۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آيتالله جعفر سبحانى' به 'آيتالله جعفر سبحانى ') |
جز (جایگزینی متن - 'محمدحسين ذهبى' به 'محمدحسين ذهبى') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
#زبان و بيان كتاب باآنكه علمى و معتبر است، ولى بسيار روان و شيواست و مىتوان آن را از آثار ممتاز و قابل ارائه به جهان اسلام دانست. اين نكته طبيعى است؛ زيرا نويسنده علاوه بر سابقه بيش از پنجاه سال تدريس و پژوهش در حوزههاى علميه، با زبان و ادبيات معاصر عربى كاملا آشناست و سالهاست كه كتابهاى متعدد به زبان عربى امروزى پديد آورده است. | #زبان و بيان كتاب باآنكه علمى و معتبر است، ولى بسيار روان و شيواست و مىتوان آن را از آثار ممتاز و قابل ارائه به جهان اسلام دانست. اين نكته طبيعى است؛ زيرا نويسنده علاوه بر سابقه بيش از پنجاه سال تدريس و پژوهش در حوزههاى علميه، با زبان و ادبيات معاصر عربى كاملا آشناست و سالهاست كه كتابهاى متعدد به زبان عربى امروزى پديد آورده است. | ||
#نويسنده توضيح داده است كه براى اولين بار اين ابوالاسود دوئلى بود كه به فرمان اميرالمؤمنين على(ع) به تدوين علم نحو اقدام كرد. حضرت امام على(ع) در نخستين گام خودش مطالبى را براى ابوالاسود بيان كرد كه از جمله اين بود كه كلام، همهاش اسم و فعل و حرف است و... و ابوالاسود اين مطالب را از اميرالمؤمنين(ع) گرفت و مطالبى هم به آن افزود و بعد به نزد امام(ع) آورد و آن حضرت آن را كم و زياد و اصلاح كرد و به اين ترتيب سرانجام علم نحو شكل گرفت و... <ref>متن كتاب، ص 19 - 25</ref>. | #نويسنده توضيح داده است كه براى اولين بار اين ابوالاسود دوئلى بود كه به فرمان اميرالمؤمنين على(ع) به تدوين علم نحو اقدام كرد. حضرت امام على(ع) در نخستين گام خودش مطالبى را براى ابوالاسود بيان كرد كه از جمله اين بود كه كلام، همهاش اسم و فعل و حرف است و... و ابوالاسود اين مطالب را از اميرالمؤمنين(ع) گرفت و مطالبى هم به آن افزود و بعد به نزد امام(ع) آورد و آن حضرت آن را كم و زياد و اصلاح كرد و به اين ترتيب سرانجام علم نحو شكل گرفت و... <ref>متن كتاب، ص 19 - 25</ref>. | ||
#نويسنده در مورد تاريخ تفسير، نكته شگفتانگيزى را نوشته و از دكتر محمدحسين | #نويسنده در مورد تاريخ تفسير، نكته شگفتانگيزى را نوشته و از دكتر [[ذهبی، محمدحسین|محمدحسين ذهبى]]، نويسنده كتاب مشهور «التفسير و المفسرون» نقل كرده است كه او حضرت اميرالمؤمنين على(ع) را در بحث نقل روايات تفسيرى در طبقه سوم قرار داده و شاگرد آن حضرت؛ يعنى ابن عباس را در طبقه اول و همو هيچ مطلبى را در مورد ساير امامان شيعه(ع) و نقش آنان در مورد تفسير قرآن ذكر نكرده است؛ باآنكه روشن است و در تاريخ ثبت شده و روايات متعددى نيز در اين مورد وارد شده است كه امامان اطهار(ع) بنيانگذاران تفسير قرآن و مفسران حقيقى بودند و... <ref>همان، ص 38 - 40</ref>. | ||
#نويسنده در باره نقش شيعيان در تفسير ترتيبى و موضوعى قرآن كريم توضيحاتى ارزشمند ارائه كرده است <ref>همان، ص 41 - 43</ref>. شايان ذكر است كه نويسنده خودش نيز از كسانى است كه در زمينه تفسير ترتيبى و موضوعى قرآن كريم فعاليت كرده است. | #نويسنده در باره نقش شيعيان در تفسير ترتيبى و موضوعى قرآن كريم توضيحاتى ارزشمند ارائه كرده است <ref>همان، ص 41 - 43</ref>. شايان ذكر است كه نويسنده خودش نيز از كسانى است كه در زمينه تفسير ترتيبى و موضوعى قرآن كريم فعاليت كرده است. | ||
#نويسنده با بيان اين نكته كه اسلام آمد تا عقل انسان را آزاد سازد، در مورد نقش شيعه در باره علوم عقلى يادآور شده است كه خطبههاى حضرت امام على(ع) سنگ بناى كلام شيعه و آراى اعتقادى آنان را پديد آورد و امامان اطهار(ع) هركدام يكى بعد از ديگرى بر غناى آن افزودند و به پرسشها و شبهات پاسخ دادند. سپس نويسنده با ذكر اسامى متكلمان شيعه در قرن دوم و سوم و چهارم و فيلسوفانى كه بعد از آن آمدند، به ذكر توضيحاتى در مورد آنان پرداخته است <ref>همان، ص 67 - 90</ref>. | #نويسنده با بيان اين نكته كه اسلام آمد تا عقل انسان را آزاد سازد، در مورد نقش شيعه در باره علوم عقلى يادآور شده است كه خطبههاى حضرت امام على(ع) سنگ بناى كلام شيعه و آراى اعتقادى آنان را پديد آورد و امامان اطهار(ع) هركدام يكى بعد از ديگرى بر غناى آن افزودند و به پرسشها و شبهات پاسخ دادند. سپس نويسنده با ذكر اسامى متكلمان شيعه در قرن دوم و سوم و چهارم و فيلسوفانى كه بعد از آن آمدند، به ذكر توضيحاتى در مورد آنان پرداخته است <ref>همان، ص 67 - 90</ref>. |
ویرایش