۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'کـ' به 'ک') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ــ' به 'ـ') |
||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
دربارۀ نام واقعی این اختربین و چگونگی پدید آمدن اثر عربی منسوب به وی (که تحریری فارسی نیز از آن در دست است)، بحثهای بسیاری درگرفته است. | دربارۀ نام واقعی این اختربین و چگونگی پدید آمدن اثر عربی منسوب به وی (که تحریری فارسی نیز از آن در دست است)، بحثهای بسیاری درگرفته است. | ||
در عنوان و مواضع مختلف روایات عربی و فارسی این کتاب، نام مؤلف «تنکلوشای بابلی» آمده، و در یکی از دو نسخۀ عربی موجود آن، ترجمه به شخصیتی نامآشنا، اما مرموز، به نام ابوبکر احمد بن علی بن قیس کسدانی مشهور به ابن وحشیه | در عنوان و مواضع مختلف روایات عربی و فارسی این کتاب، نام مؤلف «تنکلوشای بابلی» آمده، و در یکی از دو نسخۀ عربی موجود آن، ترجمه به شخصیتی نامآشنا، اما مرموز، به نام ابوبکر احمد بن علی بن قیس کسدانی مشهور به ابن وحشیه ـ که گویا در اواخر سدۀ 3 و اوایل سدۀ 4ق میزیسته ـ نسبت داده شده، و در متن فارسی موجود نیز دو بار از «بوبکر وحشی» یاد شده است. | ||
ابن ندیم در ضمن روایتی کوتاه، مغشوش و افسانهوار از این شخصیت یاد کرده است. وی به نقل از ابوسهل بن نوبخت، از دو اختربین بابلی یکی تینکلوس نویسندۀ الوجوه و الحدود و دیگری طینقروس نگارندۀ الموالید علی الوجوه و الحدود نام برده است که ضحاک از 7 خانهای که برای کواکب هفتگانه در نظر گرفته بود، به ترتیب خانههای مشتری و مریخ را به آنان سپرد. | ابن ندیم در ضمن روایتی کوتاه، مغشوش و افسانهوار از این شخصیت یاد کرده است. وی به نقل از ابوسهل بن نوبخت، از دو اختربین بابلی یکی تینکلوس نویسندۀ الوجوه و الحدود و دیگری طینقروس نگارندۀ الموالید علی الوجوه و الحدود نام برده است که ضحاک از 7 خانهای که برای کواکب هفتگانه در نظر گرفته بود، به ترتیب خانههای مشتری و مریخ را به آنان سپرد. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
در 1648م کلاودیوس سالمسیوس/ کلود سومز، پژوهشگر فرانسوی که در شرح نصیرالدین طوسی بر ثمرۀ منسوب به بطلمیوس به نام تنکلوشا برخورده بود، بیآنکه از درج آن در الفهرست ابن ندیم و تاریخ الحکماء قفطی خبر داشته باشد، احتمال یکی بودن این نام و تئوکروس را مطرح کرد. | در 1648م کلاودیوس سالمسیوس/ کلود سومز، پژوهشگر فرانسوی که در شرح نصیرالدین طوسی بر ثمرۀ منسوب به بطلمیوس به نام تنکلوشا برخورده بود، بیآنکه از درج آن در الفهرست ابن ندیم و تاریخ الحکماء قفطی خبر داشته باشد، احتمال یکی بودن این نام و تئوکروس را مطرح کرد. | ||
خولسون که در ضمن پژوهشهایش دربارۀ صابئیان به تفصیل دربارۀ ترجمههای نبطی/ کلدانی به عربی منسوب به ابن وحشیه سخن گفته است، این دعوی روایت عربی کتاب صور درج الفلک یا همان کتاب تنکلوشا/ تنگلوشا را که «تنکلوشاه بابلی» این اثر را به زبان بابلی کهن (کسدانی یا نبطی) نوشته، و ابن وحشیه آن را به عربی برگردانده است | خولسون که در ضمن پژوهشهایش دربارۀ صابئیان به تفصیل دربارۀ ترجمههای نبطی/ کلدانی به عربی منسوب به ابن وحشیه سخن گفته است، این دعوی روایت عربی کتاب صور درج الفلک یا همان کتاب تنکلوشا/ تنگلوشا را که «تنکلوشاه بابلی» این اثر را به زبان بابلی کهن (کسدانی یا نبطی) نوشته، و ابن وحشیه آن را به عربی برگردانده است ـ چون دیگر دروغپردازیهای مذکور در آثار عربی منسوب به ابن وحشیه ـ پذیرفته است. | ||
به گمان گوتشمید بر اساس قواعد رایج تعریب اسامی، طینقروس صورت عربی تئوکروس و تنکلوشا/ تینکلوشا احتمالاً معرب نامهایی چون ثئانگلوس، ثئوکلوس یا ثئوکولوس میتواند باشد. از طرفی چون فردی ناشناس در حاشیۀ نسخهای از ترجمۀ فارسی کتاب صور درج آورده بوده است که: «در تاریخ تبری نبشتهاند که این کتاب 80 سال پیشتر از هجرت نبوی نوشته شده»، وی به این نتیجه رسیده که شاید ابن وحشیه از راه ترجمۀ پهلوی که به گمان وی در زمان خسرو انوشیروان فراهم آمده بوده، به اثر تئوکروس دست یافته، و در اینباره 3 فرض مطرح کرده است: یکی آنکه ابن وحشیه تنها رئوس مطالب کتاب را به عربی درآورده و چیزهایی را که موجب نبطی انگاشتن کتاب میشده، بدان افزوده باشد؛ دیگر آنکه تنها تصاویر مربوط به وجوه برجهای دوازدهگانه به دست ابن وحشیه رسیده، و وی کتاب را بازسازی کرده است. به گمان وی شاید به همین مناسبت در آثار ادبی و فرهنگنامههای فارسی غالباً این کتاب را با ارتنگ یا ارژنگ مانی مقایسه کردهاند، و سوم آنکه کتاب برساختۀ خود ابن وحشیه بوده، و وی آن را به یک احکامیِ نامدار منسوب ساخته است. | به گمان گوتشمید بر اساس قواعد رایج تعریب اسامی، طینقروس صورت عربی تئوکروس و تنکلوشا/ تینکلوشا احتمالاً معرب نامهایی چون ثئانگلوس، ثئوکلوس یا ثئوکولوس میتواند باشد. از طرفی چون فردی ناشناس در حاشیۀ نسخهای از ترجمۀ فارسی کتاب صور درج آورده بوده است که: «در تاریخ تبری نبشتهاند که این کتاب 80 سال پیشتر از هجرت نبوی نوشته شده»، وی به این نتیجه رسیده که شاید ابن وحشیه از راه ترجمۀ پهلوی که به گمان وی در زمان خسرو انوشیروان فراهم آمده بوده، به اثر تئوکروس دست یافته، و در اینباره 3 فرض مطرح کرده است: یکی آنکه ابن وحشیه تنها رئوس مطالب کتاب را به عربی درآورده و چیزهایی را که موجب نبطی انگاشتن کتاب میشده، بدان افزوده باشد؛ دیگر آنکه تنها تصاویر مربوط به وجوه برجهای دوازدهگانه به دست ابن وحشیه رسیده، و وی کتاب را بازسازی کرده است. به گمان وی شاید به همین مناسبت در آثار ادبی و فرهنگنامههای فارسی غالباً این کتاب را با ارتنگ یا ارژنگ مانی مقایسه کردهاند، و سوم آنکه کتاب برساختۀ خود ابن وحشیه بوده، و وی آن را به یک احکامیِ نامدار منسوب ساخته است. | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
به نظر میرسد که ابن وحشیه(یا درواقع ابن زیات) همچنانکه گوتشمید نیز محتمل شمرده است، بر اساس شنیدههای خود از موضوع کتاب اصیل تئوکروس(صورتهای بخشهای 10 درجهای فلک)، و بر اساس منابع مربوط به احکام موالید مربوط به هر درجه از فلک، کتابی تألیف و با افزودن برخی از عناصر به ظاهر نبطی، آن را به تئوکروس بابلی منسوب کرده است. | به نظر میرسد که ابن وحشیه(یا درواقع ابن زیات) همچنانکه گوتشمید نیز محتمل شمرده است، بر اساس شنیدههای خود از موضوع کتاب اصیل تئوکروس(صورتهای بخشهای 10 درجهای فلک)، و بر اساس منابع مربوط به احکام موالید مربوط به هر درجه از فلک، کتابی تألیف و با افزودن برخی از عناصر به ظاهر نبطی، آن را به تئوکروس بابلی منسوب کرده است. | ||
هرچند این تصاویر خیالانگیز، به احتمال بسیار از ابن وحشیه است، اما همۀ مطالب تنکلوشا را نمیتوان از او دانست. تقسیم هر برج به 3 بخش(3 وجه)، چنانکه گفتیم، ریشۀ غیریونانی دارد، اما ظاهراً تقسیم هر برج به 30 بخش 10 درجهای و بیان احکام هریک از درجات نیز باید مقدم بر ابن وحشیه باشد. در کلمۀ نودوهشتم از ثمره | هرچند این تصاویر خیالانگیز، به احتمال بسیار از ابن وحشیه است، اما همۀ مطالب تنکلوشا را نمیتوان از او دانست. تقسیم هر برج به 3 بخش(3 وجه)، چنانکه گفتیم، ریشۀ غیریونانی دارد، اما ظاهراً تقسیم هر برج به 30 بخش 10 درجهای و بیان احکام هریک از درجات نیز باید مقدم بر ابن وحشیه باشد. در کلمۀ نودوهشتم از ثمره ـ که دستکم از سدۀ 4ق به نام بطلمیوس شناخته بوده، و ابن دایه(د میان سالهای 330-340ق) شرحی برآن نوشته بوده ـ آمده است که از روی وجهی که هنگام تولد نوزاد طلوع میکند، میتوان به حرفۀ آیندۀ او و از روی درجهای که طلوع آن با تولد نوزاد همزمان باشد، به خلق و خوی او پی برد. در شرح منسوب به نصیرالدین طوسی، ذیل این کلمه آمده است: «در کتابی که منسوب است به تنکلوشا ]ی[ بابلی آوردهاند که با هر درجهای چه طلوع کند و از هند همچنین روایت کردهاند. و در مدخلها ذکر کردهاند که با هر وجهی چه طلوع کند». | ||
یکی از منابعی که گذشته از احکام مربوط به هر وجه، احکام مربوط به هر درجه از برجهای منطقه البروج را نیز ذکر کرده، جوامع الاحکام علی بن زید بیهقی(د 565 ق) است. مضمون بسیاری از این احکام با آنچه در ترجمۀ فارسی تنکلوشا آمده، یکسان است، اما اختلاف عبارات آنها نشان میدهد که هیچیک از دیگری نقل نکرده است. | یکی از منابعی که گذشته از احکام مربوط به هر وجه، احکام مربوط به هر درجه از برجهای منطقه البروج را نیز ذکر کرده، جوامع الاحکام علی بن زید بیهقی(د 565 ق) است. مضمون بسیاری از این احکام با آنچه در ترجمۀ فارسی تنکلوشا آمده، یکسان است، اما اختلاف عبارات آنها نشان میدهد که هیچیک از دیگری نقل نکرده است. | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۳: | ||
با اینهمه، دربارۀ احکام برخی از درجات برجها مطالب جوامع الاحکام با مطالب تنکلوشا بسیار متفاوت است. گاه نیز به نظر میآید که احکام مربوط به دو درجه جابهجا یا اشتباه شده است. مثلاً بخشی از احکام مربوط به درجۀ اول برج حوت در جوامع الاحکام، در تنکلوشا ضمن احکام مربوط به درجۀ چهارم همین برج آمده است. در ذیل برخی از درجات نیز در تنکلوشا مطالبی آمده که در جوامع الاحکام نیست و ظاهراً افزودههای ابن وحشیه است. مثلاً در ذیل درجۀ بیستودوم برج سنبله در جوامع الاحکام تنها آمده است: «داهی بود و زیرک و بیشتر از کهانت گوید و احوالها به خواب بیند و خبر دهد از کارها. و او را در آن اخبار کمتر خطا افتد»، اما سخنی از دیدن یَبروج(!) و دست زدن و رقص کردن و سر و کتف خویش خاریدن در میان نیست. | با اینهمه، دربارۀ احکام برخی از درجات برجها مطالب جوامع الاحکام با مطالب تنکلوشا بسیار متفاوت است. گاه نیز به نظر میآید که احکام مربوط به دو درجه جابهجا یا اشتباه شده است. مثلاً بخشی از احکام مربوط به درجۀ اول برج حوت در جوامع الاحکام، در تنکلوشا ضمن احکام مربوط به درجۀ چهارم همین برج آمده است. در ذیل برخی از درجات نیز در تنکلوشا مطالبی آمده که در جوامع الاحکام نیست و ظاهراً افزودههای ابن وحشیه است. مثلاً در ذیل درجۀ بیستودوم برج سنبله در جوامع الاحکام تنها آمده است: «داهی بود و زیرک و بیشتر از کهانت گوید و احوالها به خواب بیند و خبر دهد از کارها. و او را در آن اخبار کمتر خطا افتد»، اما سخنی از دیدن یَبروج(!) و دست زدن و رقص کردن و سر و کتف خویش خاریدن در میان نیست. | ||
بیهقی چنین مینویسد: «در احکام درجات سخن بسیار است و اقاویلْ مختلف، اما من آن یاد کردم که جمهور برآناند»، و همین شاید علت برخی از اختلافات میان نوشتۀ او و ترجمۀ تنکلوشا را بیان کند. همچنین وجود این اختلافات نشان میدهد که مطالبی که در پیشگویی آینده و خلق و خوی موالید هر درجه در تنکلوشا آمده، یکسره ساختۀ ابن وحشیه نیست، بلکه مؤلف جوامع الاحکام و مؤلف تنکلوشا هر دو از منابع کهنتری استفاده کردهاند؛ با این تفاوت که مؤلف تنکلوشا | بیهقی چنین مینویسد: «در احکام درجات سخن بسیار است و اقاویلْ مختلف، اما من آن یاد کردم که جمهور برآناند»، و همین شاید علت برخی از اختلافات میان نوشتۀ او و ترجمۀ تنکلوشا را بیان کند. همچنین وجود این اختلافات نشان میدهد که مطالبی که در پیشگویی آینده و خلق و خوی موالید هر درجه در تنکلوشا آمده، یکسره ساختۀ ابن وحشیه نیست، بلکه مؤلف جوامع الاحکام و مؤلف تنکلوشا هر دو از منابع کهنتری استفاده کردهاند؛ با این تفاوت که مؤلف تنکلوشا ـ که به احتمال بسیار همان مؤلف الفلاحه النبطیه است ـ وصفهای خیالانگیزی دربارۀ شکلهایی که همزمان با طلوع هر درجه دیده میشوند، از خود برآن افزوده است. | ||
به تنکلوشا، یا تنگلوشا، یا حکیم تنکلوشا، شاید به سبب انتساب کتاب صور الدرج به او، آثاری در کیمیا نیز نسبت داده شده است<ref> یونس کرامتی، ج 16، ص239-242</ref> | به تنکلوشا، یا تنگلوشا، یا حکیم تنکلوشا، شاید به سبب انتساب کتاب صور الدرج به او، آثاری در کیمیا نیز نسبت داده شده است<ref> یونس کرامتی، ج 16، ص239-242</ref> |