۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'دائرهالمعارف بزرگ اسلامی' به 'دائرةالمعارف بزرگ اسلامی') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
==سبك زشت و زیبا== | ==سبك زشت و زیبا== | ||
ابومطهر هدف خود را نیز از این شیوه نگارش بیان كرده است: در طبیعت ابوالقاسم، پیوسته دو خوی متضاد با هم جمع شدهاند. این روش تقابل و تعارض در سراسر كتاب ملموس است و در مناظره میان اصفهان و بغداد به نیكی متجلی میگردد. مؤلف در پایان كتاب نیز به این امر تصریح میكند: اینك از احوال شیخ درمییابی كه او غره زمان و همتای شیطان بود، مجمع زیباییها و زشتیها بود… در هزل و جد هر دو به كمال رسیده بود…و اخلاق بغدادیان را داشت. این سبك«زشت و زیبا» كه او میل دارد خوانندگانش در احوال ابوالقاسم دریافته باشند، پیوسته مورد نظر او بوده است. داستان تا صفحه 102ستایش از بغداد و زیباییهای آن است و ذم اصفهان؛ از آن پس صحنه دگرگون میشود و تا پایان كتاب، اصفهان را با همه كمبودهایش میستاید و از بغداد و بغدادیان انتقاد میكند.<ref>ر.ک:آذرنوش، | ابومطهر هدف خود را نیز از این شیوه نگارش بیان كرده است: در طبیعت ابوالقاسم، پیوسته دو خوی متضاد با هم جمع شدهاند. این روش تقابل و تعارض در سراسر كتاب ملموس است و در مناظره میان اصفهان و بغداد به نیكی متجلی میگردد. مؤلف در پایان كتاب نیز به این امر تصریح میكند: اینك از احوال شیخ درمییابی كه او غره زمان و همتای شیطان بود، مجمع زیباییها و زشتیها بود… در هزل و جد هر دو به كمال رسیده بود…و اخلاق بغدادیان را داشت. این سبك«زشت و زیبا» كه او میل دارد خوانندگانش در احوال ابوالقاسم دریافته باشند، پیوسته مورد نظر او بوده است. داستان تا صفحه 102ستایش از بغداد و زیباییهای آن است و ذم اصفهان؛ از آن پس صحنه دگرگون میشود و تا پایان كتاب، اصفهان را با همه كمبودهایش میستاید و از بغداد و بغدادیان انتقاد میكند.<ref>ر.ک:آذرنوش، آدرتاش، ج6، ص266-256</ref>. | ||
| | ||