پرش به محتوا

تأویلات باطنی در شهود معنوی رنگ و نور: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ی ها،' به 'ی‌ها،'
جز (جایگزینی متن - 'ه ی ' به 'ه‌ی ')
جز (جایگزینی متن - 'ی ها،' به 'ی‌ها،')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۹: خط ۵۹:
استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در خصوص این کتاب در بخشی از مقدّمه می‌گوید: این کتاب از بابت تأویلاتی که در آن برای اشیاء و حیوانات وجود دارد، برای اهل فن می‌تواند بسیار مفید باشد. برخی از تأویلات به راستی شگفت و عجیب است و تعیین حالات سالکان در هر طور از اطوار سبعه نیز بسیار عالی و خواندنی است و شیخ نوربخش با دقّتی تمام از آن مسائل سخن گفته و در واقع از اطوار هفتگانه پرده برداشته و آن را برای مشتاقان روشنتر کرده است. چیزی که در این اثر بر ارزش آن می‌افزاید این که شیخ نوربخش سه تجربه از مشاهدات و وقایعی را که دیده برای ما بیان نموده و اتّفاقات خاصی که برای وی صورت گرفته را صادقانه و البتّه بسیار عجیب توضیح داده و خواننده را در جریان یافته‌ها، دیده‌ها، و رسیده‌های خود قرار داده است<ref>مقدّمه، صص 64-63</ref>.
استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در خصوص این کتاب در بخشی از مقدّمه می‌گوید: این کتاب از بابت تأویلاتی که در آن برای اشیاء و حیوانات وجود دارد، برای اهل فن می‌تواند بسیار مفید باشد. برخی از تأویلات به راستی شگفت و عجیب است و تعیین حالات سالکان در هر طور از اطوار سبعه نیز بسیار عالی و خواندنی است و شیخ نوربخش با دقّتی تمام از آن مسائل سخن گفته و در واقع از اطوار هفتگانه پرده برداشته و آن را برای مشتاقان روشنتر کرده است. چیزی که در این اثر بر ارزش آن می‌افزاید این که شیخ نوربخش سه تجربه از مشاهدات و وقایعی را که دیده برای ما بیان نموده و اتّفاقات خاصی که برای وی صورت گرفته را صادقانه و البتّه بسیار عجیب توضیح داده و خواننده را در جریان یافته‌ها، دیده‌ها، و رسیده‌های خود قرار داده است<ref>مقدّمه، صص 64-63</ref>.


در فهرست مطالب چنانکه دیده می‌شود از تأویلات گوناگون سخن به میان آمده است. تأویلات اطوار سبعه از آن جمله است که بحث بسیار پیچیده‌ای دارد. غیر از آن از تأویل دیدنی ها، تأویل رؤیت حبوبات، تأویلات سباع و طیور و اشجار سخن رفته و در این بین در برخی مراتب مترادفاتی در عالم معنا نیز ذکر می‌شود که با تفسیری خاص به خواننده اعلام می‌شود کما اینکه در اطوار سبعه تحلیلهای خاصی را از نویسندگان کبرویه در منابع گوناگون شاهد هستیم که در این کتاب به برخی از آنها هم اشاره شده است. در تأویلات اطوار سبعه که روش تحلیل و تفسیر خاص حالات سالکان است بحث اصلی کتاب را در باب تفسیر می‌توانیم ببینیم که البتّه تا اندازه‌ای پیچیده است، نویسنده شرحی دقیق از آن را در کتاب [[علاء الدّویه سمنانی پیر عارفان]] تفسیر کرده است.
در فهرست مطالب چنانکه دیده می‌شود از تأویلات گوناگون سخن به میان آمده است. تأویلات اطوار سبعه از آن جمله است که بحث بسیار پیچیده‌ای دارد. غیر از آن از تأویل دیدنی‌ها، تأویل رؤیت حبوبات، تأویلات سباع و طیور و اشجار سخن رفته و در این بین در برخی مراتب مترادفاتی در عالم معنا نیز ذکر می‌شود که با تفسیری خاص به خواننده اعلام می‌شود کما اینکه در اطوار سبعه تحلیلهای خاصی را از نویسندگان کبرویه در منابع گوناگون شاهد هستیم که در این کتاب به برخی از آنها هم اشاره شده است. در تأویلات اطوار سبعه که روش تحلیل و تفسیر خاص حالات سالکان است بحث اصلی کتاب را در باب تفسیر می‌توانیم ببینیم که البتّه تا اندازه‌ای پیچیده است، نویسنده شرحی دقیق از آن را در کتاب [[علاء الدّویه سمنانی پیر عارفان]] تفسیر کرده است.


لطائف سبعه یا اطوار فوق عقل که در مکتب کبرویه اساس معنویت آن را تشکیل می‌دهد به ترتیب عبارتند از لطیفه‌ی قالبی، نفسی، قلبی، سرّی، روحی، خفی، و حقّی که هر کدام در مسیر خود با یک پیامبر باطنی همراه می‌شوند که شرح آن در متون کبرویه باید دیده شود، چنانکه حضرات انبیاء: آدم، نوح، ابراهیم، موسی، داوود، عیسی و محمّد علیهم السّلام در این باره الگویی خاص اند. این تحلیل با مترادفات مفهومی‌خود نیز در مواردی دیگر تطبیق می‌شود که طبع، نفس، قلب، روح، سرّ، خفی و أخفی از آن نوع است و یا با صدر، قلب، شغاف، فؤاد، حبّة القلب، سویداء القلب و مهجة القلب همراه می‌شود<ref>مقدّمه، صص 147-145</ref>.
لطائف سبعه یا اطوار فوق عقل که در مکتب کبرویه اساس معنویت آن را تشکیل می‌دهد به ترتیب عبارتند از لطیفه‌ی قالبی، نفسی، قلبی، سرّی، روحی، خفی، و حقّی که هر کدام در مسیر خود با یک پیامبر باطنی همراه می‌شوند که شرح آن در متون کبرویه باید دیده شود، چنانکه حضرات انبیاء: آدم، نوح، ابراهیم، موسی، داوود، عیسی و محمّد علیهم السّلام در این باره الگویی خاص اند. این تحلیل با مترادفات مفهومی‌خود نیز در مواردی دیگر تطبیق می‌شود که طبع، نفس، قلب، روح، سرّ، خفی و أخفی از آن نوع است و یا با صدر، قلب، شغاف، فؤاد، حبّة القلب، سویداء القلب و مهجة القلب همراه می‌شود<ref>مقدّمه، صص 147-145</ref>.