۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'گـ' به 'گ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
==ملک | ==ملک النحاة== | ||
با اینکه ابونزار لقب ملک النحاه به خود داده بود و اصرار تمام داشت که همه او را به این لقب بخوانند، نیز با آنکه عمادالدین فضایل و مراتب دانش او را ستوده و حتی گاه به آراء و اقوالش نیز استناد شده، اما او در واقع نکتۀ تازهای نیاورده است. | |||
لقب ملک النحاتی او نیز سخت مورد استهزای ابن منیر قرار گرفته. | |||
همچنین ملاحظه میکنیم که در سدههای اخیر هم از اعتباری برخوردار نشده و هیچ گاه به عنوان عالمی صاحب نظر و مبرّز شهرت نیافته است. | همچنین ملاحظه میکنیم که در سدههای اخیر هم از اعتباری برخوردار نشده و هیچ گاه به عنوان عالمی صاحب نظر و مبرّز شهرت نیافته است. | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۹: | ||
دانش و آگاهی بسیار ابونزار و نیز تکریم بزرگان از او، روزبهروز بر غرور وی میافزود، تا آنجا که بزرگانی چون سیبویه و ابن جنی را در مقایسۀ با خود به هیچ میانگاشت و از علما بالحنی تحقیرآمیز یاد. | دانش و آگاهی بسیار ابونزار و نیز تکریم بزرگان از او، روزبهروز بر غرور وی میافزود، تا آنجا که بزرگانی چون سیبویه و ابن جنی را در مقایسۀ با خود به هیچ میانگاشت و از علما بالحنی تحقیرآمیز یاد. | ||
این خصلت وی حتی گاه در رفتار او با امرا نیز بروز میکرد، چنانکه هر جا وارد میشد، خود را امیر مینامید و حتی هنگام دیدار با امیر غزنه، خود را ملکی هم رتبۀ وی خواند. | این خصلت وی حتی گاه در رفتار او با امرا نیز بروز میکرد، چنانکه هر جا وارد میشد، خود را امیر مینامید و حتی هنگام دیدار با امیر غزنه، خود را ملکی هم رتبۀ وی خواند. | ||
نسبت به خلعت وصلههای امیران نیز سخت بیاعتنا بود و بنا به برخی روایات، آنها را به افراد گمنام میبخشید و حتی به هنگام خواهش و درخواست لحنی آمرانه داشت. | نسبت به خلعت وصلههای امیران نیز سخت بیاعتنا بود و بنا به برخی روایات، آنها را به افراد گمنام میبخشید و حتی به هنگام خواهش و درخواست لحنی آمرانه داشت. | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۳۴: | ||
آنچه تا به حال از ابونزار به دست آمده، اثری است با عنوان: | آنچه تا به حال از ابونزار به دست آمده، اثری است با عنوان: | ||
1- المسائل العشر المتعبات الی حشر، | 1-المسائل العشر المتعبات الی حشر، | ||
این اثر که در حقیقت پاسخهای وی به ۱۰ پرسش و اشکال نحوی است و ظاهراً از املائات او بوده، به طور کامل توسط سخاوی در کتاب سفر السعاده و سیوطی در الاشباه و النظائر نقل شده است. | این اثر که در حقیقت پاسخهای وی به ۱۰ پرسش و اشکال نحوی است و ظاهراً از املائات او بوده، به طور کامل توسط سخاوی در کتاب سفر السعاده و سیوطی در الاشباه و النظائر نقل شده است. | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۴۰: | ||
دیگر آثار او عبارت است از: | دیگر آثار او عبارت است از: | ||
2- | 2-الحاوی، | ||
3- | 3-العمد و المنتخب، هر دو اثر در علم نحو؛ | ||
4-اسلوب الحق فی تعلیل القراءات العشر و شیء من الشواذ، در علم قرائات؛ | |||
5- المقتصد، در علم تصریف؛ | |||
6-التذکره السفریه، که در ۴۰۰ جزوه تألیف شده بود؛ | |||
7- العروض، | |||
8-الحاکم، در فقه شافعی؛ | |||
در | 9-دیوان اشعار، و نیز کتابهای مختصری در اصول فقه و اصول دین. | ||
ابونزار همچنین اثری با عنوان: | ابونزار همچنین اثری با عنوان: | ||
10- | 10- المقامات، داشته است. | ||
داشته است. | |||
وی که مقامات حریری را عاری از لحن و کلمات رکیک نمیدانسته و مطالب آن را هزل میخوانده، به تشویق یکی از مریدان خویش اقدام به تألیف اثری در این باب میکند که حاصل آن ۵ مقامه است. اما او در این کار چندان موفق نبوده است، زیرا عمادالدین کاتب که به تفصیل به ثبت اشعار او پرداخته، تنها به ثبت مقدمه و نیز برخی از ابیاتی که در المقامات آمده، بسنده کرده است<ref>صادقی، مریم، ج6، ص317-315</ref>. | وی که مقامات حریری را عاری از لحن و کلمات رکیک نمیدانسته و مطالب آن را هزل میخوانده، به تشویق یکی از مریدان خویش اقدام به تألیف اثری در این باب میکند که حاصل آن ۵ مقامه است. اما او در این کار چندان موفق نبوده است، زیرا عمادالدین کاتب که به تفصیل به ثبت اشعار او پرداخته، تنها به ثبت مقدمه و نیز برخی از ابیاتی که در المقامات آمده، بسنده کرده است<ref>صادقی، مریم، ج6، ص317-315</ref>. |