۱۰۷٬۲۰۵
ویرایش
A-esmaeili (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR69438J1.jpg | عنوان = دیوان طرزی افشار | عنوانهای دیگر = بر گذار نادر ادبی بابك با مقدمه جامعی راجع بشرح حال شاعر مبتكر و شامل تحقيقات كامله دائر بطرز و شيوه خاص اشعار آبدار شيرين و افكار ابكار عاليه و متين وی بقلم مدون...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''دیوان طرزی افشار'''، مجموعه اشعار طرزی افشار (متوفی بین 1061 تا 1090ق)، شاعر ایرانی سده یازدهم است که به سبب تصرفهای خلاف قاعدهاش در زبان فارسی، مشهور میباشد. | '''دیوان طرزی افشار'''، مجموعه اشعار [[طرزی افشار|طرزی افشار]] (متوفی بین 1061 تا 1090ق)، شاعر ایرانی سده یازدهم است که به سبب تصرفهای خلاف قاعدهاش در زبان فارسی، مشهور میباشد. | ||
دیوان حاضر، عمدتا شامل غزل بوده و چند رباعی، قطعه، قصیده و یک ترجیعبند و بحر طویل نیز دارد<ref>ر.ک: کیانی فلاورجانی، علی، ج31، ص41</ref>. | دیوان حاضر، عمدتا شامل غزل بوده و چند رباعی، قطعه، قصیده و یک ترجیعبند و بحر طویل نیز دارد<ref>ر.ک: کیانی فلاورجانی، علی، ج31، ص41</ref>. | ||
او را از «اصلاحکنندگان زبان» دانستهاند، اما تصرفات او در کلمات، در حد اصلاح زبان نیست. طرزی با حذف بخش دوم فعلهای مرکب و تصرفات جزیی دیگر، فعلهایی غریب ساخته که دریافتن معنی برخی از آنها، آسان است؛ مانند «بخشمند»، به معنای (خشم بگیرند) و «میفرارد»، به معنای (فرار میکند)، اما معنای برخی از آنها را بهدشواری و فقط با کمک بافت جمله میشود فهمید؛ مانند «میگلد»، به معنای (در گل فرو میرود) و «نچشمیده»، به معنای «به چشم خود ندیده است». او گاه از اسم خاص، فعل ساخته است؛ مانند «اصفهانیدن»، به معنای (به اصفهان سفر کردن) و «حافظیدهای»، به معنای (همچون حافظ شعر گفتهای) و با اضافه کردن حروف منفیساز «نون» و «میم» به ابتدای اسم و حذف بخش دوم فعل مرکب، فعل منفی ساخته است؛ مانند «مطمع»، به معنای «طمع مدار» و «نسرشکد»، به معنای «سرشک نریزد». در یکی از غزلهایش نیز «کاف» تحبیب را به انواع کلمه، از جمله اسم و صفت و قید، چسبانده است، مانند: | او را از «اصلاحکنندگان زبان» دانستهاند، اما تصرفات او در کلمات، در حد اصلاح زبان نیست. طرزی با حذف بخش دوم فعلهای مرکب و تصرفات جزیی دیگر، فعلهایی غریب ساخته که دریافتن معنی برخی از آنها، آسان است؛ مانند «بخشمند»، به معنای (خشم بگیرند) و «میفرارد»، به معنای (فرار میکند)، اما معنای برخی از آنها را بهدشواری و فقط با کمک بافت جمله میشود فهمید؛ مانند «میگلد»، به معنای (در گل فرو میرود) و «نچشمیده»، به معنای «به چشم خود ندیده است». او گاه از اسم خاص، فعل ساخته است؛ مانند «اصفهانیدن»، به معنای (به اصفهان سفر کردن) و «حافظیدهای»، به معنای (همچون [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] شعر گفتهای) و با اضافه کردن حروف منفیساز «نون» و «میم» به ابتدای اسم و حذف بخش دوم فعل مرکب، فعل منفی ساخته است؛ مانند «مطمع»، به معنای «طمع مدار» و «نسرشکد»، به معنای «سرشک نریزد». در یکی از غزلهایش نیز «کاف» تحبیب را به انواع کلمه، از جمله اسم و صفت و قید، چسبانده است، مانند: | ||
'''از حسنک تو ذرهاکی کم نمیشود | '''از حسنک تو ذرهاکی کم نمیشود | ||
گر بنگری به سویک ما گاهگاهکی'''. | گر بنگری به سویک ما گاهگاهکی'''. | ||
این شیوه تصرف در لفظ، مصداق بارز آشناییزدایی در حوزه لفظ و از فنون بلاغی است<ref>ر.ک: همان</ref>. | این شیوه تصرف در لفظ، مصداق بارز آشناییزدایی در حوزه لفظ و از فنون بلاغی است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
طرزی شیوه بیان شعرش را نه تقلیدی، بلکه از آن خود دانسته و در جاهایی به این شیوه، اشاره و گاه به آن مفاخره کرده است. او شیوه خود را عجیب و گویا، با توجه به نقدهای اجتماعیاش، رندانه دانسته است و درعینحال، بر آن است، که سنت و قواعد شعری را نیز رعایت کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | [[طرزی افشار|طرزی]] شیوه بیان شعرش را نه تقلیدی، بلکه از آن خود دانسته و در جاهایی به این شیوه، اشاره و گاه به آن مفاخره کرده است. او شیوه خود را عجیب و گویا، با توجه به نقدهای اجتماعیاش، رندانه دانسته است و درعینحال، بر آن است، که سنت و قواعد شعری را نیز رعایت کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در اشعار | در اشعار [[طرزی افشار|طرزی]]، کلمات و ترکیبات و ابیات ترکی، بهکار رفته و این مسئله، گاه دریافتن معنای برخی از ابیاتش را دشوار کرده است. او همچنین یک غزل ملمع فارسی - ترکی، سه رباعی و چند شعر کامل به ترکی، سروده است<ref>ر.ک: همان، ص42</ref>. | ||
==پانویس == | ==پانویس == |