پرش به محتوا

ابن عربی بزرگ عالم عرفان نظری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه ی ' به 'ه‌ی '
جز (جایگزینی متن - 'ویژه ای' به 'ویژه‌ای')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ه ی ' به 'ه‌ی ')
خط ۴۲: خط ۴۲:
ابن عربی بزرگ عالم عرفان نظری کاری ویژه در معرّفی یک شخصیت خاص و بزرگ در تصوّف و عرفان اسلامی‌است. شخصیتی ‌که شهرتی جهانی دارد و آثار او در تمام جهان اسلام به دیده‌ی ارزش و اعتبار نگریسته می‌شود. امّا با این همه در نظر استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] هیچ کس جز حضرات معصومین از نقد و بررسی خالی نیست، و لذا این شخصیّت جامع و بالنده‌ی حوزه‌ی فکر اسلامی‌‌ نیز به سان دیگر اندیشمندان و مشاهیر قابل نقد و بررسی است و اگر کسی بپندارد که هر چه که گفته صحیح و درست است به درستی راه را به خطا رفته و بر خود و او ستم روا داشته است. این کاری است که استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در این کتاب نیز اعمال کرده و روشی نقدی را در بررسی زندگی و آراء و سلوک عملی وی روا داشته است، از این رو رویاروییِ با وی را ضمن درست روایت کردن او کاری علمی‌ و شرعی و منطقی می‌داند و لذا به این امر هم مبادرت ورزیده است.
ابن عربی بزرگ عالم عرفان نظری کاری ویژه در معرّفی یک شخصیت خاص و بزرگ در تصوّف و عرفان اسلامی‌است. شخصیتی ‌که شهرتی جهانی دارد و آثار او در تمام جهان اسلام به دیده‌ی ارزش و اعتبار نگریسته می‌شود. امّا با این همه در نظر استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] هیچ کس جز حضرات معصومین از نقد و بررسی خالی نیست، و لذا این شخصیّت جامع و بالنده‌ی حوزه‌ی فکر اسلامی‌‌ نیز به سان دیگر اندیشمندان و مشاهیر قابل نقد و بررسی است و اگر کسی بپندارد که هر چه که گفته صحیح و درست است به درستی راه را به خطا رفته و بر خود و او ستم روا داشته است. این کاری است که استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در این کتاب نیز اعمال کرده و روشی نقدی را در بررسی زندگی و آراء و سلوک عملی وی روا داشته است، از این رو رویاروییِ با وی را ضمن درست روایت کردن او کاری علمی‌ و شرعی و منطقی می‌داند و لذا به این امر هم مبادرت ورزیده است.


در بخش نخست که شرح زندگانی شیخ است گذشته از نام کامل او زمان ولادتش را سال 560 هجری در شهر مرسیه گفته است. در داشتن اسم و لقب از همان آغاز بیان اختلاف اغاز می‌شود، چنانکه می‌نویسد: ابن عربی جزو معدود اشخاصی است که القاب بسیار دارد. برخی که از باورمندان او بوده‌اند القابی خوش و عالی به او نسبت داده‌اند و برخی هم که با وی دشمنی داشته‌اند بدترین القاب ممکنه را نصیب وی کرده‌اند، و لذا برخی و البتّه بیشترین افراد او را «محیی الدّین» دانسته‌اند و برخی نیز که بسیار نادرند وی را «ماحی‌الدّین» و «ممیت‌الدّین» که به معنای از بین برنده و نابود کننده ی دین است نامیده‌اند. امّا لقبهایی چون: عارف حقّانی، قطب الموحّدین، جمال العارفین، قدوة العارفین، شیخ الشّیوح، بحرالمعارف، مربّی العارفین، شیخ الکامل و کبریت احمر از القاب دیگری است که به وی نسبت داده‌اند. جز این نیز در آثار دیگران القابی هست که جمع و ثبت آن به اطاله‌ی کلام می‌انجامد<ref>متن، صص 15-14</ref>.
در بخش نخست که شرح زندگانی شیخ است گذشته از نام کامل او زمان ولادتش را سال 560 هجری در شهر مرسیه گفته است. در داشتن اسم و لقب از همان آغاز بیان اختلاف اغاز می‌شود، چنانکه می‌نویسد: ابن عربی جزو معدود اشخاصی است که القاب بسیار دارد. برخی که از باورمندان او بوده‌اند القابی خوش و عالی به او نسبت داده‌اند و برخی هم که با وی دشمنی داشته‌اند بدترین القاب ممکنه را نصیب وی کرده‌اند، و لذا برخی و البتّه بیشترین افراد او را «محیی الدّین» دانسته‌اند و برخی نیز که بسیار نادرند وی را «ماحی‌الدّین» و «ممیت‌الدّین» که به معنای از بین برنده و نابود کننده‌ی دین است نامیده‌اند. امّا لقبهایی چون: عارف حقّانی، قطب الموحّدین، جمال العارفین، قدوة العارفین، شیخ الشّیوح، بحرالمعارف، مربّی العارفین، شیخ الکامل و کبریت احمر از القاب دیگری است که به وی نسبت داده‌اند. جز این نیز در آثار دیگران القابی هست که جمع و ثبت آن به اطاله‌ی کلام می‌انجامد<ref>متن، صص 15-14</ref>.


خانواده‌ی ابن عربی بنا به گزارشی که نویسنده از منابع متعدّد می‌دهد بسیار نجیب و اصیل بوده‌اند، پدرش علی بن محمّد از بزرگان فقه و حدیث و از نامداران زهد و تصوّف دوران خود بوده است<ref>متن، ص 15</ref>. ابن عربی پدر خود را از محقّقان در منزل انفاس می‌دانست. مادر [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] هم از قبیله‌ی خولان بوده و به انصار انتساب داشت و از کتاب [[الفتوحات]] چنین بر می‌آید که نامش «نور» بوده است<ref>الفتوحات المکیة، ج2، ص 348</ref>. در کتاب به دو دایی [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] نیز اشاره شده به نامهای [[یحیی بن یغان]] و [[ابومسلم خولانی]]. [[یحیی بن یغان]] پادشاه منطقه ی تلمسان بوده و در عین حال به زهد و معرفت نیز مایل بوده است. دایی دیگر نیز از اهل زهد و عبادت بوده و در وادی سیر و سلوک عرفانی قرار داشته است. در [[الفتوحات]] ذکری هم از عموی وی به میان می‌آید که که صاحب معرفت و کرامت بوده است<ref>متن، ص 20</ref>.
خانواده‌ی ابن عربی بنا به گزارشی که نویسنده از منابع متعدّد می‌دهد بسیار نجیب و اصیل بوده‌اند، پدرش علی بن محمّد از بزرگان فقه و حدیث و از نامداران زهد و تصوّف دوران خود بوده است<ref>متن، ص 15</ref>. ابن عربی پدر خود را از محقّقان در منزل انفاس می‌دانست. مادر [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] هم از قبیله‌ی خولان بوده و به انصار انتساب داشت و از کتاب [[الفتوحات]] چنین بر می‌آید که نامش «نور» بوده است<ref>الفتوحات المکیة، ج2، ص 348</ref>. در کتاب به دو دایی [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] نیز اشاره شده به نامهای [[یحیی بن یغان]] و [[ابومسلم خولانی]]. [[یحیی بن یغان]] پادشاه منطقه‌ی تلمسان بوده و در عین حال به زهد و معرفت نیز مایل بوده است. دایی دیگر نیز از اهل زهد و عبادت بوده و در وادی سیر و سلوک عرفانی قرار داشته است. در [[الفتوحات]] ذکری هم از عموی وی به میان می‌آید که که صاحب معرفت و کرامت بوده است<ref>متن، ص 20</ref>.


از دانشهای [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] هم از همان اوان کودکی سخنانی به میان آمده که از خانواده آغاز کرده است، و فقه و حدیث را دنبال نموده و در برخی منابع به دانشهای حروف، هیئت، طبیعیات، هندسه، نسب شناسی، طب، و موسیقی اشاره شده است. نویسنده در صفحات 26 و 27 ذکری از اجازات فقهی و حدیثی [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] به میان می‌آورد و چنین می‌گوید: شرح کامل این اجازات که در رشته‌های گوناگون علوم و دانشهای اسلامی‌است، در انتهای جلد چهارم کتاب [[الفتوحات المکیة]] آمده است<ref>متن، ص 28</ref>. در بخشی دیگر به مشایخ و اساتید [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] اشاره شده و شرحی مختصر از هر کدام دیده می‌شود. [[ابوالعباس عرینی]]، [[ابومدین غوث تلمسانی]] و [[فاطمه قرطبی]] از مهمترین مشایخ او بوده‌اند، در عین حال در صفحات 55 و 56 فهرست بلندی از اساتید [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] را متذکّر می‌شود برخی نیز به نامند.
از دانشهای [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] هم از همان اوان کودکی سخنانی به میان آمده که از خانواده آغاز کرده است، و فقه و حدیث را دنبال نموده و در برخی منابع به دانشهای حروف، هیئت، طبیعیات، هندسه، نسب شناسی، طب، و موسیقی اشاره شده است. نویسنده در صفحات 26 و 27 ذکری از اجازات فقهی و حدیثی [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] به میان می‌آورد و چنین می‌گوید: شرح کامل این اجازات که در رشته‌های گوناگون علوم و دانشهای اسلامی‌است، در انتهای جلد چهارم کتاب [[الفتوحات المکیة]] آمده است<ref>متن، ص 28</ref>. در بخشی دیگر به مشایخ و اساتید [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] اشاره شده و شرحی مختصر از هر کدام دیده می‌شود. [[ابوالعباس عرینی]]، [[ابومدین غوث تلمسانی]] و [[فاطمه قرطبی]] از مهمترین مشایخ او بوده‌اند، در عین حال در صفحات 55 و 56 فهرست بلندی از اساتید [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] را متذکّر می‌شود برخی نیز به نامند.


در بخش نوشته‌های [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] اشاراتی به مضامین دو کتاب مهم او، یعنی [[فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)|فصوص الحکم]] و [[الفتوحات المکیة]] وجود دارد و در صفحات 68 و 69 به تفصیل نام دیگر آثار او را قید کرده است. در بخش ابن عربی و عارفان سلف آنچه که از عارفان و صوفیان بزرگ که در آثار او مورد توجّه قرار گرفته را به اشاره بحث کرده است، مانند: [[ابویزید بسطامی]]، [[ذوالنون مصری]]، [[حسین بن منصور حلاج]]، [[سهل بن عبدالله تستری]]، [[ابراهیم ادهم]]، [[رابعه‌ی عدویه]]، [[جنید بغدادی، جنید بن محمد|جنید بغدادی]]، [[ابوبکر شبلی]]، [[عبدالقادر جیلانی]]، [[ابوالقاسم قشیری]]، [[عمروبن عثمان مکی|عمرو بن عثمان مکی]]، [[ابوحامد غزالی]] و دیگران. در بخش آراء و عقاید به اختصار به مقوله ی عشق و محبّت، آفرینش جهان هستی، وحدت وجود، انسان کامل و عبادات و شریعت پرداخته شده است.
در بخش نوشته‌های [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] اشاراتی به مضامین دو کتاب مهم او، یعنی [[فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)|فصوص الحکم]] و [[الفتوحات المکیة]] وجود دارد و در صفحات 68 و 69 به تفصیل نام دیگر آثار او را قید کرده است. در بخش ابن عربی و عارفان سلف آنچه که از عارفان و صوفیان بزرگ که در آثار او مورد توجّه قرار گرفته را به اشاره بحث کرده است، مانند: [[ابویزید بسطامی]]، [[ذوالنون مصری]]، [[حسین بن منصور حلاج]]، [[سهل بن عبدالله تستری]]، [[ابراهیم ادهم]]، [[رابعه‌ی عدویه]]، [[جنید بغدادی، جنید بن محمد|جنید بغدادی]]، [[ابوبکر شبلی]]، [[عبدالقادر جیلانی]]، [[ابوالقاسم قشیری]]، [[عمروبن عثمان مکی|عمرو بن عثمان مکی]]، [[ابوحامد غزالی]] و دیگران. در بخش آراء و عقاید به اختصار به مقوله‌ی عشق و محبّت، آفرینش جهان هستی، وحدت وجود، انسان کامل و عبادات و شریعت پرداخته شده است.


در بخش مربوط به موافقان و مخالفان از موافقان وی آغاز کرده و کسانی چون: [[امام فخر رازی]]، [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهاب‌الدین سهروردی]]، [[سعدالدین حمویه، محمد بن مؤید|سعدالدین حموی]]، [[شعرانی، عبدالوهاب بن احمد|شعرانی]]، [[شوشتری، سید نورالله بن شریف‌الدین|قاضی نورالله شوشتری]]، [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]]، [[فخرالدّین عراقی]]، [[نعمت‌الله ولی|شاه نعمت‌الله ولی]]، [[کاشانی، عبدالرزاق|عبدالرزاق کاشانی]] و [[صدرالدین قونوی، محمد بن اسحاق|صدرالدین قونوی]] را مورد نظر قرار داده است و در سلک مخالفان او کسانی به مانند: [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]]، [[علاءالدوله سمنانی]]، [[بقاعی، ابراهیم بن عمر|برهان‌الدین بقاعی]]، [[آملی، سید حیدر|سید حیدر آملی]]، [[مقدس اردبیلی]]، [[علامه مجلسی]] و [[شیخ احمد احسایی]] را نام برده است.
در بخش مربوط به موافقان و مخالفان از موافقان وی آغاز کرده و کسانی چون: [[امام فخر رازی]]، [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهاب‌الدین سهروردی]]، [[سعدالدین حمویه، محمد بن مؤید|سعدالدین حموی]]، [[شعرانی، عبدالوهاب بن احمد|شعرانی]]، [[شوشتری، سید نورالله بن شریف‌الدین|قاضی نورالله شوشتری]]، [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]]، [[فخرالدّین عراقی]]، [[نعمت‌الله ولی|شاه نعمت‌الله ولی]]، [[کاشانی، عبدالرزاق|عبدالرزاق کاشانی]] و [[صدرالدین قونوی، محمد بن اسحاق|صدرالدین قونوی]] را مورد نظر قرار داده است و در سلک مخالفان او کسانی به مانند: [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]]، [[علاءالدوله سمنانی]]، [[بقاعی، ابراهیم بن عمر|برهان‌الدین بقاعی]]، [[آملی، سید حیدر|سید حیدر آملی]]، [[مقدس اردبیلی]]، [[علامه مجلسی]] و [[شیخ احمد احسایی]] را نام برده است.