پرش به محتوا

پسا اسلامیسم؛ بازنگری رابطه سیاست و مذهب در ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه ای ' به 'ه‌ای '
جز (جایگزینی متن - ' می توان' به ' می‌توان')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ه ای ' به 'ه‌ای ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۵: خط ۲۵:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''پسا اسلامیسم؛ بازنگری رابطه سیاست و مذهب در ایران''' تألیف میلاد دخانچی؛ آنچه در این کتاب آمده است گزارشی است از تقلایی ماهیت شناسانه برای فهم دولت مدرن و نوع رابطه ای که این دولت با مذهب اتخاذ می‌کند.
'''پسا اسلامیسم؛ بازنگری رابطه سیاست و مذهب در ایران''' تألیف میلاد دخانچی؛ آنچه در این کتاب آمده است گزارشی است از تقلایی ماهیت شناسانه برای فهم دولت مدرن و نوع رابطه‌ای که این دولت با مذهب اتخاذ می‌کند.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۴۱: خط ۴۱:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
ملاصدرا، فیلسوف کلاسیک ایرانی، اعتقاد دارد سیاست و مذهب از دو جنس متفاوت اند. او شریعت و سیاست را یکی نمی داند؛ همان گونه که روح و بدن نیز یکی نیستند. ملاصدرا اعتقاد دارد شریعت و سیاست دو موجود متغایرند که امکان وحدت با یکدیگر را دارند. با این تلقی از رابطه‌ی مذهب و سیاست، کتاب پیش رو در پی اثبات این گزاره است: رابطه‌ی مذهب و سیاست در ایران نامتوازن شده است و احتیاج به بازنگری دارد. طبیعی است که این بازنگری نمی‌تواند و نباید به حذف روابط قدرت و مذهب منجر شود؛ بلکه راه حل در ایجاد توازن بین این دو است. البته ایجاد این توازن ممکن نیست، اگر آن دو از یک جنس تلقی شوند؛ چرا که اساسا ایجاد توازن تنها بین دو امر متضاد و متکامل معنی دار است. تجربه معاصر رابطه‌ی سیاست و مذهب در ایران، وضعیتی را رقم زده است که در آن نه سیاست مداران از دستاورد خود راضی اند و نه شریعت مداران. آیا می‌توان با ایجاد توازن بین شریعت و سیاست، روحی الهام بخش بر بدن سالم سیاست دمید؟ این پرسش اصلی جهان معرفتی  پسااسلامیسم است. آنچه در این کتاب آمده است گزارشی است از تقلایی ماهیت شناسانه برای فهم دولت مدرن و نوع رابطه ای که این دولت با مذهب اتخاذ می‌کند. رویکرد اصی این کتاب در زمره‌ی نظریه‌ی سیاسی قرار می‌گیرد و لذا مباحث طرح شده سبقه‌ی نظری و گاهی انتزاعی دارند؛ بنابراین، دنبال کردن مطالب این کتاب، تمرکز و نوعی آمادگی ذهنی و نظری را طلب می‌کند. اساسا پرسش‌های ماهیت شناسانه قبل از ورود به مصداق، به نظریه گرایش دارند؛ چرا که در این رویکرد، الگوی ساختار قبل از پیامد آن بررسی می‌شود. در این کتاب، در عین پرداخت به ماهیت شناسی  دولت مدرن و نسبت آن با مذهب، نگارنده درباره‌ی ریشه‌ی ترجیح هستی شناسی بر معرفت شناسی و روش شناسی در نگرش عام ایرانیان مسلمان نیز فرضیاتی ارائه کرده است. با این فرض که نگاه‌های مسلط معرفتی در جوامع، از فیلسوفان آن جامعه تأثیر پذیرفته است، این نوشتار در جست و جوی سرمنشأ ترجیح هستی‌ها بر چیستی‌ها،  توجه را به سمت مهم‌ترین و تأثیرگذارترین فیلسوف ایرانی یعنی ملاصدرا معطوف کرده است که پیش تر به آن اشاره شد. تمرکز ملاصدرا بر هستی شناسی و تأثیر انکارناپذیر او بر فلسفه‌ی اسلامی معاصر، به  خصوص آن گونه که در جریان نئوصدرایی معاصر ظاهر شده، این کتاب را به ارائه‌ی فرضیاتی درباره‌ی تأثیرپذیری جهان معاصر ایرانی از ملاصدرا در بعد هستی شناسی ترغیب کرده است. البته باید پافشاری کرد که نقد فلسفه‌ی صدرایی نه مسئله‌ی این نوشتار است نه بضاعت آن؛ اما باید اذهان کرد که توصیف او از رابطه‌ی وجود و ماهیت در سرتاسر این نوشته، پس ذهن نویسنده بوده است.<ref> [https://historylib.com/books/2632 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref>
ملاصدرا، فیلسوف کلاسیک ایرانی، اعتقاد دارد سیاست و مذهب از دو جنس متفاوت اند. او شریعت و سیاست را یکی نمی داند؛ همان گونه که روح و بدن نیز یکی نیستند. ملاصدرا اعتقاد دارد شریعت و سیاست دو موجود متغایرند که امکان وحدت با یکدیگر را دارند. با این تلقی از رابطه‌ی مذهب و سیاست، کتاب پیش رو در پی اثبات این گزاره است: رابطه‌ی مذهب و سیاست در ایران نامتوازن شده است و احتیاج به بازنگری دارد. طبیعی است که این بازنگری نمی‌تواند و نباید به حذف روابط قدرت و مذهب منجر شود؛ بلکه راه حل در ایجاد توازن بین این دو است. البته ایجاد این توازن ممکن نیست، اگر آن دو از یک جنس تلقی شوند؛ چرا که اساسا ایجاد توازن تنها بین دو امر متضاد و متکامل معنی دار است. تجربه معاصر رابطه‌ی سیاست و مذهب در ایران، وضعیتی را رقم زده است که در آن نه سیاست مداران از دستاورد خود راضی اند و نه شریعت مداران. آیا می‌توان با ایجاد توازن بین شریعت و سیاست، روحی الهام بخش بر بدن سالم سیاست دمید؟ این پرسش اصلی جهان معرفتی  پسااسلامیسم است. آنچه در این کتاب آمده است گزارشی است از تقلایی ماهیت شناسانه برای فهم دولت مدرن و نوع رابطه‌ای که این دولت با مذهب اتخاذ می‌کند. رویکرد اصی این کتاب در زمره‌ی نظریه‌ی سیاسی قرار می‌گیرد و لذا مباحث طرح شده سبقه‌ی نظری و گاهی انتزاعی دارند؛ بنابراین، دنبال کردن مطالب این کتاب، تمرکز و نوعی آمادگی ذهنی و نظری را طلب می‌کند. اساسا پرسش‌های ماهیت شناسانه قبل از ورود به مصداق، به نظریه گرایش دارند؛ چرا که در این رویکرد، الگوی ساختار قبل از پیامد آن بررسی می‌شود. در این کتاب، در عین پرداخت به ماهیت شناسی  دولت مدرن و نسبت آن با مذهب، نگارنده درباره‌ی ریشه‌ی ترجیح هستی شناسی بر معرفت شناسی و روش شناسی در نگرش عام ایرانیان مسلمان نیز فرضیاتی ارائه کرده است. با این فرض که نگاه‌های مسلط معرفتی در جوامع، از فیلسوفان آن جامعه تأثیر پذیرفته است، این نوشتار در جست و جوی سرمنشأ ترجیح هستی‌ها بر چیستی‌ها،  توجه را به سمت مهم‌ترین و تأثیرگذارترین فیلسوف ایرانی یعنی ملاصدرا معطوف کرده است که پیش تر به آن اشاره شد. تمرکز ملاصدرا بر هستی شناسی و تأثیر انکارناپذیر او بر فلسفه‌ی اسلامی معاصر، به  خصوص آن گونه که در جریان نئوصدرایی معاصر ظاهر شده، این کتاب را به ارائه‌ی فرضیاتی درباره‌ی تأثیرپذیری جهان معاصر ایرانی از ملاصدرا در بعد هستی شناسی ترغیب کرده است. البته باید پافشاری کرد که نقد فلسفه‌ی صدرایی نه مسئله‌ی این نوشتار است نه بضاعت آن؛ اما باید اذهان کرد که توصیف او از رابطه‌ی وجود و ماهیت در سرتاسر این نوشته، پس ذهن نویسنده بوده است.<ref> [https://historylib.com/books/2632 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref>


==پانويس ==
==پانويس ==