۱۰۶٬۲۸۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'شمس الدین' به 'شمسالدین') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
محقق در انگیزه خود میگوید که: نص بیضاوی و شرح [[اصفهانی، محمود بن عبدالرحمن|شمسالدین اصفهانی]] جایگاه والایی در دانش اصول فقه دارند و شارح کوشیده است تا نکتههای مشکل کتاب را با عبارتهای ساده و روان توضیح داده و در کار خود به مصدرهای اصلی در اصول و فروع مباحث اعتماد ورزیده است. | محقق در انگیزه خود میگوید که: نص بیضاوی و شرح [[اصفهانی، محمود بن عبدالرحمن|شمسالدین اصفهانی]] جایگاه والایی در دانش اصول فقه دارند و شارح کوشیده است تا نکتههای مشکل کتاب را با عبارتهای ساده و روان توضیح داده و در کار خود به مصدرهای اصلی در اصول و فروع مباحث اعتماد ورزیده است. | ||
وی پس از درج شرح حالی از بیضاوی و شمسالدین اصفهانی، کتاب حاضر را با گفتاری درباره عنوان کتاب و نسبت آن با مؤلف، زمان تألیف، مصدرهای آن، وصف نسخه، روش تألیف و ویژگیهای برجسته آن و گامهایی را که او برای تهیه تحقیق و تعلیقهها برداشته است، توصیف کرده و توضیحی در باره دو نسخۀ مورد اعتمادش در «کتابخانه ملی فرانسه» و «مرکز ملک فیصل» میدهد. محقق در توصیف کار [[اصفهانی، محمود بن عبدالرحمن|شمسالدین]] میگوید که او خود را به شرح متن کتاب، مقید دانسته و به حاشیههایی مانند نقل آرای اصولیان دیگر و درج نشانی روایتها از کتابهای حدیثی نپرداخته است. چراکه، اینگونه تعلیقهها را محققان انجام میدهند و در شمار کارهای شارحان نیست؛ [[اصفهانی، محمود بن عبدالرحمن| | وی پس از درج شرح حالی از بیضاوی و شمسالدین اصفهانی، کتاب حاضر را با گفتاری درباره عنوان کتاب و نسبت آن با مؤلف، زمان تألیف، مصدرهای آن، وصف نسخه، روش تألیف و ویژگیهای برجسته آن و گامهایی را که او برای تهیه تحقیق و تعلیقهها برداشته است، توصیف کرده و توضیحی در باره دو نسخۀ مورد اعتمادش در «کتابخانه ملی فرانسه» و «مرکز ملک فیصل» میدهد. محقق در توصیف کار [[اصفهانی، محمود بن عبدالرحمن|شمسالدین]] میگوید که او خود را به شرح متن کتاب، مقید دانسته و به حاشیههایی مانند نقل آرای اصولیان دیگر و درج نشانی روایتها از کتابهای حدیثی نپرداخته است. چراکه، اینگونه تعلیقهها را محققان انجام میدهند و در شمار کارهای شارحان نیست؛ [[اصفهانی، محمود بن عبدالرحمن|شمسالدین]] چونکه شناخت عمیقی از دانش «منطق» داشته است، تحلیل منطقی از مسألهها و دلیلها را به خوبی انجام داده است و هر جا تلازمی در یک مسأله یافته است، سبب منطقی آن را با بررسی تالی و مقدم قضیه بیان نموده است؛ او واژههای دشوار متن را با عبارتهای ساده و روان معنا کرده است و مسألهای را که دارای شاخ و برگی از اقوال بوده، با تفصیل آرا و تحریر محل نزاع شرح کرده است. او در کار تعریف مسایل، چنانچه مسألهای به شناخت فزونتر از آنچه [[بیضاوی، عبدالله بن عمر|بیضاوی]] در باره آن نوشته، نیاز داشته است، به تعریف بیشتر مسأله دست زده و از میان گزینههای تعریفشده، بهترین را برگزیده است؛ [[اصفهانی، محمود بن عبدالرحمن|شمسالدین]] اختلاف آرایی را که از نوع لفظی بوده و ثمرۀ فقهی نداشتهاند، نشان داده است؛ او اصطلاحهای علمی از هر فنی را که در شرح آورده، شناسانده است. او از آوردن دیدگاههای غیر موثق، بسیار پرهیز کرده است. از این رو، فقط به دو کتاب «[[المحصول في علم أصول الفقه|المحصول]]» از [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]](متوفی 606ق) و «[[الإحکام في أصول الأحکام|الإحکام فی أصول الأحکام]]» از [[آمدی، علی بن محمد|سیفالدین آمدی]](631-551ق) اعتماد کرده است.<ref>ر.ک:مقدمه محقق، ص26-22</ref> | ||
محقق اختلاف شایان توجهی میان دیدگاههای بیضاوی و اصفهانی ندیده است؛ زیرا هر دو شافعیمذهباند. او میگوید که اصفهانی افزون بر آنچه از اعتراضها و پاسخها در متن دیده میشود، خود نیز بر آن اعتراضها افزوده و به آنها پاسخ داده است. روش او در شرح اینگونه است که مسألهها را با همه شاخ و برگشان آورده و آنها را توضیح میدهد. این روش در کار ابن سُبکی و أسنوی دیده نمیشود.<ref>ر.ک: همان، ص26</ref> | محقق اختلاف شایان توجهی میان دیدگاههای بیضاوی و اصفهانی ندیده است؛ زیرا هر دو شافعیمذهباند. او میگوید که اصفهانی افزون بر آنچه از اعتراضها و پاسخها در متن دیده میشود، خود نیز بر آن اعتراضها افزوده و به آنها پاسخ داده است. روش او در شرح اینگونه است که مسألهها را با همه شاخ و برگشان آورده و آنها را توضیح میدهد. این روش در کار ابن سُبکی و أسنوی دیده نمیشود.<ref>ر.ک: همان، ص26</ref> |