۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه ای ' به 'های ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'می کند' به 'میکند') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در تاریخ ایران زمین، خانداهایی که توانسته باشند طی قرون و اعصار متمادی نسل پیوستهای از علما، فضلا و رجال سیاسی را در دامان خود بپرورانند انگشت شمار بودهاند. سلسلههای حکومتی و پادشاهی را که قدرت به طور موروثی میان آنان دست به دست می گشته مستثنا می کنیم؛ چرا که آموزش نسل به نسل در میان ارباب قدرت و حکومت، حتی اگر در حوزه هایی غیر از رزم و سیاست هم وجود داشت عمدتا ذیل شأن سیاسی و با هدف ماندگاری قدرت در همان خاندان بود که غالبا بیش از یکی دو قرن نیز با طول نمی انجامید. اما اگر از این استثنا بگذریم، زیاد نیستند خاندان هایی که توانسته باشند به شکل دهی یک سنت فکری و نظام آموزشی خانوادگی، طی چندین قرن به تربیت رجال بزرگی در حوزههای متنوع دینی و ادبی و سیاسی و علمی بپردازند، بدون آن که لزوما در تمام این قرون با نهادهای قدرت، ملوک و امرا رابطهی مستقیمی داشته باشند. اینجاست که به روشنی، اهمیت حمّوئیان درک می شود. خاندانی که طی چندین قرن با پرورش رجال بزرگی در حوزههای تصوف، عرفان، فقه، حدیث، سیاست، ادبیات، طب و نجوم جایگاهی ممتاز را در تاریخ ایران و اسلام به خود اختصاص دادهاند. جایگاهی که از قرن سوم (یا بنا به روایتی از دوران ساسانیان) در صفحات تاریخ آشکار میشود و تا حدود قرن دوازدهم هجری ادامه می یابد. کمتر قرنی را در این بازه میتوان یافت که فرد برجستهای ازین خاندان در عرصهای ندرخشیده باشد. اثربخشی سنت فکری و ایفای نقش سیاسی حمّوئیان علاوه بر کمیت طویل زمانی، از حیث جغرافیایی نیز بسیار قابل توجه است. چنانکه در دورهای طولانی، بحرآباد جوین، خاستگاه آل حمّویه، به قطبی علمی و عرفانی مبدل می گردد، نفوذ معنوی آنان خراسان را درمی نوردد و با هجرت بعضی از رجال خاندان ،شام، مصر، یزد و اردکان نیز در حوزههای فکری و سیاسی تحت تأثیر آرا و عملکرد حمّوئیان قرار می گیرند. اولین گزارش هایی که از آل حمّویه در منابع تاریخی از جمله تاریخ طبری، تاریخ ثعالبی و تاریخ نیشابور به چشم می خورد راجع به فردی ملقب به دهقان خراسان است؛ که قباد، نوهی یزدگرد ساسانی - هنگامی که به سودای تاج و تخت از تیسفون به سمت ترکستان (یا هیاطله) می رود - با دختر وی ازدواج | در تاریخ ایران زمین، خانداهایی که توانسته باشند طی قرون و اعصار متمادی نسل پیوستهای از علما، فضلا و رجال سیاسی را در دامان خود بپرورانند انگشت شمار بودهاند. سلسلههای حکومتی و پادشاهی را که قدرت به طور موروثی میان آنان دست به دست می گشته مستثنا می کنیم؛ چرا که آموزش نسل به نسل در میان ارباب قدرت و حکومت، حتی اگر در حوزه هایی غیر از رزم و سیاست هم وجود داشت عمدتا ذیل شأن سیاسی و با هدف ماندگاری قدرت در همان خاندان بود که غالبا بیش از یکی دو قرن نیز با طول نمی انجامید. اما اگر از این استثنا بگذریم، زیاد نیستند خاندان هایی که توانسته باشند به شکل دهی یک سنت فکری و نظام آموزشی خانوادگی، طی چندین قرن به تربیت رجال بزرگی در حوزههای متنوع دینی و ادبی و سیاسی و علمی بپردازند، بدون آن که لزوما در تمام این قرون با نهادهای قدرت، ملوک و امرا رابطهی مستقیمی داشته باشند. اینجاست که به روشنی، اهمیت حمّوئیان درک می شود. خاندانی که طی چندین قرن با پرورش رجال بزرگی در حوزههای تصوف، عرفان، فقه، حدیث، سیاست، ادبیات، طب و نجوم جایگاهی ممتاز را در تاریخ ایران و اسلام به خود اختصاص دادهاند. جایگاهی که از قرن سوم (یا بنا به روایتی از دوران ساسانیان) در صفحات تاریخ آشکار میشود و تا حدود قرن دوازدهم هجری ادامه می یابد. کمتر قرنی را در این بازه میتوان یافت که فرد برجستهای ازین خاندان در عرصهای ندرخشیده باشد. اثربخشی سنت فکری و ایفای نقش سیاسی حمّوئیان علاوه بر کمیت طویل زمانی، از حیث جغرافیایی نیز بسیار قابل توجه است. چنانکه در دورهای طولانی، بحرآباد جوین، خاستگاه آل حمّویه، به قطبی علمی و عرفانی مبدل می گردد، نفوذ معنوی آنان خراسان را درمی نوردد و با هجرت بعضی از رجال خاندان ،شام، مصر، یزد و اردکان نیز در حوزههای فکری و سیاسی تحت تأثیر آرا و عملکرد حمّوئیان قرار می گیرند. اولین گزارش هایی که از آل حمّویه در منابع تاریخی از جمله تاریخ طبری، تاریخ ثعالبی و تاریخ نیشابور به چشم می خورد راجع به فردی ملقب به دهقان خراسان است؛ که قباد، نوهی یزدگرد ساسانی - هنگامی که به سودای تاج و تخت از تیسفون به سمت ترکستان (یا هیاطله) می رود - با دختر وی ازدواج میکند و حاصل این ازدواج، انوشیروان پادشاه مشهور ساسانی است. ابوعبدالله حاکم نیشابوری - مؤلف تاریخ نیشابور- این دهقان صاحب نام و جاه خراسانی را جد اعلای آل حمّویه می داند. اگر این قول، صواب باشد انوشیروان ساسانی از سمت نیای مادری به حمّوئیان منتسب است. همچنین در نیمهی دوم قرن دو هجری و در منابعی چون تاریخ بیهق از شخصی با نام عبدالرحمن حمّویه یاد میشود که از اعضای خاندان حمّویه برشمردهاند. ازین تاریخ به بعد کمتر قرنی وجود دارد که نام فردی برجسته از رجال حمّویی در آن موجود نباشد. اما چنان که گفته شد، وسعت اثرگذاری حمّوئیان نه تنها از لحاظ بازهی زمانی ،که از حیث گسترهی جغرافیایی هم کم نظیر است. این خاندان علاوه بر خراسان - که خاستگاه اصلی آنان بوده است - در شام، مصر، یزد و اردکان نیز، هم از حیث نفوذ فکری و هم از لحاظ ایفای نقش سیاسی، تأثیری پررنگ داشتهاند. کتاب حاضر سعی دارد معرفی جامع تری از آل حمّویه ارائه کند و مسیر را برای پژوهشهای بعدی در این باب هموارتر سازد.<ref> [https://historylib.com/books/2659 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |