۱۰۹٬۰۵۰
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنج' به 'ابن ج') |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پدیدآورندگان | | پدیدآورندگان | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[ | [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی]] (نويسنده) | ||
[[عطا، عبدالقادر احمد]] (محقق) | [[عطا، عبدالقادر احمد]] (محقق) | ||
|زبان | |زبان | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
او کارکرد غریزههای آدمی را هدفمند میداند که نباید از قاعده بیرون روند. ازاینرو، این کتاب را موضوعی برای بهکارگیری قانون درست در درون آدمی میداند که با کمک آن، از آزار و آسیب هوای نفس جلوگیری میشود و خواستههای شهوانی که از این قانون سرکشی میکنند، درمان میشود<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص92</ref>. | او کارکرد غریزههای آدمی را هدفمند میداند که نباید از قاعده بیرون روند. ازاینرو، این کتاب را موضوعی برای بهکارگیری قانون درست در درون آدمی میداند که با کمک آن، از آزار و آسیب هوای نفس جلوگیری میشود و خواستههای شهوانی که از این قانون سرکشی میکنند، درمان میشود<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص92</ref>. | ||
ابن جوزی کتاب را سی باب کرده است و درباره عقل، هوای نفس، ریاستخواهی، بخلورزی، ولخرجی، روزی جستن و بخشیدن، نکوهش دروغ و از جان بیرون کردن بیماریهایی چون حسد، کینه، خشم، برتریجویی، خودبزرگبینی، ریا، تنبلی، پریشاناندیشی، فزونی اندوه، ترس بیجا و افراط در شادی سخن میگوید. او گفتارش را در باب عیوب نفس، پستهمتی، ریاضت جان، تربیت فرزندان و همسران و خویشان و بردگان و مدارا نمودن با آنان و با مردم پی میگیرد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص137-93</ref>. | |||
[[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] در آخرین باب فیالجمله، از روش بهینه زندگی یک انسان تا دم مرگ سخن میگوید. او به بنیانهای درست شخصیت در کودکی، درک هدفمندی جهان در نوجوانی، کوشش در بینا شدن به حقایق امور، نزدیک شدن به پروردگار با علم و عمل، بهکار بستن همه تلاشها در راه هدف، بهرهگیری از دانشهایی که بهکار میآیند، پرهیز از یکسونگری در علوم و غفلت از دانشهای ضروری، از دست ندادن آنی از عمر، لهوگریزی، بندگی نمودن، قناعتورزی و بینیازی از مردم اشاره مینماید و به پایبندی به این سیره تا هنگام رفتن به سرای دیگر سفارش میکند<ref>ر.ک: همان، ص139-138</ref>. | [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] در آخرین باب فیالجمله، از روش بهینه زندگی یک انسان تا دم مرگ سخن میگوید. او به بنیانهای درست شخصیت در کودکی، درک هدفمندی جهان در نوجوانی، کوشش در بینا شدن به حقایق امور، نزدیک شدن به پروردگار با علم و عمل، بهکار بستن همه تلاشها در راه هدف، بهرهگیری از دانشهایی که بهکار میآیند، پرهیز از یکسونگری در علوم و غفلت از دانشهای ضروری، از دست ندادن آنی از عمر، لهوگریزی، بندگی نمودن، قناعتورزی و بینیازی از مردم اشاره مینماید و به پایبندی به این سیره تا هنگام رفتن به سرای دیگر سفارش میکند<ref>ر.ک: همان، ص139-138</ref>. |