۱۴۷٬۰۵۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
''' از دنیای شهر تا شهر دنیا (سیری در اندیشه سیاسی غرب)'''، نوشته سید محمد | ''' از دنیای شهر تا شهر دنیا (سیری در اندیشه سیاسی غرب)'''، نوشته [[خاتمی، سید محمد|سید محمد خاتمی]]، همانگونه که از نام کتاب برمیآید، درپی پرداختن به اندیشه سیاسی غرب است. نویسنده هدف از نگارش این کتاب را بررسی پارهای از اندیشههای سیاسی با روشی فلسفی، یا به تعبیر دیگر نگاهی فلسفی به آثار و آراء تنی چند از سرآمدان اندیشه سیاسی غرب دانسته است. | ||
از دیدگاه نویسنده، «تمدن غرب» میان تمدن اسلامی با زندگی امروز ما، فاصله ایجاد کرده است. او مینویسد که غرب هر چه باشد، واقعیتی است که هست و سرنوشت همه ابنای بشریت نیز، به نحوی در نسبت با آن رقم میخورد. لذا ضرورت شناختن اندیشه سیاسی غرب از این امر ناشی میشود. | از دیدگاه نویسنده، «تمدن غرب» میان تمدن اسلامی با زندگی امروز ما، فاصله ایجاد کرده است. او مینویسد که غرب هر چه باشد، واقعیتی است که هست و سرنوشت همه ابنای بشریت نیز، به نحوی در نسبت با آن رقم میخورد. لذا ضرورت شناختن اندیشه سیاسی غرب از این امر ناشی میشود. | ||
| خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
مؤلف در بحث از چیستی اندیشه سیاسی، میگوید که تأمل درباره امر سیاسی را، اندیشه سیاسیای میدانیم که برحست ادوار و افراد، وجود و صورتهای مختلف داشته است. | مؤلف در بحث از چیستی اندیشه سیاسی، میگوید که تأمل درباره امر سیاسی را، اندیشه سیاسیای میدانیم که برحست ادوار و افراد، وجود و صورتهای مختلف داشته است. | ||
خاتمی در بحث از نسبت اندیشه و واقعیتهای خارجی، تذکر میدهد که در نقد آرای یک فیلسوف، علاوه بر درنظر گرفتن شرایط و اوضاع و احوال زمانی و مکانی محاط بر ذهن و زندگی وی، باید به نقد مبانی فلسفی آرای او و داوری نسبت به درستی و نادرستی و تمامیت و نقض آن مبانی بپردازیم. | [[خاتمی، سید محمد|خاتمی]] در بحث از نسبت اندیشه و واقعیتهای خارجی، تذکر میدهد که در نقد آرای یک فیلسوف، علاوه بر درنظر گرفتن شرایط و اوضاع و احوال زمانی و مکانی محاط بر ذهن و زندگی وی، باید به نقد مبانی فلسفی آرای او و داوری نسبت به درستی و نادرستی و تمامیت و نقض آن مبانی بپردازیم. | ||
نگارنده در بحث پنجم «آبا در واقعیت سیاسی و اندیشههای سیاسی امر مشترک وجود دارد؟»، قائل است که با درنظر گرفتن دیدگاههای گوناگون، در اراده برتر و حقانیت قدرت سیاست است که جوامع مدنی تحت عناوین استبدادی، اشرافی، مردمی و غیر آنها نامگذاری میشوند. در ادامه این بحث، خاتمی از «فرمان»، «فرمانفرما» و «فرمانگذار» سخن میراند، که از ارکان جامعه مدنی هستند. | نگارنده در بحث پنجم «آبا در واقعیت سیاسی و اندیشههای سیاسی امر مشترک وجود دارد؟»، قائل است که با درنظر گرفتن دیدگاههای گوناگون، در اراده برتر و حقانیت قدرت سیاست است که جوامع مدنی تحت عناوین استبدادی، اشرافی، مردمی و غیر آنها نامگذاری میشوند. در ادامه این بحث، [[خاتمی، سید محمد|خاتمی]] از «فرمان»، «فرمانفرما» و «فرمانگذار» سخن میراند، که از ارکان جامعه مدنی هستند. | ||
«شهر زیبا در نگاه خسته | «شهر زیبا در نگاه خسته [[افلاطون]]»، عنوان قسمت اول کتاب است. مبدأ حرکت، یونان قرن پنجم پیش از میلاد است با سخن از دو تن از بزرگان فلسفه، یعنی الفلاطون و ارسطو و دو اثر بزرگ آنها، یعنی «جمهوری» و «سیاست». در این دوران، مدار سیاست در اندیشه سیاسی، «شهر» است. خاتمی سپس به ذکر تعریف و خصوصیات و قوانین حاکم بر شهرهای یونان میپردازد. | ||
به گفته مؤلف، جامعه ایدهآل افلاطون از دو خصوصیت «عقل» و «اراده» بهرهمند است. او اشاره میکند که در طرح سیاسی | به گفته مؤلف، جامعه ایدهآل [[افلاطون]] از دو خصوصیت «عقل» و «اراده» بهرهمند است. او اشاره میکند که در طرح سیاسی [[افلاطون]]، فرد در ضمن جمع وجود دارد و دولت کانون و محور است. خاتمی با بررسی کتب افلاطون و بهخصوص جمهوری، عقیده دارد که در نظر افلاطون منشأ دولت و علت ایجاد شهر، محدودیت امکانات نسبت به نیازها و استعدادهای ذاتی فراوان، نسبت به کارهای مختلف است؛ اما آنچه که مهمتر از عوامل اقتصادی است، روح جامعه است که «عدل» میباشد. به نظر [[افلاطون]]، جامعه خوب جامعهای است که خرد بر آن حاکم باشد و خرد، نزد فیلسوفان است. نویسنده آنگاه سه رکن فرمان، فرمانفرما و فرمانگزار را در اندیشه افلاطون بررسی میکند. | ||
فصل دوم یا قسمت دوم کتاب، «معلم شهر ویران» نام دارد. خاتمی این قسمت را به ارسطو اختصاص داده است. وی به ذکر اوضاع و احوال و شرایط زمانه ارسطو میپردازد. نویسنده، آنگاه از اندیشه ارسطو بحث میکند و موارد مشترک و اختلاف بین افلاطون و ارسطو را ذکر مینماید. او مینویسد که به نظر | فصل دوم یا قسمت دوم کتاب، «معلم شهر ویران» نام دارد. خاتمی این قسمت را به [[ارسطو]] اختصاص داده است. وی به ذکر اوضاع و احوال و شرایط زمانه ارسطو میپردازد. نویسنده، آنگاه از اندیشه ارسطو بحث میکند و موارد مشترک و اختلاف بین [[افلاطون]] و [[ارسطو]] را ذکر مینماید. او مینویسد که به نظر [[ارسطو]]، قانون، رکن استواری شهر است و غایت شهر رسیدن به یک زندگی خوب است. | ||
«افول فلسفه در رواق اخلاق سیاسی»، نام قسمت سوم کتاب است. به نظر نویسنده گرچه فتوحات اسکندر و ظهور امپراتوریهای بزرگ، به عهد دولتشهرها پایان داد، اما خود زمینه مساعدی شد برای تبادل فرهنگی بین شرق و غرب. در ادامه، خاتمی از مکتبهای شکاکیت، رواقیون و اپیکوریان سخن میگوید و به نظریات بزرگانی چون سیسرون، سنکا، زنون و اپیکور در این موارد اشاره میکند. | «افول فلسفه در رواق اخلاق سیاسی»، نام قسمت سوم کتاب است. به نظر نویسنده گرچه فتوحات اسکندر و ظهور امپراتوریهای بزرگ، به عهد دولتشهرها پایان داد، اما خود زمینه مساعدی شد برای تبادل فرهنگی بین شرق و غرب. در ادامه، خاتمی از مکتبهای شکاکیت، رواقیون و اپیکوریان سخن میگوید و به نظریات بزرگانی چون سیسرون، سنکا، زنون و اپیکور در این موارد اشاره میکند. | ||