۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه ی ' به 'هی ') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
در پرتو پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، بار دیگر دین و معرفت دینی به ویژه تعالیم متعالی اسلامی، به عنوان فکر و فرهنگ مترقی و نجات بخش آدمی، در عرصه حیات انسان معاصر ظاهر شد. تجدید حیات تعالیم وحیانی و ارزش های اسلامی از سویی سبب بیداری و خودباوری ملتهای مسلمان و احیای روح ستم ستیزی در آنان شد و از دیگر سو باعث نمایان تر شدن سست پایگی مسلکها و مکتبهای بشری و نظامهای مبتنی بر آنها شد. | در پرتو پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، بار دیگر دین و معرفت دینی به ویژه تعالیم متعالی اسلامی، به عنوان فکر و فرهنگ مترقی و نجات بخش آدمی، در عرصه حیات انسان معاصر ظاهر شد. تجدید حیات تعالیم وحیانی و ارزش های اسلامی از سویی سبب بیداری و خودباوری ملتهای مسلمان و احیای روح ستم ستیزی در آنان شد و از دیگر سو باعث نمایان تر شدن سست پایگی مسلکها و مکتبهای بشری و نظامهای مبتنی بر آنها شد. | ||
بایستگی تحقیقات دقیق و منسجم، نظریه پروری و نوآوری درباره زیرساختهای اندیشه دینی و نظامات اجتماعی مبتنی بر آن و ضرورت پرداخت علمی و روزآمد به حوادث واقعه فکری، به فراخور شرایط کنونی و درخور این رستخیز عظیم و نیز لزوم آسیب شناسی در حوزه فرهنگ ملی و باورداشتهای رایج دینی به منظور عرضه صحیح و دفاع معقول از اندیشه دینی و زدودن پیرایه های موهوم و موهون از ساحت قدسی دین و تبیین و عرضهی صحیح و دفاع معقول از اندیشه دینی و صیانت از هویت فرهنگی و سلامت فکری اقشار تحصیل کرده و نسل جوان کشور، تأسیس نهاد علمی - پژوهشی و آموزشی، دانشگاهی و حوزوی ممحض و کارآمدی را فرض مینمود. تحقیق حاضر که | بایستگی تحقیقات دقیق و منسجم، نظریه پروری و نوآوری درباره زیرساختهای اندیشه دینی و نظامات اجتماعی مبتنی بر آن و ضرورت پرداخت علمی و روزآمد به حوادث واقعه فکری، به فراخور شرایط کنونی و درخور این رستخیز عظیم و نیز لزوم آسیب شناسی در حوزه فرهنگ ملی و باورداشتهای رایج دینی به منظور عرضه صحیح و دفاع معقول از اندیشه دینی و زدودن پیرایه های موهوم و موهون از ساحت قدسی دین و تبیین و عرضهی صحیح و دفاع معقول از اندیشه دینی و صیانت از هویت فرهنگی و سلامت فکری اقشار تحصیل کرده و نسل جوان کشور، تأسیس نهاد علمی - پژوهشی و آموزشی، دانشگاهی و حوزوی ممحض و کارآمدی را فرض مینمود. تحقیق حاضر که نتیجهی تلاش علمی نویسنده است به موضوع رفتار سیاسی ایرانیان در قبال خلافت عباسی در قرن سوم میپردازد. یکی از راههای شناخت نوع رفتار سیاسی جوامع بررسی چگونگی رفتار آنان در گذشته تاریخی است؛ برای نمونه با بررسی چگونگی ظهور انقلاب مشروطه در ایران بهتر میتوان انقلاب اسلامی را مورد مطالعه قرار داد. از این بررسی شاید بتوان با عنوان جامعهشناسی سیاسی تاریخ یاد کرد. | ||
جامعه ایران در گذشته دهها جنبش و به عبارتی قیام را آزموده است که بررسی تاریخی آنها ما را در شناخت رفتار کنونی این جامعه یاری میبخشد . بر این اساس پژوهش حاضر میکوشد رفتار سیاسی ایرانیان در یکی از دورههای مهم تاریخی یعنی قرن سوم را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. در این بررسی علاوه بر معرفی انواع رفتارهای سیاسی ایرانیان در قرن سوم در قبال خلافت، به مبانی و عوامل تأثیر گذار بر آن رفتارها نیز پرداخته شده است. این پژوهش بر این فرضیه استوار است که در قرن سوم بخشی از جامعه ایران با تأثیر پذیری از ساختار قدرت حاکم از یک سو و پذیرش اسلام سنی و فرهنگ سیاسی رسمی آن از سوی دیگر، نظام سیاسی موجود را که در قالب خلافت عباسی ظهور یافته بود، پذیرفته و در قبال آن رفتار سیاسی تبعی و پیرومنشانه را اتخاذ کرده است. نمود برجسته این گونه رفتار سیاسی را در اقدامهای خاندانهای طاهریان، سامانیان و آل سهل مشاهده میکنیم؛ در حالیکه بخش دیگری از این جامعه که تحت تأثیر فرهنگ دینی و سیاسی غیر رسمی قرار داشتند به رفتار سیاسی ستیزه جویانهای با خلافت در قالب جنبشهای سیاسی- اجتماعی روی آوردند یا حاکمیت متغلبی ایجاد کردند. محدودی از ایرانیان نیز رفتار بی طرفانه ای در قبال عباسیان اتخاذ نمودند. این پژوهش به روش تاریخی - تحلیلی میباشد .<ref> [https://historylib.com/books/2111 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> | جامعه ایران در گذشته دهها جنبش و به عبارتی قیام را آزموده است که بررسی تاریخی آنها ما را در شناخت رفتار کنونی این جامعه یاری میبخشد . بر این اساس پژوهش حاضر میکوشد رفتار سیاسی ایرانیان در یکی از دورههای مهم تاریخی یعنی قرن سوم را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. در این بررسی علاوه بر معرفی انواع رفتارهای سیاسی ایرانیان در قرن سوم در قبال خلافت، به مبانی و عوامل تأثیر گذار بر آن رفتارها نیز پرداخته شده است. این پژوهش بر این فرضیه استوار است که در قرن سوم بخشی از جامعه ایران با تأثیر پذیری از ساختار قدرت حاکم از یک سو و پذیرش اسلام سنی و فرهنگ سیاسی رسمی آن از سوی دیگر، نظام سیاسی موجود را که در قالب خلافت عباسی ظهور یافته بود، پذیرفته و در قبال آن رفتار سیاسی تبعی و پیرومنشانه را اتخاذ کرده است. نمود برجسته این گونه رفتار سیاسی را در اقدامهای خاندانهای طاهریان، سامانیان و آل سهل مشاهده میکنیم؛ در حالیکه بخش دیگری از این جامعه که تحت تأثیر فرهنگ دینی و سیاسی غیر رسمی قرار داشتند به رفتار سیاسی ستیزه جویانهای با خلافت در قالب جنبشهای سیاسی- اجتماعی روی آوردند یا حاکمیت متغلبی ایجاد کردند. محدودی از ایرانیان نیز رفتار بی طرفانه ای در قبال عباسیان اتخاذ نمودند. این پژوهش به روش تاریخی - تحلیلی میباشد .<ref> [https://historylib.com/books/2111 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> |