۱۰۵٬۳۸۰
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ده ها' به 'دهها') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'زمینه ها' به 'زمینهها') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
}} | }} | ||
'''جستاری در حسبنا کتاب الله''' تألیف استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] میباشد و مشتمل بر شرح و تفسیری است بر سخن عمربن خطاب که در بستر بیماریِ رسول خدا به آن حضرت بیان داشت. در متن تاریخ و در احادیث شیعه و سنّی به دقّت تمام و به تواتر از این ماجرا و سخنی که عمربن خطاب بیان کرده سند وجود دارد. در این کتاب به شرح و تحلیل این سخن میپردازد و | '''جستاری در حسبنا کتاب الله''' تألیف استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] میباشد و مشتمل بر شرح و تفسیری است بر سخن عمربن خطاب که در بستر بیماریِ رسول خدا به آن حضرت بیان داشت. در متن تاریخ و در احادیث شیعه و سنّی به دقّت تمام و به تواتر از این ماجرا و سخنی که عمربن خطاب بیان کرده سند وجود دارد. در این کتاب به شرح و تحلیل این سخن میپردازد و زمینهها و نتایج آن را مورد بررسی قرار میدهد و خطرات آن را با در نظرداشتن باور گوینده در قالب تحقیق و سند ارائه میدهد. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
نویسنده در مقدّمهی کوتاه شش صفحهای به خوبی از ماهیّت این سخن سخن گفته و حقیقت درونی آن را واکاوی کرده است، ریشهها و علل بیان آن را جستجو نموده و نتایج آن را هم به خوبی بیان داشته است، ضمن این که مشابه آن سخن را به نوعی دیگر در جامعهی امروزی دیده و به طور جدّی نسبت به عواقب آن نیز هشدار داده است. در آغاز مقدّمه میگوید: «حسبنا کتاب الله». کتاب خدا، یعنی قرآن ما را کافی و بسنده است. این سخنی است شهیر از خلیفه ی دوّم جناب عمر بن خطاب. منابع و مآخذ معتبر هر دو فرقه ی شیعه و سنّی هم از آن با صراحت تمام یاد میکنند و این سخن را آشکارا به همان فرد مذکور نسبت میدهند. صورت عبارت شیک و مجلسی و بسیار زیبا و فریباست، بهگونه ای که نشان از باور به قرآن و اعتقاد تام به کتاب خداوند دارد ولی وقتیکه آن را به دقّت تحلیل و تجزیه میکنیم و به خوبی میشکافیم مییابیم که یکی از خطرناکترین و بی مایهترین سخنهای ممکن است که از یک فرد احتمالاً دیندار و معتقد ممکن است صادر شود. وقتیکه درون قرآن را میکاویم و آیات آن را مورد مداقّه و تدبر قرار میدهیم مییابیم که در الفاظ قرآن چیزی غیرازآن بیان شده و در حقیقت این سخن از منظر قرآن که به زعم او «کافی» است کاملاً باطل و سخیف و بیاعتبار است<ref>مقدمه، صص 8-7</ref>. | نویسنده در مقدّمهی کوتاه شش صفحهای به خوبی از ماهیّت این سخن سخن گفته و حقیقت درونی آن را واکاوی کرده است، ریشهها و علل بیان آن را جستجو نموده و نتایج آن را هم به خوبی بیان داشته است، ضمن این که مشابه آن سخن را به نوعی دیگر در جامعهی امروزی دیده و به طور جدّی نسبت به عواقب آن نیز هشدار داده است. در آغاز مقدّمه میگوید: «حسبنا کتاب الله». کتاب خدا، یعنی قرآن ما را کافی و بسنده است. این سخنی است شهیر از خلیفه ی دوّم جناب عمر بن خطاب. منابع و مآخذ معتبر هر دو فرقه ی شیعه و سنّی هم از آن با صراحت تمام یاد میکنند و این سخن را آشکارا به همان فرد مذکور نسبت میدهند. صورت عبارت شیک و مجلسی و بسیار زیبا و فریباست، بهگونه ای که نشان از باور به قرآن و اعتقاد تام به کتاب خداوند دارد ولی وقتیکه آن را به دقّت تحلیل و تجزیه میکنیم و به خوبی میشکافیم مییابیم که یکی از خطرناکترین و بی مایهترین سخنهای ممکن است که از یک فرد احتمالاً دیندار و معتقد ممکن است صادر شود. وقتیکه درون قرآن را میکاویم و آیات آن را مورد مداقّه و تدبر قرار میدهیم مییابیم که در الفاظ قرآن چیزی غیرازآن بیان شده و در حقیقت این سخن از منظر قرآن که به زعم او «کافی» است کاملاً باطل و سخیف و بیاعتبار است<ref>مقدمه، صص 8-7</ref>. | ||
این تفسیر و نگاه تا انتهای کتاب از منظر قرآن و وحی الهی، حدیث و سنّت نبوی، با استناد به هر دو فرقه ی شیعه و سنّی، و از دید عقل و فلسفه مورد بحث قرار میگیرد و سخن مطرح شده را با تمام | این تفسیر و نگاه تا انتهای کتاب از منظر قرآن و وحی الهی، حدیث و سنّت نبوی، با استناد به هر دو فرقه ی شیعه و سنّی، و از دید عقل و فلسفه مورد بحث قرار میگیرد و سخن مطرح شده را با تمام زمینهها و ابعاد آن به سنجش در میآورد و ابطال آن را بیان و خطرات آن را متذکّر میشود. | ||