۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
در فصل سوم، دربارۀ پیر سخن گفته است. ابتدا معنای پیر و قطب را توضیح داده، آنگاه اوصاف پیران و مقام آنها را در [[مثنوی معنوی|مثنوی]] مورد تحقیق قرار داده و برای آنان اوصافی را برشمرده است. در ادامه، با استناد به رسالۀ قشیریه، تذکرةالاولیا و کشف المحجوب هجویری بر انتخاب و داشتن پیر توسط مرید تأکید کرده و نظر [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] را که در این زمینه بیش از دیگران اصرار دارد، نقل کرده است. همچنین دیدگاه وی را دربارۀ فواید اختیار پیر و خطرهای سلوک بیپیر، بیان داشته، و در عین حال به دلیل وجود پیران مدعی، مریدان را به حزم و احتیاط کامل توصیه نموده است. بحث آداب و صفات شیخی از بخشهای دیگر این فصل است. | در فصل سوم، دربارۀ پیر سخن گفته است. ابتدا معنای پیر و قطب را توضیح داده، آنگاه اوصاف پیران و مقام آنها را در [[مثنوی معنوی|مثنوی]] مورد تحقیق قرار داده و برای آنان اوصافی را برشمرده است. در ادامه، با استناد به رسالۀ قشیریه، تذکرةالاولیا و کشف المحجوب هجویری بر انتخاب و داشتن پیر توسط مرید تأکید کرده و نظر [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] را که در این زمینه بیش از دیگران اصرار دارد، نقل کرده است. همچنین دیدگاه وی را دربارۀ فواید اختیار پیر و خطرهای سلوک بیپیر، بیان داشته، و در عین حال به دلیل وجود پیران مدعی، مریدان را به حزم و احتیاط کامل توصیه نموده است. بحث آداب و صفات شیخی از بخشهای دیگر این فصل است. | ||
فصل چهارم، شامل مباحث مرید است که در آن آداب و رسوم، | فصل چهارم، شامل مباحث مرید است که در آن آداب و رسوم، اعمال، احوال، اخلاق و رفتار و در کل اوصاف مرید را در هشت عنوان مورد بررسی قرار داده است. نخست معنای مرید، هدف مرید و تفاوت مرید و مراد را مطرح نموده و سلسله اعمالی که در عرف صوفیه مقامات گفته میشود و مرید ملزم به رعایت آنها است بیان کرده است. همچنین صفاتی که نشانۀ آراستگی مریدان است و در اصطلاح صوفیه احوال نامیده میشود، با ابیات مثنوی شرح و توضیح داده است. در آخر، اخلاق و رفتار شایستۀ مریدان با پیران را با استفاده از آثار مولانا و دیگران، فهرست وار مورد اشاره قرار داده است. در پایان کتاب، فهرست منابع و مآخذ مندرج است.<ref> ر.ک: عالمی، محمدعلم، ص91-92</ref> | ||