پرش به محتوا

تنکلوشا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'نـ' به 'ن'
جز (جایگزینی متن - 'چـ' به 'چ')
جز (جایگزینی متن - 'نـ' به 'ن')
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
در 1648م کلاودیوس سالمسیوس/ کلود سومز، پژوهشگر فرانسوی که در شرح نصیرالدین طوسی بر ثمرۀ منسوب به بطلمیوس به نام تنکلوشا برخورده بود، بی‌آنکه از درج آن در الفهرست ابن ندیم و تاریخ الحکماء قفطی خبر داشته باشد، احتمال یکی بودن این نام و تئوکروس را مطرح کرد.  
در 1648م کلاودیوس سالمسیوس/ کلود سومز، پژوهشگر فرانسوی که در شرح نصیرالدین طوسی بر ثمرۀ منسوب به بطلمیوس به نام تنکلوشا برخورده بود، بی‌آنکه از درج آن در الفهرست ابن ندیم و تاریخ الحکماء قفطی خبر داشته باشد، احتمال یکی بودن این نام و تئوکروس را مطرح کرد.  


خولسون که در ضمن پژوهشهایش دربارۀ صابئیان به تفصیل دربارۀ ترجمه‌های نبطی/ کلدانی به عربی منسوب به ابن وحشیه سخن گفته است، این دعوی روایت عربی کتاب صور درج الفلک یا همان کتاب تنکلوشا/ تنگلوشا را که «تنکلوشاه بابلی» این اثر را به زبان بابلی کهن (کسدانی یا نبطی) نوشته، و ابـن وحشیـه آن را بـه عـربـی بـرگردانـده است ــ چون دیگر دروغ‌پردازیهای مذکور در آثار عربی منسوب به ابن وحشیـه ــ پذیرفته است.
خولسون که در ضمن پژوهشهایش دربارۀ صابئیان به تفصیل دربارۀ ترجمه‌های نبطی/ کلدانی به عربی منسوب به ابن وحشیه سخن گفته است، این دعوی روایت عربی کتاب صور درج الفلک یا همان کتاب تنکلوشا/ تنگلوشا را که «تنکلوشاه بابلی» این اثر را به زبان بابلی کهن (کسدانی یا نبطی) نوشته، و ابـن وحشیـه آن را بـه عـربـی بـرگردانده است ــ چون دیگر دروغ‌پردازیهای مذکور در آثار عربی منسوب به ابن وحشیـه ــ پذیرفته است.


به گمان گوتشمید بر اساس قواعد رایج تعریب اسامی، طینقروس صورت عربی تئوکروس و تنکلوشا/ تینکلوشا احتمالاً معرب نامهایی چون ثئانگلوس، ثئوکلوس یا ثئوکولوس می‌تواند باشد. از طرفی چون فردی ناشناس در حاشیۀ نسخه‌ای از ترجمۀ فارسی کتاب صور درج آورده بوده است که: «در تاریخ تبری نبشته‌اند که این کتاب 80 سال پیش‌تر از هجرت نبوی نوشته شده»، وی به این نتیجه رسیده که شاید ابن وحشیه از راه ترجمۀ پهلوی که به گمان وی در زمان خسرو انوشیروان فراهم آمده بوده، به اثر تئوکروس دست یافته، و در این‌باره 3 فرض مطرح کرده است: یکی آنکه ابن وحشیه تنها رئوس مطالب کتاب را به عربی درآورده و چیزهایی را که موجب نبطی انگاشتن کتاب می‌شده، بدان افزوده باشد؛ دیگر آنکه تنها تصاویر مربوط به وجوه برجهای دوازده‌گانه به دست ابن وحشیه رسیده، و وی کتاب را بازسازی کرده است. به گمان وی شاید به همین مناسبت در آثار ادبی و فرهنگ‌نامه‌های فارسی غالباً این کتاب را با ارتنگ یا ارژنگ مانی مقایسه کرده‌اند، و سوم آنکه کتاب برساختۀ خود ابن وحشیه بوده، و وی آن را به یک احکامیِ نامدار منسوب ساخته است.  
به گمان گوتشمید بر اساس قواعد رایج تعریب اسامی، طینقروس صورت عربی تئوکروس و تنکلوشا/ تینکلوشا احتمالاً معرب نامهایی چون ثئانگلوس، ثئوکلوس یا ثئوکولوس می‌تواند باشد. از طرفی چون فردی ناشناس در حاشیۀ نسخه‌ای از ترجمۀ فارسی کتاب صور درج آورده بوده است که: «در تاریخ تبری نبشته‌اند که این کتاب 80 سال پیش‌تر از هجرت نبوی نوشته شده»، وی به این نتیجه رسیده که شاید ابن وحشیه از راه ترجمۀ پهلوی که به گمان وی در زمان خسرو انوشیروان فراهم آمده بوده، به اثر تئوکروس دست یافته، و در این‌باره 3 فرض مطرح کرده است: یکی آنکه ابن وحشیه تنها رئوس مطالب کتاب را به عربی درآورده و چیزهایی را که موجب نبطی انگاشتن کتاب می‌شده، بدان افزوده باشد؛ دیگر آنکه تنها تصاویر مربوط به وجوه برجهای دوازده‌گانه به دست ابن وحشیه رسیده، و وی کتاب را بازسازی کرده است. به گمان وی شاید به همین مناسبت در آثار ادبی و فرهنگ‌نامه‌های فارسی غالباً این کتاب را با ارتنگ یا ارژنگ مانی مقایسه کرده‌اند، و سوم آنکه کتاب برساختۀ خود ابن وحشیه بوده، و وی آن را به یک احکامیِ نامدار منسوب ساخته است.  
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
ابن هبنتا نیز در المغنی فی احکام النجوم چنین آورده است: بزرگمهر در تفسیر ابزیدج فارسی تنها دلالتهای «رفتن خورشید بر هر یک از وجوه سه‌گانۀ حمل» را تفسیر کرده، و گفته است که این مطالب را از کتاب تنکلوش بابلی که یگانه مفسر این مطالب شریف است، نقل کرده. اما ]مفسر ابزیدج[ دربارۀ احوال دیگر ستارگان رونده و نیز احوال خورشید در برجهای دیگر چیزی نیاورده است، و ما چون به کتاب تنکلوش مراجعه کردیم، دریافتیم که وی احوال همۀ ستارگان رونده در یکایک وجوه را تفسیر کرده است. وی ضمن آوردن دیدگاههای مختلف دربارۀ وجوه 36 گانه نیز، چند بار از «تینکلوش/ تنکلوش» نام می‌برد. اما از سخن ابن هبنتا می‌توان دریافت که بهره‌گیری وی و ابومعشر از نظریات تینکلوس محدود به همین چند استناد نبوده، و چه بسا بیشتر مطالبی که بدون ارجاع صریح به هندیان یا بطلمیوس آمده، درواقع برگرفته از کتاب تئوکروس باشد. چنین می‌نماید که این دو، دیدگاههای تنکلوس/ تنکلوش را به عنوان دیدگاه ایرانی و همواره در برابر آراء هندی و یونانی یاد کرده‌اند. مقایسه‌های فرانتس بول میان آنچه ابومعشر از ایرانیان یا از تنکلوس نقل کرده است و قطعات باقی‌مانده از کتاب تئوکروس بر یکسانی این دیدگاهها گواهی می‌دهد.  
ابن هبنتا نیز در المغنی فی احکام النجوم چنین آورده است: بزرگمهر در تفسیر ابزیدج فارسی تنها دلالتهای «رفتن خورشید بر هر یک از وجوه سه‌گانۀ حمل» را تفسیر کرده، و گفته است که این مطالب را از کتاب تنکلوش بابلی که یگانه مفسر این مطالب شریف است، نقل کرده. اما ]مفسر ابزیدج[ دربارۀ احوال دیگر ستارگان رونده و نیز احوال خورشید در برجهای دیگر چیزی نیاورده است، و ما چون به کتاب تنکلوش مراجعه کردیم، دریافتیم که وی احوال همۀ ستارگان رونده در یکایک وجوه را تفسیر کرده است. وی ضمن آوردن دیدگاههای مختلف دربارۀ وجوه 36 گانه نیز، چند بار از «تینکلوش/ تنکلوش» نام می‌برد. اما از سخن ابن هبنتا می‌توان دریافت که بهره‌گیری وی و ابومعشر از نظریات تینکلوس محدود به همین چند استناد نبوده، و چه بسا بیشتر مطالبی که بدون ارجاع صریح به هندیان یا بطلمیوس آمده، درواقع برگرفته از کتاب تئوکروس باشد. چنین می‌نماید که این دو، دیدگاههای تنکلوس/ تنکلوش را به عنوان دیدگاه ایرانی و همواره در برابر آراء هندی و یونانی یاد کرده‌اند. مقایسه‌های فرانتس بول میان آنچه ابومعشر از ایرانیان یا از تنکلوس نقل کرده است و قطعات باقی‌مانده از کتاب تئوکروس بر یکسانی این دیدگاهها گواهی می‌دهد.  


از آنچه گفته شد، می‌توان دریافت که مطابق حدس گوتشمید و تأکید نالینو و دیگر خاورشناسان روایتی پهلوی از کتاب تئوکروس وجود داشته که مفسر کتاب آنتولوگیای (گزیده‌های) وتیوس والنس یا همان تنظیم‌کنندۀ بزیدج(= گزیدۀ) فارسی(درواقع: پهلوی) نیز از آن بهره برده است. در این صورت این احتمال قوت می‌گیرد که نام تئوکروس به واسطۀ ترجمۀ پهلوی این اثر و بر اثر ابهامات موجود در نگارش و خوانش پهلوی از تئوکروس/ توکروس به صورت تنکلوس/ تینکلوس/ تنکلوش/ تینکلوش درآمده باشد. بیشتر تصحیفات رخ داده در این نـام با توجه به ویژگیهای خط پهلوی قابل توجیه است. امروزه بیشتر پژوهشگران تاریخ اخترشماری نظریۀ ترجمۀ کتاب تئوکروس به پهلوی و سپس ترجمۀ آن از پهلوی به عربی و نیز بهره‌گیری ابومعشر از روایت پهلوی را پذیرفته‌اند، اما برخی چون بوریسف ترجمۀ آرامی را واسطۀ روایت پهلوی و ترجمۀ عربی دانسته‌اند.  
از آنچه گفته شد، می‌توان دریافت که مطابق حدس گوتشمید و تأکید نالینو و دیگر خاورشناسان روایتی پهلوی از کتاب تئوکروس وجود داشته که مفسر کتاب آنتولوگیای (گزیده‌های) وتیوس والنس یا همان تنظیم‌کنندۀ بزیدج(= گزیدۀ) فارسی(درواقع: پهلوی) نیز از آن بهره برده است. در این صورت این احتمال قوت می‌گیرد که نام تئوکروس به واسطۀ ترجمۀ پهلوی این اثر و بر اثر ابهامات موجود در نگارش و خوانش پهلوی از تئوکروس/ توکروس به صورت تنکلوس/ تینکلوس/ تنکلوش/ تینکلوش درآمده باشد. بیشتر تصحیفات رخ داده در این نام با توجه به ویژگیهای خط پهلوی قابل توجیه است. امروزه بیشتر پژوهشگران تاریخ اخترشماری نظریۀ ترجمۀ کتاب تئوکروس به پهلوی و سپس ترجمۀ آن از پهلوی به عربی و نیز بهره‌گیری ابومعشر از روایت پهلوی را پذیرفته‌اند، اما برخی چون بوریسف ترجمۀ آرامی را واسطۀ روایت پهلوی و ترجمۀ عربی دانسته‌اند.  


واندروردن برآن است که ابومعشر، هنگام نقل قول از «اوائل اهل فارس و البابلیین و مصر»، تنها از یک بابلی کـه همان تنکلوس باشد، نقل می‌کند و از آنجا نتیجه می‌گیرد که مقصود ابومعشر از علمای بابل همان تنکلوس/ تئوکروس است، و سجـزی نیز در مختصری که از کتاب ابومعشر فراهم آورده است، هنگام نقل مطالبی از ابومعشر، دورۀ 360 هزار سالۀ موسوم به «سال عالم/ گیهان» یا «ادوار عالم» را بـه بابلیان نسبت می‌دهد، درواقع از اثری گم‌شده از تئوکروس بهره گرفته است و از آنجا راهیابی این موضوع و نیز مبنا قرار گرفتن نیمه‌شب در آثار ابومعشر و زیج شاه را نه به واسطۀ آریبهطۀ هندی، که از راه اثر تئوکروس می‌داند. اما چنان که گفته شد، چنین می‌نماید که ابومعشر کتاب تئوکروس را اثری از سنت ایرانی اخترشماری(و نه بابلی) می‌پنداشته است.  
واندروردن برآن است که ابومعشر، هنگام نقل قول از «اوائل اهل فارس و البابلیین و مصر»، تنها از یک بابلی کـه همان تنکلوس باشد، نقل می‌کند و از آنجا نتیجه می‌گیرد که مقصود ابومعشر از علمای بابل همان تنکلوس/ تئوکروس است، و سجـزی نیز در مختصری که از کتاب ابومعشر فراهم آورده است، هنگام نقل مطالبی از ابومعشر، دورۀ 360 هزار سالۀ موسوم به «سال عالم/ گیهان» یا «ادوار عالم» را بـه بابلیان نسبت می‌دهد، درواقع از اثری گم‌شده از تئوکروس بهره گرفته است و از آنجا راهیابی این موضوع و نیز مبنا قرار گرفتن نیمه‌شب در آثار ابومعشر و زیج شاه را نه به واسطۀ آریبهطۀ هندی، که از راه اثر تئوکروس می‌داند. اما چنان که گفته شد، چنین می‌نماید که ابومعشر کتاب تئوکروس را اثری از سنت ایرانی اخترشماری(و نه بابلی) می‌پنداشته است.