۱۰۶٬۴۵۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR.....J1.jpg | عنوان = | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = تاگور، رابیندرانات (نویسنده) شهباز، حسن (مترجم) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =انتشارات علمی | مکان نشر =تهران | سال نشر =1363 | کد اتوم...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
این فرهیختگان هند کهن بودند که دریافتند بر سریرِ فرمانروایی این عالم وجود، یک تن نشسته است و جز او نیست. تاگور نیز این حقیقت را در جای جای کتابش به زیباترین شکل بازگو میکند. | این فرهیختگان هند کهن بودند که دریافتند بر سریرِ فرمانروایی این عالم وجود، یک تن نشسته است و جز او نیست. تاگور نیز این حقیقت را در جای جای کتابش به زیباترین شکل بازگو میکند. | ||
تاگور با سرودن این مجموعه شعر که نامش را در جهان بلند آوازه ساخت، قصدش آفرینش حماسهای میهنی نبود که ملت شبه قاره هند را بر ضد استعمارگران بشوراند و سرودی آکنده از مهرِ میهن بر لبانٍ آنها بنهد، بلکه نیّتش ستایش پروردگار و حرمتگذاری به آدمیان بود.<ref>باقریان موحد، سید رضا، ص240</ref> | تاگور با سرودن این مجموعه شعر که نامش را در جهان بلند آوازه ساخت، قصدش آفرینش حماسهای میهنی نبود که ملت شبه قاره هند را بر ضد استعمارگران بشوراند و سرودی آکنده از مهرِ میهن بر لبانٍ آنها بنهد، بلکه نیّتش ستایش پروردگار و حرمتگذاری به آدمیان بود. | ||
در لابه لای سخن او، همه جا تکیه بر عنایات ایزد متعال است و در عين حال، دلسوزی بر حالِ مردم ره گم کرده هند؛ این دلسوزی در پارهای موارد بانکوهش و خشم توأم است و خواننده در مییابد که او ناتوانی و درماندگی ملت را با دیدۀ تحقیر مینگرد. | |||
او در نیایشهای خویش میکوشد نگاهِ خدا را به سوی هموطنان خود معطوف دارد و از او بخواهد این اقوامی راکه تاریخی کهن دارند و امروز خویشتن را محدود به بدن ساختهاند، یاری دهد. | |||
گیتانجانی با ۱۰۳ سرود عرفانی از آغاز تاانجام، جلوهگاهی است از زيبایِ و عظمتِ پروردگار: | |||
«پروردگار با ما در فاصله دور دست قرار نگرفته است؛ خدای ما به خانۀ ما تعلق دارد؛ همانگونه که به معابدِ ما راه دارد. ما نزديكیِ او را به خود در همه روابط انسانی عشق و محبت حس میکنیم و در جشنهایی که برگزار میکنيم، او میهمان اصلی است، میهمانی که عزیز است و محترم ...ما او را در همه تجلیاتِ راستین پرستش خویش میپرستیم و هر جاکه عشق واقعي ما هست، او را دوست میداريم...» (ص ۱۱۷) | |||
مترجم این اثر مقدمه مفصّل و دقیقی بر آن نوشته که تحت عنوان مروری بر زندگینامه و آثار تاگور در ابتدای کتاب به چاپ رسیده است که بر ارزش علمی آن افزوده است. | |||
در ضمن، استاد خلیلالله خلیلی، شاعر بزرگ افغانستان با الهام از همین ترجمه، چند بند از سرودههای شاعر را به نظم در آورده که در اين اثر به چاپ رسیده است. | |||
در پایان کتاب، مقالهای با عنوان نگاهی اجمالی بر زبانهای رایج در نیم قاره هند و سیری کوتاه در ادبیات بنگالی به چاپ رسیده است.<ref>باقریان موحد، سید رضا، ص240-241</ref> | |||