۱۱۱٬۷۳۶
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه اش ' به 'هاش ') |
||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
اوقات بر اين منوال سپرى مىشد تا آن كه دست تقدير در نيمه شعبان سنه 1376 هق افق جديدى از بحار معرفت به رويش گشود و برگ زرين ديگرى بر اوراق حيات | اوقات بر اين منوال سپرى مىشد تا آن كه دست تقدير در نيمه شعبان سنه 1376 هق افق جديدى از بحار معرفت به رويش گشود و برگ زرين ديگرى بر اوراق حيات جاودانهاش بيفزود؛ او به ملاقات فريد عصر و حسنه دهر، مولى الاولياء و قدوة العرفاء، الذى لم يات بمثله الزمان، حضرت حاج سيد هاشم حداد (قدساللهنفسه الزكية) مشرف مىشود؛ در بدو ورود بر ايشان در آن دكان محقر آهنگرى و نعل سازى با بيانى سراسر تواضع، عشق و شور و شوق و بهاء و بهجت عرضه مىدارد: «آمدهام تا نعلى هم به پاى من بكوبيد» (روح مجرد ص27) كلامىكه جز با استقرار نور معرفت و بصيرت در قلب و ضمير انسان، بر لسان جارى نمىشود ! | ||
بارى، از ان لحظه به مدت بيست و هشت سال تمام با اين ابرمرد ميدان توحيد ومعرفت و يگانه ى راه سلوك و تجريد مراوده داشته و در سفر و حضر ملازم و مصاحب با ايشان بود تا جايى كه در اثر تعالى علمى و عملى از طرف استاد خود ملقب به سيد الطائفتين (سيد دو طائفه ى اهل علم و اهل معرفت) گرديد؛ كه شرح پارهاى از مصاحبات و مراودات خويش را با ايشان در كتاب قويم خود «روح مجرد» به رشته تحرير در آورده است. | بارى، از ان لحظه به مدت بيست و هشت سال تمام با اين ابرمرد ميدان توحيد ومعرفت و يگانه ى راه سلوك و تجريد مراوده داشته و در سفر و حضر ملازم و مصاحب با ايشان بود تا جايى كه در اثر تعالى علمى و عملى از طرف استاد خود ملقب به سيد الطائفتين (سيد دو طائفه ى اهل علم و اهل معرفت) گرديد؛ كه شرح پارهاى از مصاحبات و مراودات خويش را با ايشان در كتاب قويم خود «روح مجرد» به رشته تحرير در آورده است. |