۱۰۶٬۴۵۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR00938J1.jpg | عنوان =حياة الإمام الحسين بن علي عليهما السلام: دراسة و تحليل | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = قرشی، باقر شریف (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره =/ق4ح9 / 41/4 BP | موضوع = حسين بن عل...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''حياة الإمام الحسين بن علي عليهماالسلام: دراسة و تحليل''' تألیف باقر شريف | '''حياة الإمام الحسين بن علي عليهماالسلام: دراسة و تحليل''' تألیف [[قرشی، باقر شریف|باقر شريف قَرَشی]]، کتابی است، توصیفی ۔تحلیلی دربارۀ امام حسین(ع) و روزگار او که بيان كنندۀ «نظر رایج» شيعه و از مفصّلترين كتابهاست و با استناد به بيش از سيصد كتاب نوشته شده است. | ||
علّت مفصّل بودن کتاب این است كە در آن ضمن پرداختن به زندگی امام حسین(ع)، از عصری که در آن میزيست سخن رفته است. | |||
تاريخ مقدّمۀ جلد اوّل كتاب رجب 1394 و تاريخ مقدّمۀ جلد سوم صفر ١٣٩۶ است. | |||
جلد دوم شامل زندگی امام در دورۀ خلافت امیرالمؤمنین(ع) و سلطنت | جلداول كتاب دربر دارندۀ زندگى امام تا دورۀ خلافت [[امام علی علیهالسلام|اميرالمؤمنين(ع)]] است. در این جلد از ولادت امام و مراسم آن، تربیت او در دامان جد و پدر و مادرش، آیات و روایات در بارۀ آن حضرت، ويژگيهاى او (شجاعت، صبر، حلم، رأفت و ... )، روايات او از جد و پدر و مادرش، روایات از او، زندگی او در عصر خلفای سهگانه و ... سخن رفته است. | ||
نویسنده در بحث از محاصرۀ خانۀ عثمان گفته است علیرغم پندار برخى از مورّخان، امام حسن(ع) و امام حسين(ع) به دفاع از وى نپرداختند. (ص394). | |||
نویسنده در این باره به بحث نپرداخته و به كتاب ديگرش (حياة الامام الحسن(ع))، ارجاع داده است. | |||
جلد دوم شامل زندگی امام در دورۀ خلافت [[امام علی علیهالسلام|امیرالمؤمنین(ع)]] و سلطنت معاویه و یزید تا خروج آن حضرت از مدینه به مكّه و فرستادن مسلم بن عقيل به كوفه است. در اين جلد از كارنامۀ سلطنت معاويه و يزيد سخن رفته ودر بحثى مستقل با عنوان «الثورة الحسينية، اسبابها و مخططاتها» (ص٢۶٧ - ٣٠٢)، به برخى از علل قيام امام و انگيزههاى او اشاره شده است؛ از جمله: مسؤوليّت دينى، مسؤوليّت اجتماعى، حمایت از اسلام، پاسداری از مقام خلافت، امر به معروف و از ميان بردن بدعت. | |||
آنگاە ذیل عنوان «تخطیط الثورة» گفته شده كه آن حضرت هم خودش رافدا كرد و هم خانواده و داراییش را. سپس به بحث در بارۀ علّت اینكه آن حضرت زنان را با خود به كربلا برد، پرداخته و نظر محمدحسين آل كاشف الغطاء، احمد فهمى واحمد محمود صبحی بيان شده است. | آنگاە ذیل عنوان «تخطیط الثورة» گفته شده كه آن حضرت هم خودش رافدا كرد و هم خانواده و داراییش را. سپس به بحث در بارۀ علّت اینكه آن حضرت زنان را با خود به كربلا برد، پرداخته و نظر محمدحسين آل كاشف الغطاء، احمد فهمى واحمد محمود صبحی بيان شده است. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۵: | ||
آنگاه زیر عنوان «دلسوزان و خُردەگیران» (ص21 - 40)، از کسانی ياد شده كه از امام | آنگاه زیر عنوان «دلسوزان و خُردەگیران» (ص21 - 40)، از کسانی ياد شده كه از امام | ||
خواستند به كوفه نرود. نويسنده از اين عدّه در شمار دلسوزان ياد كرده است: مسور بن مخزمه، عبدالله بن جعفر، عبدالله بن عباس، ابوبكر مخزومى، عبدالله بن جعده، جابر بن عبدالله، عبدالله بن مطيع، عمرو بن سعيد، محمّد بن حنفيّه، امّسلمه وعبدالله بن زبير، | خواستند به كوفه نرود. نويسنده از اين عدّه در شمار دلسوزان ياد كرده است: مسور بن مخزمه، عبدالله بن جعفر، عبدالله بن عباس، ابوبكر مخزومى، عبدالله بن جعده، جابر بن عبدالله، عبدالله بن مطيع، عمرو بن سعيد، محمّد بن حنفيّه، امّسلمه وعبدالله بن زبير، و از اين عدّه در شمار خُردهگيران ياد شده است: عبدالله بن عمر، سعيد بن مسیب، ابو واقد لیثی، ابو سلمه، ابو سعید و عمرة بنت عبدالرّحمان. | ||
آنگاہ از چھار تن از معاصران ياد شده كه به قيام امام عليه يزيد خُرده گرفتند: شيخ محمد | آنگاہ از چھار تن از معاصران ياد شده كه به قيام امام عليه يزيد خُرده گرفتند: شيخ [[محمد خضرى]]، [[محمد نجار، زغلول راغب|محمد نجار]]، [[غزالی، محمد|محمد غزالی]] و احمد شبلی، كه شلبى درست است. | ||
در ادامۀ کتاب از رفتن امام به کوفه، ورود به کربلا، ویژگیهای دو لشکر، شهادت امام و اصحاب و نزدیکانش، اسارت خانوادهاش در کوفه و شام، بازگشت به مدینه و دستاوردهاى انقلاب كربلا بحث شده است. در ضمن بحث اخير از انقلاب عبدالله بن عفيف، انقلاب مدينه، انقلاب توّابين و انقلاب مختار بحث شده است.<ref> اسفندیاری، محمد، ص198-199</ref> | در ادامۀ کتاب از رفتن امام به کوفه، ورود به کربلا، ویژگیهای دو لشکر، شهادت امام و اصحاب و نزدیکانش، اسارت خانوادهاش در کوفه و شام، بازگشت به مدینه و دستاوردهاى انقلاب كربلا بحث شده است. در ضمن بحث اخير از انقلاب عبدالله بن عفيف، انقلاب مدينه، انقلاب توّابين و انقلاب مختار بحث شده است.<ref> اسفندیاری، محمد، ص198-199</ref> |