۱۰۶٬۳۴۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ده اند' به 'دهاند') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'حوزه ی ' به 'حوزهی ') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
متن پیام پروفسور نصر بسیار عالی است، زیرا هم به ارزش کار استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] اشاره کرده، هم به حدود آثار او و هم به موضوعات و محتویات کارهایی که پژوهش نموده است. در واقع تأییدی عالی از این بابت برای وی در این اثر ثبت شده است. در بخش جستاری در زندگی استاد، گفتگویی است که مؤلّف با استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در خصوص زندگی او داشته است. این بخش هم بلندترین فصل کتاب است و هم نکاتی خاص در آن از زندگی درونی و سیر معنوی او را نشانه رفته است که قهراً برای خوانندگان میتواند بسیار مفید باشد. از سال و محل تولّد، از پدر و مادر و برادران، از پیشینهی خانوادگی، از شجرهی صوری و دوران کودکی و بالندگی، از سفرهای دوران کودکی به آذربایجان، دیار پدری و مادری، از خوانشها و مطالعات، از حضورها و تدریسها و مقالات، تا سیر و سلوک و ورود به عالم معرفت و عرفان چیزی است که در این متن قابل مرور است. بخشی از این گفتگو به آشنایی با موسیقی و دوران شاگردی نزد استاد [[فریدون حافظی]] اختصاص یافته است که تا زمان حاضر نیز وی با موسیقی انسی داشته که در بخش با اهالی موسیقی دو استاد موسیقی در خصوص این دانش صحبتهای لازم را کردهاند. | متن پیام پروفسور نصر بسیار عالی است، زیرا هم به ارزش کار استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] اشاره کرده، هم به حدود آثار او و هم به موضوعات و محتویات کارهایی که پژوهش نموده است. در واقع تأییدی عالی از این بابت برای وی در این اثر ثبت شده است. در بخش جستاری در زندگی استاد، گفتگویی است که مؤلّف با استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در خصوص زندگی او داشته است. این بخش هم بلندترین فصل کتاب است و هم نکاتی خاص در آن از زندگی درونی و سیر معنوی او را نشانه رفته است که قهراً برای خوانندگان میتواند بسیار مفید باشد. از سال و محل تولّد، از پدر و مادر و برادران، از پیشینهی خانوادگی، از شجرهی صوری و دوران کودکی و بالندگی، از سفرهای دوران کودکی به آذربایجان، دیار پدری و مادری، از خوانشها و مطالعات، از حضورها و تدریسها و مقالات، تا سیر و سلوک و ورود به عالم معرفت و عرفان چیزی است که در این متن قابل مرور است. بخشی از این گفتگو به آشنایی با موسیقی و دوران شاگردی نزد استاد [[فریدون حافظی]] اختصاص یافته است که تا زمان حاضر نیز وی با موسیقی انسی داشته که در بخش با اهالی موسیقی دو استاد موسیقی در خصوص این دانش صحبتهای لازم را کردهاند. | ||
بخش در سایه سار مهر که با نام کتاب نیز یکسان است بخشی است که نویسده از خاطرات 15 ساله ی حضور در کلاسها و همراهی با استاد[[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] را نوشته است. بخشی مفصّل است و سرشار از موضوعاتی که زندگیِ 15 ساله ی این شاگرد را کنار استاد در سفر و حضر تشرح میکند از آداب و ادب گرفته تا برخوردهای رویاروی، از دیدهها و شنیدهها و خوانده ها، از آدمها و باورها، چنانکه در بخشی از این فصل میگوید: در درسهایمان به ما تعلیم میدادند که انرژی اولیای الهی، نوری است که از جانب خداوند به آنها میرسد. [[مولانا]] در [[مثنوی معنوی]] و غزلیاتش به این طعامهای الهی و مائدههای آسمانی اشاره کرده است و در طی این سالها، خود شاهد این مائده ای بودم که میرسید، ایشان را به شدّت دگرگون میکرد و در یک سطح انرژی فوق العاده بالایی قرار میداد. چهره ی ایشان در حالی که گلگون شده بود، بسیار بشاش و نورانی میشد و مسلماً من که در کنار ایشان، لحظات سخت زیادی را مشغول به کار بودم از این انرژی، انرژی میگرفتم و در حقیقت، تلاشم برای اینکه من هم به سطح دریافت چنین انرژی ای برسم بیشتر و بیشتر میشد. به واسطه ی رفت و آمدهای بسیار زیادی که در طول این مدّت در کنار آقای دکتر [[محمّدی]] و به همراه ایشان داشتم، در بسیاری از محافل رسمیاز جمله سمینارها، جمعیتهایی که بین فرهیختگان و دوستان و دوستداران فرهنگ برگزار میشد، شرکت میکردم و به همین دلیل از نزدیک با خیلی از دانشمندان و عالمان و نویسندگان طراز اوّل در | بخش در سایه سار مهر که با نام کتاب نیز یکسان است بخشی است که نویسده از خاطرات 15 ساله ی حضور در کلاسها و همراهی با استاد[[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] را نوشته است. بخشی مفصّل است و سرشار از موضوعاتی که زندگیِ 15 ساله ی این شاگرد را کنار استاد در سفر و حضر تشرح میکند از آداب و ادب گرفته تا برخوردهای رویاروی، از دیدهها و شنیدهها و خوانده ها، از آدمها و باورها، چنانکه در بخشی از این فصل میگوید: در درسهایمان به ما تعلیم میدادند که انرژی اولیای الهی، نوری است که از جانب خداوند به آنها میرسد. [[مولانا]] در [[مثنوی معنوی]] و غزلیاتش به این طعامهای الهی و مائدههای آسمانی اشاره کرده است و در طی این سالها، خود شاهد این مائده ای بودم که میرسید، ایشان را به شدّت دگرگون میکرد و در یک سطح انرژی فوق العاده بالایی قرار میداد. چهره ی ایشان در حالی که گلگون شده بود، بسیار بشاش و نورانی میشد و مسلماً من که در کنار ایشان، لحظات سخت زیادی را مشغول به کار بودم از این انرژی، انرژی میگرفتم و در حقیقت، تلاشم برای اینکه من هم به سطح دریافت چنین انرژی ای برسم بیشتر و بیشتر میشد. به واسطه ی رفت و آمدهای بسیار زیادی که در طول این مدّت در کنار آقای دکتر [[محمّدی]] و به همراه ایشان داشتم، در بسیاری از محافل رسمیاز جمله سمینارها، جمعیتهایی که بین فرهیختگان و دوستان و دوستداران فرهنگ برگزار میشد، شرکت میکردم و به همین دلیل از نزدیک با خیلی از دانشمندان و عالمان و نویسندگان طراز اوّل در حوزهی عرفان و فلسفه و ادبیات آشنا شدم. و با تحلیلهایی که آقای دکتر [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] بر روی نوشتهها و آثار ایشان داشتند، هم با آثار و نوع قلمشان آشنا میشدم و هم با دیدارهایی که صورت میگرفت، با شخصیّت و منش و روششان<ref>متن، صص 333-332</ref>. | ||
استاد [[غلامرضا امامی]] در این مجموعه مقالهای ارسال نموده با نام «از هزاران تن یکی تن صوفیاند» و در آغاز قید نموده است: به احترام و ارادت برای استاد دکتر [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]]<ref>متن، ص 367</ref>. و دربارهی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|محمّدی]] نوشته است: استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] که پژوهندهای توانا و شاعری است دانا؛ به قرآن نگاهی تازه افکنده و پرده از رخ این مائدهی آسمانی برگرفته و همگان را به این مهمانی فراخوانده با دو تحقیق عمیق، [[سیمای اهل تقوا]] و [[معراج پدیده ای شگفت|معراج پدیدهای شگفت]] با زبان زمانه در این راه قلم و قدم زده. وی نه تنها در شناخت [[مولانا]] و [[مثنوی]] شریف گامها زده و رنجها برده بلکه به شناخت ما و نسل ما از چهرههایی همچون [[بایزید بسطامی]]، [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]]، [[نجم کبری]]، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطّار]]، [[فارابی]]، [[سبزواری، هادی|حاج ملا هادی سبزواری]]، [[غزالی، محمد بن محمد|محمّد غزالی]]، [[شبلی]]، [[ابوسعید ابوالخیر]]، حضرت [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] یاریها رسانده و در این راه به جدّ و جهد پرداخته است. باری در این روزگار چون او اندک اند، هرچند زمانه به راهگشایانی و مشعل دارانی چون وی نیازمند است امّا اندک انسانهایی هستند که در پی آن نباشند که گلیم خویش به در برند ز موج بلکه بکوشند که بگیرند غریق را. استاد دکتر [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] با نوشتههای عمیق و سخنرانیهای دقیق، شمعی رویاروی دیدگان برافروخته، چراغی در راهها روشن ساخته راهی نو گشوده و جویندگان حقیقت را سالهاست رهنمون گشته<ref>متن، صص 370-369</ref>. | استاد [[غلامرضا امامی]] در این مجموعه مقالهای ارسال نموده با نام «از هزاران تن یکی تن صوفیاند» و در آغاز قید نموده است: به احترام و ارادت برای استاد دکتر [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]]<ref>متن، ص 367</ref>. و دربارهی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|محمّدی]] نوشته است: استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] که پژوهندهای توانا و شاعری است دانا؛ به قرآن نگاهی تازه افکنده و پرده از رخ این مائدهی آسمانی برگرفته و همگان را به این مهمانی فراخوانده با دو تحقیق عمیق، [[سیمای اهل تقوا]] و [[معراج پدیده ای شگفت|معراج پدیدهای شگفت]] با زبان زمانه در این راه قلم و قدم زده. وی نه تنها در شناخت [[مولانا]] و [[مثنوی]] شریف گامها زده و رنجها برده بلکه به شناخت ما و نسل ما از چهرههایی همچون [[بایزید بسطامی]]، [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]]، [[نجم کبری]]، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطّار]]، [[فارابی]]، [[سبزواری، هادی|حاج ملا هادی سبزواری]]، [[غزالی، محمد بن محمد|محمّد غزالی]]، [[شبلی]]، [[ابوسعید ابوالخیر]]، حضرت [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] یاریها رسانده و در این راه به جدّ و جهد پرداخته است. باری در این روزگار چون او اندک اند، هرچند زمانه به راهگشایانی و مشعل دارانی چون وی نیازمند است امّا اندک انسانهایی هستند که در پی آن نباشند که گلیم خویش به در برند ز موج بلکه بکوشند که بگیرند غریق را. استاد دکتر [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] با نوشتههای عمیق و سخنرانیهای دقیق، شمعی رویاروی دیدگان برافروخته، چراغی در راهها روشن ساخته راهی نو گشوده و جویندگان حقیقت را سالهاست رهنمون گشته<ref>متن، صص 370-369</ref>. |