۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'کنش های ' به 'کنشهای ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'شکل گیری ' به 'شکلگیری ') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
کتاب فوق در پاسخ به فرضیه ای نگاشته شده و سعی در اثبات آن دارد. این فرضیه به قرار زیر میباشد: «اصول مبانی اندیشه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام]] و مواضع ایشان بر مبانی اصیل اسلامی استوار بوده، و با رعایت مصالح امّت اسلامی و استقلال و عزتمندی دینی و ملی شکل گرفته است. ایشان ضمن رد مبانی، اصول و تجلیات اومانیستی فرهنگ و تمدن غرب نفی پیامدهای زیان بار آن بر ایران و کشورهای اسلامی مخالفتی با نکات مثبت و قابل استفاده آن، خصوصا مباحث شکلی نداشته و بلکه از برخی از آنها در تأسیس نظام اسلامی نیز استفاده نمودند.» | کتاب فوق در پاسخ به فرضیه ای نگاشته شده و سعی در اثبات آن دارد. این فرضیه به قرار زیر میباشد: «اصول مبانی اندیشه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام]] و مواضع ایشان بر مبانی اصیل اسلامی استوار بوده، و با رعایت مصالح امّت اسلامی و استقلال و عزتمندی دینی و ملی شکل گرفته است. ایشان ضمن رد مبانی، اصول و تجلیات اومانیستی فرهنگ و تمدن غرب نفی پیامدهای زیان بار آن بر ایران و کشورهای اسلامی مخالفتی با نکات مثبت و قابل استفاده آن، خصوصا مباحث شکلی نداشته و بلکه از برخی از آنها در تأسیس نظام اسلامی نیز استفاده نمودند.» | ||
برای بررسی این موضوع کتاب پیش رو به سه بخش تقسیم میشود: در بخش اول: کلیاتی در مورد فرهنگ و تمدن غرب، ماهیت آن و اصول و مفاهیم مؤثر در | برای بررسی این موضوع کتاب پیش رو به سه بخش تقسیم میشود: در بخش اول: کلیاتی در مورد فرهنگ و تمدن غرب، ماهیت آن و اصول و مفاهیم مؤثر در شکلگیری آن بررسی میگردد. | ||
در بخش دوم: به آرا و نظرات اندیشمندان جهان اسلام در مواجهه با تمدن غرب اشاره میگردد. و بخش سوم: به بررسی مواضع [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] نسبت به فرهنگ و تمدن غرب اختصاصی دارد. ابتدا ویژگیهای اندیشه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام(ره)]] و نظرات ایشان درباره فرهنگ و تمدن و اسلامی و سپس مواضع وی نسبت به ابعاد مثبت و منفی تمدن غرب و مبانی و مفاهیم عمده شکل گرفته در این تمدن بررسی میشود. | در بخش دوم: به آرا و نظرات اندیشمندان جهان اسلام در مواجهه با تمدن غرب اشاره میگردد. و بخش سوم: به بررسی مواضع [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] نسبت به فرهنگ و تمدن غرب اختصاصی دارد. ابتدا ویژگیهای اندیشه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام(ره)]] و نظرات ایشان درباره فرهنگ و تمدن و اسلامی و سپس مواضع وی نسبت به ابعاد مثبت و منفی تمدن غرب و مبانی و مفاهیم عمده شکل گرفته در این تمدن بررسی میشود. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
در واقع نگاه ایشان به غرب و فرهنگ آن به دو حوزه فرهنگی و فنی قابل تقسیم است، که در حوزه فنی و ابزاری بر لزوم استفاده از تجربیات بشری تأکید فراوان کردهاند، ولی در حوزه ای که به هویت انسانی و اجتماعی و مبانی فکری و فرهنگی و شناخت شناسی مربوط میشود، هرگونه تقلید از غرب و خودباختگی را عامل اساسی بدبختی جوامع شرقی و اسلامی می دانند. | در واقع نگاه ایشان به غرب و فرهنگ آن به دو حوزه فرهنگی و فنی قابل تقسیم است، که در حوزه فنی و ابزاری بر لزوم استفاده از تجربیات بشری تأکید فراوان کردهاند، ولی در حوزه ای که به هویت انسانی و اجتماعی و مبانی فکری و فرهنگی و شناخت شناسی مربوط میشود، هرگونه تقلید از غرب و خودباختگی را عامل اساسی بدبختی جوامع شرقی و اسلامی می دانند. | ||
فرهنگ و تمدن غرب با تکیه بر علم جدید ریشه در تحولات دوره رنسانس دارد. ابعاد اندیشه ای این تحول عبارت است از: اومانیسم، سکولاریسم، لیبرالیسم و عقلانیت ابزاری که به صورت | فرهنگ و تمدن غرب با تکیه بر علم جدید ریشه در تحولات دوره رنسانس دارد. ابعاد اندیشه ای این تحول عبارت است از: اومانیسم، سکولاریسم، لیبرالیسم و عقلانیت ابزاری که به صورت شکلگیری «دولت مدرن» با تمام نتایج استعماری آن نمود پیدا کرد. علاوه بر این مفاهیم عمده ای که برشمردیم، تمدن غرب دارای برخی دستاوردهای علمی و تکنولوژیک نیز میباشد که در واقع چهره ظاهری این تمدن را شکل میدهد. | ||
نحوه آشنایی مسلمانان با غرب جدید در آغاز نه به دلیل وابستگی به غرب، بلکه با انگیزه مقابله با تهاجم نظامی دولتهای غربی بود. اما در پی شکستهای متوالی آنان کم کم باب مراوده علمی و فکری بین جهان اسلام و غرب گشوده شد. اعزام محصل به اروپا، تأسیس مدارس جدید، دعوت از اروپاییان برای تدریس، مشاوره و... از جمله این تعاملات بود. | نحوه آشنایی مسلمانان با غرب جدید در آغاز نه به دلیل وابستگی به غرب، بلکه با انگیزه مقابله با تهاجم نظامی دولتهای غربی بود. اما در پی شکستهای متوالی آنان کم کم باب مراوده علمی و فکری بین جهان اسلام و غرب گشوده شد. اعزام محصل به اروپا، تأسیس مدارس جدید، دعوت از اروپاییان برای تدریس، مشاوره و... از جمله این تعاملات بود. |