پرش به محتوا

امام رضا علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'طبرى' به 'طبرى '
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'طبرى' به 'طبرى ')
خط ۵۰: خط ۵۰:
مشهورترين لقب ايشان «رضا» بوده است كه بنابر روايتى در عيون اخبار الرضا (13/1)، علت ملقب بودن آن حضرت به «رضا» اين بوده است كه «رضى به المخالفون من أعدائه كما رضي به الموافقون من أوليائه و لم يكن ذلك لأحد من آبائه عليهم السلام فلذلك سمي من بينهم بالرضا...»، يعنى هم دشمنان مخالف و هم دوستان موافق به (ولايت عهد او) رضايت دادند و چنين چيزى براى هيچ يك از پدران او دست نداده بود، از اين رو در ميان ايشان تنها او به «رضا» ناميده شد.
مشهورترين لقب ايشان «رضا» بوده است كه بنابر روايتى در عيون اخبار الرضا (13/1)، علت ملقب بودن آن حضرت به «رضا» اين بوده است كه «رضى به المخالفون من أعدائه كما رضي به الموافقون من أوليائه و لم يكن ذلك لأحد من آبائه عليهم السلام فلذلك سمي من بينهم بالرضا...»، يعنى هم دشمنان مخالف و هم دوستان موافق به (ولايت عهد او) رضايت دادند و چنين چيزى براى هيچ يك از پدران او دست نداده بود، از اين رو در ميان ايشان تنها او به «رضا» ناميده شد.


اما به روايت طبرى (وقايع سال 201) مأمون آن حضرت را «الرضي من آل محمد» ناميد و صدوق هم بنابر روايتى ديگر در عيون اخبار الرضا (147/2) چنين گفته است.
اما به روايت [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]  (وقايع سال 201) مأمون آن حضرت را «الرضي من آل محمد» ناميد و صدوق هم بنابر روايتى ديگر در عيون اخبار الرضا (147/2) چنين گفته است.


بايد متذكر شد كه داعيان و مبلغان بنى عباس در اواخر عهد بنى اميه مردم را دعوت مى‌كردند كه با «رضا از آل محمد» بيعت كنند، يعنى بى‌آنكه از كسى نام ببرند مى‌گفتند چون خلافت بنى اميه درست نيست بايد به كسى از خاندان محمد صلى الله عليه و آله و سلم كه مورد رضايت همه باشد بيعت كنند.
بايد متذكر شد كه داعيان و مبلغان بنى عباس در اواخر عهد بنى اميه مردم را دعوت مى‌كردند كه با «رضا از آل محمد» بيعت كنند، يعنى بى‌آنكه از كسى نام ببرند مى‌گفتند چون خلافت بنى اميه درست نيست بايد به كسى از خاندان محمد صلى الله عليه و آله و سلم كه مورد رضايت همه باشد بيعت كنند.
خط ۷۳: خط ۷۳:
در يمن و كوفه و بصره و بغداد و ايران عامۀ مردم از زمان منصور به بعد آن انتظارى را كه از خلافت بنى عباس داشتند برآورده نديدند، زيرا مردم تشنۀ عدل و داد و اسلام واقعى بودند. از اين رو چشم‌ها و دل‌ها نگران و منتظر خاندان امام على عليه السلام بودند و اميدها و آرزوهاى خود را به افراد برجسته و متقى اين خاندان بسته بودند.
در يمن و كوفه و بصره و بغداد و ايران عامۀ مردم از زمان منصور به بعد آن انتظارى را كه از خلافت بنى عباس داشتند برآورده نديدند، زيرا مردم تشنۀ عدل و داد و اسلام واقعى بودند. از اين رو چشم‌ها و دل‌ها نگران و منتظر خاندان امام على عليه السلام بودند و اميدها و آرزوهاى خود را به افراد برجسته و متقى اين خاندان بسته بودند.


فضل و مأمون با شم سياسى خود از مشاهدۀ اوضاع نابسامان شهرهاى مهم و شورش مردم (مانند قيام ابو السرايا در كوفه و علوى ديگر در يمن) به اين نكته پى برده بودند و مى‌خواستند با انتخاب فرد برجسته و ممتازى از خاندان على به ولايت عهدى رضايت مردم را به خود جلب كنند و پايه‌هاى خلافت مأمون را مستحكم سازند به همين جهت مأمون در سال 200 ه‍ ق بنا به گفتۀ طبرى رجاء بن ابى الضحاك و فرناس خادم (در بعضى روايات شيعه ياسر خادم) را به مدينه فرستاد تا على بن موسى بن جعفر عليهم السلام و محمد بن جعفر عم حضرت رضا عليه السلام را به خراسان ببرند.
فضل و مأمون با شم سياسى خود از مشاهدۀ اوضاع نابسامان شهرهاى مهم و شورش مردم (مانند قيام ابو السرايا در كوفه و علوى ديگر در يمن) به اين نكته پى برده بودند و مى‌خواستند با انتخاب فرد برجسته و ممتازى از خاندان على به ولايت عهدى رضايت مردم را به خود جلب كنند و پايه‌هاى خلافت مأمون را مستحكم سازند به همين جهت مأمون در سال 200 ه‍ ق بنا به گفتۀ [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]  رجاء بن ابى الضحاك و فرناس خادم (در بعضى روايات شيعه ياسر خادم) را به مدينه فرستاد تا على بن موسى بن جعفر عليهم السلام و محمد بن جعفر عم حضرت رضا عليه السلام را به خراسان ببرند.


رجاء بن ابى الضحاك، خويش نزديك فضل بن سهل بود و همين امر شايد مؤيد اين مطلب باشد كه فضل بن سهل در كار ولايت عهدى حضرت رضا عليه السلام دخالت داشته است.
رجاء بن ابى الضحاك، خويش نزديك فضل بن سهل بود و همين امر شايد مؤيد اين مطلب باشد كه فضل بن سهل در كار ولايت عهدى حضرت رضا عليه السلام دخالت داشته است.
خط ۹۴: خط ۹۴:
علت مقاومت امام اين بود كه اوضاع را پيش بينى مى‌كرد و بر او مسلم بود عشيرۀ عباسى و رجال دولت كه عادت به لا ابالى‌گرى و دراز دستى عهد هارون الرشيد كرده‌اند زير بار حق نخواهند رفت و او قادر به اجراى قوانين الهى نخواهد بود.
علت مقاومت امام اين بود كه اوضاع را پيش بينى مى‌كرد و بر او مسلم بود عشيرۀ عباسى و رجال دولت كه عادت به لا ابالى‌گرى و دراز دستى عهد هارون الرشيد كرده‌اند زير بار حق نخواهند رفت و او قادر به اجراى قوانين الهى نخواهد بود.


مأمون پس از آن كه آن حضرت ولايت عهدى را پذيرفت امر كرد تا لباس سياه كه شعار عباسيان بود ترك شود و درباريان و فرماندهان و سپاهيان و بنى هاشم همه لباس سبز كه شعار علويان بود بپوشند. خود نيز جامۀ سبز پوشيد و نام امام را زينت بخش درهم و دينار نمود و مقرر داشت كه در همۀ بلاد اسلام بر منابر خطبه بنام امام خوانده شود و اين به روايت طبرى روز سه‌شنبه دوم رمضان سال 201 ه‍ ق بود.
مأمون پس از آن كه آن حضرت ولايت عهدى را پذيرفت امر كرد تا لباس سياه كه شعار عباسيان بود ترك شود و درباريان و فرماندهان و سپاهيان و بنى هاشم همه لباس سبز كه شعار علويان بود بپوشند. خود نيز جامۀ سبز پوشيد و نام امام را زينت بخش درهم و دينار نمود و مقرر داشت كه در همۀ بلاد اسلام بر منابر خطبه بنام امام خوانده شود و اين به روايت [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]  روز سه‌شنبه دوم رمضان سال 201 ه‍ ق بود.


على بن عيسى اربلى مؤلف كشف الغمة، عهدى را كه مأمون ظاهرا دربارۀ ولايت عهدى امام رضا عليه السلام نوشته بود و ملاحظاتى را كه حضرت رضا عليه السلام در ميان سطور آن عهدنامه و در پشت آن مرقوم فرموده بودند در سال 670 ه‍ ق در دست يكى از «قوام» (خادمان مشهد و قبر آن حضرت) ديده و صورت آن را در همان كتاب كشف الغمة آورده است.
على بن عيسى اربلى مؤلف كشف الغمة، عهدى را كه مأمون ظاهرا دربارۀ ولايت عهدى امام رضا عليه السلام نوشته بود و ملاحظاتى را كه حضرت رضا عليه السلام در ميان سطور آن عهدنامه و در پشت آن مرقوم فرموده بودند در سال 670 ه‍ ق در دست يكى از «قوام» (خادمان مشهد و قبر آن حضرت) ديده و صورت آن را در همان كتاب كشف الغمة آورده است.
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
دربارۀ جفر و جامعه و ماهيت آن نمى‌توان سخنى گفت و شكى هم نيست كه امام عليه السلام با ارشاد و هدايت الهى از غيب و آينده مى‌تواند آگاه باشد. اما اين كه حضرت در سندى رسمى و پشت فرمان مأمون از جفر و جامعه سخن بگويد محل ترديد است زيرا مأمون و اطرافيان او به جفر و جامعه‌اى كه مخصوص امامان شيعه باشد كه به وسيلۀ آن از سر غيب آگاه گردند اعتقادى نداشتند و بعيد است كه حضرت امام رضا عليه السلام در پشت عهدنامۀ مأمون چنين چيزى مرقوم بفرمايند.
دربارۀ جفر و جامعه و ماهيت آن نمى‌توان سخنى گفت و شكى هم نيست كه امام عليه السلام با ارشاد و هدايت الهى از غيب و آينده مى‌تواند آگاه باشد. اما اين كه حضرت در سندى رسمى و پشت فرمان مأمون از جفر و جامعه سخن بگويد محل ترديد است زيرا مأمون و اطرافيان او به جفر و جامعه‌اى كه مخصوص امامان شيعه باشد كه به وسيلۀ آن از سر غيب آگاه گردند اعتقادى نداشتند و بعيد است كه حضرت امام رضا عليه السلام در پشت عهدنامۀ مأمون چنين چيزى مرقوم بفرمايند.


تاريخ عهدنامۀ مذكور روز دوشنبه 7 رمضان سال 201 ه‍ ق است و چنان كه گفتيم طبرى روز انتخاب حضرت را به ولايت عهدى سه شنبه 2 رمضان سال مذكور مى‌داند و اگر سه شنبه 2 رمضان باشد روز هفتم ماه رمضان يك شنبه مى‌شود نه دوشنبه. اما اختلاف يك روز را مى‌توان به اختلاف در رؤيت هلال منسوب داشت.
تاريخ عهدنامۀ مذكور روز دوشنبه 7 رمضان سال 201 ه‍ ق است و چنان كه گفتيم [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]  روز انتخاب حضرت را به ولايت عهدى سه شنبه 2 رمضان سال مذكور مى‌داند و اگر سه شنبه 2 رمضان باشد روز هفتم ماه رمضان يك شنبه مى‌شود نه دوشنبه. اما اختلاف يك روز را مى‌توان به اختلاف در رؤيت هلال منسوب داشت.


صدوق در عيون اخبار الرضا (154/2 به بعد) نسخۀ سند ديگرى از حضرت رضا عليه السلام به نام نسخۀ كتاب «الحباء و الشرط» كه تاريخ آن نيز همان دوشنبه 7 رمضان سال 201 ه‍ ق است نقل كرده است و در آن تصريح شده است كه اين روز همان روزى است كه مأمون آن حضرت را وليعهد خود كرده و مردم را به پوشيدن لباس سبز واداشته است.
صدوق در عيون اخبار الرضا (154/2 به بعد) نسخۀ سند ديگرى از حضرت رضا عليه السلام به نام نسخۀ كتاب «الحباء و الشرط» كه تاريخ آن نيز همان دوشنبه 7 رمضان سال 201 ه‍ ق است نقل كرده است و در آن تصريح شده است كه اين روز همان روزى است كه مأمون آن حضرت را وليعهد خود كرده و مردم را به پوشيدن لباس سبز واداشته است.
خط ۱۵۷: خط ۱۵۷:
روايتى در عيون اخبار الرضا (167/2) هست كه به موجب آن فضل بن سهل با هشام بن ابراهيم نزد حضرت رضا رفتند و خواستند براى قتل مأمون و رساندن آن حضرت به خلافت با او تعهد بندند. حضرت بر ايشان خشم گرفت و هر دو را از نزد خود راند. آن دو ترسيدند و نزد مأمون رفتند و گفتند ما مى‌خواستيم «رضا» را بيازماييم. پس از آن حضرت رضا عليه السلام نزد مأمون رفت و قصه را باز گفت و مأمون دريافت كه حق با امام رضا عليه السلام بوده است.
روايتى در عيون اخبار الرضا (167/2) هست كه به موجب آن فضل بن سهل با هشام بن ابراهيم نزد حضرت رضا رفتند و خواستند براى قتل مأمون و رساندن آن حضرت به خلافت با او تعهد بندند. حضرت بر ايشان خشم گرفت و هر دو را از نزد خود راند. آن دو ترسيدند و نزد مأمون رفتند و گفتند ما مى‌خواستيم «رضا» را بيازماييم. پس از آن حضرت رضا عليه السلام نزد مأمون رفت و قصه را باز گفت و مأمون دريافت كه حق با امام رضا عليه السلام بوده است.


شايد اين معنى يكى از اسباب مخالفت فضل با امام باشد و شايد عوامل ديگرى هم باشد كه بر ما مجهول است. به هر حال بنا به گفتۀ طبرى (حوادث سال 203) حضرت رضا عليه السلام به مأمون گفت كه فضل اخبار بغداد و نارضايى مردم را از خودش و برادرش حسن بن سهل و حتى از ولايت عهدى خود آن حضرت نهان مى‌دارد و مردم در بغداد با ابراهيم بن المهدى بيعت كرده‌اند.
شايد اين معنى يكى از اسباب مخالفت فضل با امام باشد و شايد عوامل ديگرى هم باشد كه بر ما مجهول است. به هر حال بنا به گفتۀ [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]  (حوادث سال 203) حضرت رضا عليه السلام به مأمون گفت كه فضل اخبار بغداد و نارضايى مردم را از خودش و برادرش حسن بن سهل و حتى از ولايت عهدى خود آن حضرت نهان مى‌دارد و مردم در بغداد با ابراهيم بن المهدى بيعت كرده‌اند.


چون مأمون در اين باره تحقيق كرد و صدق گفته‌هاى آن حضرت بر او روشن شد عازم بغداد گرديد و چنان كه در تواريخ مذكور است در سر راه، فضل بن سهل در سرخس در حمام كشته شد و خود حضرت رضا در توس وفات يافت.
چون مأمون در اين باره تحقيق كرد و صدق گفته‌هاى آن حضرت بر او روشن شد عازم بغداد گرديد و چنان كه در تواريخ مذكور است در سر راه، فضل بن سهل در سرخس در حمام كشته شد و خود حضرت رضا در توس وفات يافت.
خط ۱۷۳: خط ۱۷۳:
# الكامل، ابن أثير، 119/6، مصر 1303 ه‍ ق
# الكامل، ابن أثير، 119/6، مصر 1303 ه‍ ق
# [[بحار الأنوار]]، ج 49
# [[بحار الأنوار]]، ج 49
# [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]]، 251/10
# [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]  ]]، 251/10
# تاريخ الخلفاء، سيوطى، 307
# تاريخ الخلفاء، سيوطى، 307
# عيون أخبار الرضا، قم 1363ه‍ ش
# عيون أخبار الرضا، قم 1363ه‍ ش
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش