدشه وارد میکند تا جایگاه عقل را در کشف رازهای آفرینش بنمایاند و درعینحال از محدودیتهای آن سخن بگوید<ref>ر.ک: همان، ص70-60</ref>. [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] از شیوه خطابی با عبارتهایی چون «تأمَّلْ»، «فَكِّر»، «اُنظُرْ»، «أ فَلا تَرَی» و شیوه «گفتگو» با عبارت «فَإن قلتَ... قُلنا...»، بهره گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص8، 34 و 44</ref>. | [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] با حکمت طبیعی خود، مباحثی را در برخی پدیدههای هستی ارائه میدهد. این پدیدهها عبارتند از: آسمان؛ خورشید؛ ماه؛ روز و شب؛ نجوم؛ برجهای فلکی؛ سرما و گرما؛ آتش؛ زمین؛ کوهها؛ معدنها و فلزهای گرانبها؛ باران؛ گیاهان؛ بهار؛ دانهها؛ درخت؛ انار؛ کدو؛ خرما؛ داروهای شفابخش؛ چهارپایان؛ گوشتخواران و گیاهخواران؛ پوشش تن؛ جانوران وحشی؛ جنبندگان؛ فیل؛ زرافه؛ میمون؛ ابر و اژدها؛ مورچه؛ شیر؛ عنکبوت؛ پرندگان؛ ملخ؛ ماهی؛ آدمی و ویژگیهای حواس و پیکر او و گریههای کودک<ref>ر.ک: متن کتاب، ص57-6</ref>. او سپس، به مصلحتسنجیهایی که در دادهها و ندادههای الهی به انسان و در گوناگونی احکام است، میپردازد و برخی از چیزهایی را که به خدمت آدمی درآمدهاند، میشناساند. آنگاه، به گوناگونی اصناف آدمیان و جانداران اشاره کرده، تا از این اطوار طبیعت به معنادار بودن آنها و به خدای خالق و معنادهنده به این پدیدهها برسد<ref>ر.ک: همان، ص60-57</ref>. [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] در ادامه از کسانی چون «دیاغوروس» و «افیقوروس» و فرقههای معطله و مانویه نام برده و بر آرای آنان خدشه وارد میکند تا جایگاه عقل را در کشف رازهای آفرینش بنمایاند و درعینحال از محدودیتهای آن سخن بگوید<ref>ر.ک: همان، ص70-60</ref>. [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] از شیوه خطابی با عبارتهایی چون «تأمَّلْ»، «فَكِّر»، «اُنظُرْ»، «أ فَلا تَرَی» و شیوه «گفتگو» با عبارت «فَإن قلتَ... قُلنا...»، بهره گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص8، 34 و 44</ref>. | ||
درباره این کتاب و انتساب آن به [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] آرای گوناگونی است. پژوهشگران، الدلائل را با متن توحید مفضل تطبیق داده و نمونههای فراوانی از عبارتهای بسیار مشابه را میان آن و «توحید مفضل» دیدهاند که میتوان اختلاف این دو را با تصحیف و جابهجایی برگهای نسخهها توجیه کرد. یک نمونه چنین است: توحید مفضل: «فانظر كيف جعل الله تعالی أديما لسماء بهذا اللون الأخضر إلی السواد ليمسك الأبصار المنقلبة عليه فلا ينكأ فيها بطول مباشرتها له فصار هذا الذي أدركه الناس بالفكر و الرّؤية و التجارب و يوجد مفروغا منه في الخلقة»؛ كتاب [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]: «فانظر كيف جعل هذا الأديم أديم السماء بهذا اللون الأخضر إلی السواد لتمسك الأبصار المتقلبة عليه فلا ينكیء فيها بطول مباشرتها له فصار هذا الذي أدركه الناس بعد التفكر و التجارب و يوجد مفروغا منه في الخلقة»<ref>ر.ک: صالحی، | درباره این کتاب و انتساب آن به [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] آرای گوناگونی است. پژوهشگران، الدلائل را با متن توحید مفضل تطبیق داده و نمونههای فراوانی از عبارتهای بسیار مشابه را میان آن و «توحید مفضل» دیدهاند که میتوان اختلاف این دو را با تصحیف و جابهجایی برگهای نسخهها توجیه کرد. یک نمونه چنین است: توحید مفضل: «فانظر كيف جعل الله تعالی أديما لسماء بهذا اللون الأخضر إلی السواد ليمسك الأبصار المنقلبة عليه فلا ينكأ فيها بطول مباشرتها له فصار هذا الذي أدركه الناس بالفكر و الرّؤية و التجارب و يوجد مفروغا منه في الخلقة»؛ كتاب [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]: «فانظر كيف جعل هذا الأديم أديم السماء بهذا اللون الأخضر إلی السواد لتمسك الأبصار المتقلبة عليه فلا ينكیء فيها بطول مباشرتها له فصار هذا الذي أدركه الناس بعد التفكر و التجارب و يوجد مفروغا منه في الخلقة»<ref>ر.ک: صالحی، محمدعلی، ص141</ref>. | ||
برای [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] در موضوع کتاب، دو اثر دیگر نیز با عنوان «التفكر و الاعتبار» و «العِبَر و الاعتبار» یاد شده است. اولی را یاقوت در «معجم الأدباء» نام برده که اکنون اثری از آن نیست و از دومی یک نسخه خطی در دارالکتب المصریه هست<ref>ر.ک: سلیمان، سلیمان خمیس، ص184-183</ref>. العبر، همان الدلائل است که نسبت به آن، از یک مقدمه نیز برخوردار است. [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] در این مقدمه، از پیشینه بحث در آثار پیشینیان سخن گفته و به «كتاب التدبير» اثر [[بوردوس]] (اسقف طوطوس در زمان فالبالوس بزرگ روم)، «الفكر و الاعتبار في الدلائل على الخالق و إزالة الشكوك في تدبيره عن قلوب المسترشدين»، از [[جبریل بن نوح بن ابونوح انباری نصرانی]]، منظومهای از «باورلطوس» اسقف قورس و کتاب «خرم» از «نسو عجیب» مطران (اسقف بزرگ) فارس اشاره مینماید. آنگاه، ادعا میکند که بهترین نکتههای این آثار را در کتابش گرد آورده و خود نیز بر مطالب آنها افزوده است. افزون بر اینها او همه را شرح نموده و آنها را به شیوهای دلنشین و گوشنواز سامان داده است تا حجتی بر آرای مخالفان باشد<ref>ر.ک: همان، ص187</ref>. | برای [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] در موضوع کتاب، دو اثر دیگر نیز با عنوان «التفكر و الاعتبار» و «العِبَر و الاعتبار» یاد شده است. اولی را یاقوت در «معجم الأدباء» نام برده که اکنون اثری از آن نیست و از دومی یک نسخه خطی در دارالکتب المصریه هست<ref>ر.ک: سلیمان، سلیمان خمیس، ص184-183</ref>. العبر، همان الدلائل است که نسبت به آن، از یک مقدمه نیز برخوردار است. [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] در این مقدمه، از پیشینه بحث در آثار پیشینیان سخن گفته و به «كتاب التدبير» اثر [[بوردوس]] (اسقف طوطوس در زمان فالبالوس بزرگ روم)، «الفكر و الاعتبار في الدلائل على الخالق و إزالة الشكوك في تدبيره عن قلوب المسترشدين»، از [[جبریل بن نوح بن ابونوح انباری نصرانی]]، منظومهای از «باورلطوس» اسقف قورس و کتاب «خرم» از «نسو عجیب» مطران (اسقف بزرگ) فارس اشاره مینماید. آنگاه، ادعا میکند که بهترین نکتههای این آثار را در کتابش گرد آورده و خود نیز بر مطالب آنها افزوده است. افزون بر اینها او همه را شرح نموده و آنها را به شیوهای دلنشین و گوشنواز سامان داده است تا حجتی بر آرای مخالفان باشد<ref>ر.ک: همان، ص187</ref>. |