۱۰۵٬۲۰۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۶۶: | خط ۱۶۶: | ||
به هرحال، شاعر ناچار شد که بغداد را به قصد مصر ترک کند. وی از طریق حمص و شام به مصر رفت و در این زمان شهرت وی مرزهای عراق را درنوردیده بود، چنانکه نه تنها در شام و مصر، بلکه در اقصی نقاط اندلس نیز نام وی بر سر زبانها بود و شاعرانی همچون عباس بن ناصح (د ۲۳۸ ق) از اندلس به قصد دیدار وی به بغداد میآمدند از همین رو، شاعر در راه مصر در هر شهری با اقبال شاعران و اهل علم روبهرو میشد، مثلاً در حمص بطین بن امیه و دیک الجن به پیشواز وی رفتند و شاعر مدتی را در منزل لطین سپری کرد. | به هرحال، شاعر ناچار شد که بغداد را به قصد مصر ترک کند. وی از طریق حمص و شام به مصر رفت و در این زمان شهرت وی مرزهای عراق را درنوردیده بود، چنانکه نه تنها در شام و مصر، بلکه در اقصی نقاط اندلس نیز نام وی بر سر زبانها بود و شاعرانی همچون عباس بن ناصح (د ۲۳۸ ق) از اندلس به قصد دیدار وی به بغداد میآمدند از همین رو، شاعر در راه مصر در هر شهری با اقبال شاعران و اهل علم روبهرو میشد، مثلاً در حمص بطین بن امیه و دیک الجن به پیشواز وی رفتند و شاعر مدتی را در منزل لطین سپری کرد. | ||
ظاهراً در همین ایام مدتی را نیز در نصیبین گذراند. به روایتی، در آغاز چون ابونواس با جامۀ عیاران و همراه سلیمان بن ابی سهل نوبختی وارد مصر شد، خصیب بن عبدالحمید حاکم مصر که به گفتهای، خود او را نزد خویش خوانده بود، از او استقبال نکرد، اما همینکه مدایح مبالغهآمیز شاعر را شنید، سخت شیفتۀ وی شد و پاداشهای گران به او داد. | ظاهراً در همین ایام مدتی را نیز در نصیبین گذراند. به روایتی، در آغاز چون ابونواس با جامۀ عیاران و همراه سلیمان بن ابی سهل نوبختی وارد مصر شد، خصیب بن عبدالحمید حاکم مصر که به گفتهای، خود او را نزد خویش خوانده بود، از او استقبال نکرد، اما همینکه مدایح مبالغهآمیز شاعر را شنید، سخت شیفتۀ وی شد و پاداشهای گران به او داد. | ||
به گفتهای، در زمان اقامت ابونواس در مصر، مردم به سبب گرانی بر خصیب شوریدند و ابونواس در جامع قاهره برفراز منبر رفت و خشم مردم را فرو نشاند. ظاهراً از آن پس توجه خصیب نسبت به شاعر دو چندان شد. خاصه آنکه ابونواس در مدیحهای مبالغهآمیز وی را به موسی (ع) همانند کرد و همین قصیده بود که بعدها دردسرِ بسیار برای شاعر فراهم آورد. | به گفتهای، در زمان اقامت ابونواس در مصر، مردم به سبب گرانی بر خصیب شوریدند و ابونواس در جامع قاهره برفراز منبر رفت و خشم مردم را فرو نشاند. ظاهراً از آن پس توجه خصیب نسبت به شاعر دو چندان شد. خاصه آنکه ابونواس در مدیحهای مبالغهآمیز وی را به موسی(ع) همانند کرد و همین قصیده بود که بعدها دردسرِ بسیار برای شاعر فراهم آورد. | ||
ابونواس در دوران اقامت در مصر علاوه بر محافل عیش و عشرتی که با خصیب داشت، در مجالس علمی نیز شرکت میجست و با دانشمندان و اهل علم به مباحثه میپرداخت. ابن حُدیج کندی از کسانی است که در مصر با وی معاشرت داشته و ابونواس اشعاری در هجو وی سروده است. به گفتهای در مصر برخی دیوان اشعار ابونواس را از وی روایت کردهاند. شاعر یک سال در مصر سپری کرد و سپس به بغداد بازگشت. مجموع اشعاری که وی در مدح خصیب سروده به حدود ۱۰۰ بیت، در۶ قطعه میرسد. | ابونواس در دوران اقامت در مصر علاوه بر محافل عیش و عشرتی که با خصیب داشت، در مجالس علمی نیز شرکت میجست و با دانشمندان و اهل علم به مباحثه میپرداخت. ابن حُدیج کندی از کسانی است که در مصر با وی معاشرت داشته و ابونواس اشعاری در هجو وی سروده است. به گفتهای در مصر برخی دیوان اشعار ابونواس را از وی روایت کردهاند. شاعر یک سال در مصر سپری کرد و سپس به بغداد بازگشت. مجموع اشعاری که وی در مدح خصیب سروده به حدود ۱۰۰ بیت، در۶ قطعه میرسد. | ||
وی در هجو خصیب نیز اشعاری دارد که بیشک آنها را پس از بازگشت به بغداد و برای جلب خشنودی هارون سروده است. شاعر در این هجویهها از خصیب مردی سخت خسیس و فرومایه ساخته و موجب شده است که نام وی در برخی متون کهن ــ از قبیل گلستان سعدی ــ به صورت نماد فرومایگی و نادانی درآید. | وی در هجو خصیب نیز اشعاری دارد که بیشک آنها را پس از بازگشت به بغداد و برای جلب خشنودی هارون سروده است. شاعر در این هجویهها از خصیب مردی سخت خسیس و فرومایه ساخته و موجب شده است که نام وی در برخی متون کهن ــ از قبیل گلستان سعدی ــ به صورت نماد فرومایگی و نادانی درآید. | ||
خط ۲۱۱: | خط ۲۱۱: | ||
با این حال، از ناسزاگویی به این خاندان ابایی نداشته و بارها ایشان را در نهایت گستاخی هجو گفته است. | با این حال، از ناسزاگویی به این خاندان ابایی نداشته و بارها ایشان را در نهایت گستاخی هجو گفته است. | ||
به گفتهای، هنگامی که شاعر، مادر اسماعیل بن ابی سهل را در ابیاتی زشت و بسیار زننده هجو گفت، خاندان نوبختی برآشفتند و درصدد قتل وی برآمدند. | به گفتهای، هنگامی که شاعر، مادر اسماعیل بن ابی سهل را در ابیاتی زشت و بسیار زننده هجو گفت، خاندان نوبختی برآشفتند و درصدد قتل وی برآمدند. | ||
در روایت دیگری نیز آمده است که زُنبور کاتب که با ابونواس دشمنی داشت، شعری در هجو علی بن ابی طالب (ع) ساخت و آن را به شاعر نسبت داد و چون نوبختیان آن را شنیدند، برآن شدند تا وی را بکشند. تقریباً هیچ یک از منابع به این داستان اعتنا نکرده و خاندان نوبختی نیز خود آن را تکذیب کردهاند و میدانیم که اشعار و اخبار ابونواس همه توسط این خاندان گردآوری شده و از طریق آنان به دست حمزۀ اصفهانی و دیگران رسیده است. | در روایت دیگری نیز آمده است که زُنبور کاتب که با ابونواس دشمنی داشت، شعری در هجو علی بن ابی طالب(ع) ساخت و آن را به شاعر نسبت داد و چون نوبختیان آن را شنیدند، برآن شدند تا وی را بکشند. تقریباً هیچ یک از منابع به این داستان اعتنا نکرده و خاندان نوبختی نیز خود آن را تکذیب کردهاند و میدانیم که اشعار و اخبار ابونواس همه توسط این خاندان گردآوری شده و از طریق آنان به دست حمزۀ اصفهانی و دیگران رسیده است. | ||
خط ۲۲۳: | خط ۲۲۳: | ||
==عقاید و آراء== | ==عقاید و آراء== | ||
روایات متعدد دربارۀ خوشگذرانیها و هرزگیهای او، پارهای اشعار کفرآمیز وی، همنشینی با شاعرانی که نه پایبند اصول اخلاقی بودند ونه به اعتقادات مذهبی توجهی داشتند، از یک سو و از سوی دیگر زهدیات وی، مقام برجستۀ علمی او در علوم قرآنی و فقه و حدیث، اشعاری که دربارۀ وحدانیت خداوند سروده، احادیثی که از پیامبر (ص) نقل کرده است و اشعاری که در مدح حضرت رضا (ع) به او نسبت دادهاند، از او چهرهای دوگانه و سخت متناقض ساخته که همۀ نویسندگان قدیم و جدید را دچار سرگردانی کرده است. | روایات متعدد دربارۀ خوشگذرانیها و هرزگیهای او، پارهای اشعار کفرآمیز وی، همنشینی با شاعرانی که نه پایبند اصول اخلاقی بودند ونه به اعتقادات مذهبی توجهی داشتند، از یک سو و از سوی دیگر زهدیات وی، مقام برجستۀ علمی او در علوم قرآنی و فقه و حدیث، اشعاری که دربارۀ وحدانیت خداوند سروده، احادیثی که از پیامبر (ص) نقل کرده است و اشعاری که در مدح حضرت رضا(ع) به او نسبت دادهاند، از او چهرهای دوگانه و سخت متناقض ساخته که همۀ نویسندگان قدیم و جدید را دچار سرگردانی کرده است. | ||
از همین رو، برخی از او زندیقی مفسد و برخی پارسایی متقی ساختهاند. وی را در زمان حیات به زندقه، خارجی بودن، اعتقاد به مانویت و ثنویت متهم کرده بودند و حتی به علت این اتهامات، به زندان نیز افتاده بود. در سدههای بعد نیز بسیاری از نویسندگان این اتهامات را قطعی دانستهاند، چنانکه ابوالعلای معری گفته است که وی را مذهبی جز مذاهب رایج روزگار خود بوده است. | از همین رو، برخی از او زندیقی مفسد و برخی پارسایی متقی ساختهاند. وی را در زمان حیات به زندقه، خارجی بودن، اعتقاد به مانویت و ثنویت متهم کرده بودند و حتی به علت این اتهامات، به زندان نیز افتاده بود. در سدههای بعد نیز بسیاری از نویسندگان این اتهامات را قطعی دانستهاند، چنانکه ابوالعلای معری گفته است که وی را مذهبی جز مذاهب رایج روزگار خود بوده است. | ||
از معاصران هم بسیاری او را کافر، بیدین، مانوی، ثنوی، اباحی و شعوبی خواندهاند. در مقابل این گروه، نویسندگانی دیگر معتقدند که شاعر در وصف هرزگیها و تباهیها بر تجربیات ذهنی خود متکی بوده و عملاً دامن به گناه نیالوده است و اشعار کفرآمیز وی را نیز صرفاً از مقولۀ نکتهپردازی و لطیفهگویی میدانند. | از معاصران هم بسیاری او را کافر، بیدین، مانوی، ثنوی، اباحی و شعوبی خواندهاند. در مقابل این گروه، نویسندگانی دیگر معتقدند که شاعر در وصف هرزگیها و تباهیها بر تجربیات ذهنی خود متکی بوده و عملاً دامن به گناه نیالوده است و اشعار کفرآمیز وی را نیز صرفاً از مقولۀ نکتهپردازی و لطیفهگویی میدانند. | ||
خط ۲۲۹: | خط ۲۲۹: | ||
گروهی نیز معتقدند که وی در دوران کهن سالی دست از گناهان شسته و زهد پیشه کرده است و زهدیات وی را مربوط به این دوران میدانند. | گروهی نیز معتقدند که وی در دوران کهن سالی دست از گناهان شسته و زهد پیشه کرده است و زهدیات وی را مربوط به این دوران میدانند. | ||
کسانی که وی را شیعه دانستهاند، ظاهراً مستندشان روایت و اشعاری بوده که ابن بابویه نقل کرده است. در یکی از روایات وی آمده است که چون مأمون، حضرت رضا (ع) را به ولایت عهدی برگزید، همۀ شاعران جز ابونواس در مدح آن حضرت مدایحی سرودند. مأمون (و به روایتی شخصی از نوبختیان) در این باره شاعر را نکوهش کرد. ابونواس ضمن ابیاتی گفت: «چگونه میتوانم امامی را مدح کنم که جبرئیل خادم نیای وی بوده است». علاوه بر این، ابن بابویه در دو روایت دیگر به ملاقات ابونواس با حضرت رضا (ع) اشاره کرده و ابیاتی از شاعر را در مدح آن حضرت نقل کرده است، اما این روایات که به دیگر منابع شیعی نیز راه یافته است، با برخی وقایع تاریخی و نیز روایاتی که در منابع کهن آمده، ناسازگار است. اولاً میدانیم ولایت عهدی امام رضا (ع) ۲۰۱ ق است و در آن زمان بیشک ابونواس زنده نبوده است. ثانیاً در دیوان وی که امروزه به دو روایت مختلف، یعنی روایت ابوبکر صولی و حمزۀ اصفهانی، در دسترس ماست، به هیچ یک از این اشعار و روایات اشارهای نشده است. ثالثاً ابونواس در اوج اختلافات امین و مأمون در بغداد، جانب امین را گرفت و حتی، چنانکه گفتیم، وجود شاعری متهم به کفر و زندقه چون او در دربار امین، بهانهای برای مأمون بود تا مردم را برضد امین بشوراند، و در این صورت حتی اگر عمر شاعر هم کفاف میداد، به گفتۀ صفدی، از خشم مأمون نمیرست، چه رسد به آنکه وی را شاعر و ندیم خود سازد. علاوه بر این، برخی از علمای شیعه نیز ابونواس را از مخالفان به شمار آوردهاند و مستند آنان حدیثی از امام هادی (ع) است که در آن صریحاً شاعر «ابونواس باطل» خوانده شده است. | کسانی که وی را شیعه دانستهاند، ظاهراً مستندشان روایت و اشعاری بوده که ابن بابویه نقل کرده است. در یکی از روایات وی آمده است که چون مأمون، حضرت رضا(ع) را به ولایت عهدی برگزید، همۀ شاعران جز ابونواس در مدح آن حضرت مدایحی سرودند. مأمون (و به روایتی شخصی از نوبختیان) در این باره شاعر را نکوهش کرد. ابونواس ضمن ابیاتی گفت: «چگونه میتوانم امامی را مدح کنم که جبرئیل خادم نیای وی بوده است». علاوه بر این، ابن بابویه در دو روایت دیگر به ملاقات ابونواس با حضرت رضا(ع) اشاره کرده و ابیاتی از شاعر را در مدح آن حضرت نقل کرده است، اما این روایات که به دیگر منابع شیعی نیز راه یافته است، با برخی وقایع تاریخی و نیز روایاتی که در منابع کهن آمده، ناسازگار است. اولاً میدانیم ولایت عهدی امام رضا(ع) ۲۰۱ ق است و در آن زمان بیشک ابونواس زنده نبوده است. ثانیاً در دیوان وی که امروزه به دو روایت مختلف، یعنی روایت ابوبکر صولی و حمزۀ اصفهانی، در دسترس ماست، به هیچ یک از این اشعار و روایات اشارهای نشده است. ثالثاً ابونواس در اوج اختلافات امین و مأمون در بغداد، جانب امین را گرفت و حتی، چنانکه گفتیم، وجود شاعری متهم به کفر و زندقه چون او در دربار امین، بهانهای برای مأمون بود تا مردم را برضد امین بشوراند، و در این صورت حتی اگر عمر شاعر هم کفاف میداد، به گفتۀ صفدی، از خشم مأمون نمیرست، چه رسد به آنکه وی را شاعر و ندیم خود سازد. علاوه بر این، برخی از علمای شیعه نیز ابونواس را از مخالفان به شمار آوردهاند و مستند آنان حدیثی از امام هادی(ع) است که در آن صریحاً شاعر «ابونواس باطل» خوانده شده است. | ||
دربارۀ شعوبیگری وی نیز روایات مختلف است. از نویسندگان کهن، ابن عبدربه و ابن رشیق وی را شعوبی دانستهاند و از معاصران، گروهی به استناد اشعاری که وی در آنها برخی قبایل عرب را هجو و در مقابل از ایرانیان با افتخار یاد کرده است و همچنین به سبب گرایش شدید وی به شعوبیانی چون ابوعبیده معمر بن مثنی و کینهتوزیهایی که نسبت به طرفداران برتری نژاد عرب از قبیل اصمعی داشته، او را شعوبی دانستهاند. | دربارۀ شعوبیگری وی نیز روایات مختلف است. از نویسندگان کهن، ابن عبدربه و ابن رشیق وی را شعوبی دانستهاند و از معاصران، گروهی به استناد اشعاری که وی در آنها برخی قبایل عرب را هجو و در مقابل از ایرانیان با افتخار یاد کرده است و همچنین به سبب گرایش شدید وی به شعوبیانی چون ابوعبیده معمر بن مثنی و کینهتوزیهایی که نسبت به طرفداران برتری نژاد عرب از قبیل اصمعی داشته، او را شعوبی دانستهاند. |