۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'آن ها' به 'آنها') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه های' به 'ههای') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
نحوه آشنایی مسلمانان با غرب جدید در آغاز نه به دلیل وابستگی به غرب، بلکه با انگیزه مقابله با تهاجم نظامی دولت های غربی بود. اما در پی شکست های متوالی آنان کم کم باب مراوده علمی و فکری بین جهان اسلام و غرب گشوده شد. اعزام محصل به اروپا، تأسیس مدارس جدید، دعوت از اروپاییان برای تدریس، مشاوره و... از جمله این تعاملات بود. | نحوه آشنایی مسلمانان با غرب جدید در آغاز نه به دلیل وابستگی به غرب، بلکه با انگیزه مقابله با تهاجم نظامی دولت های غربی بود. اما در پی شکست های متوالی آنان کم کم باب مراوده علمی و فکری بین جهان اسلام و غرب گشوده شد. اعزام محصل به اروپا، تأسیس مدارس جدید، دعوت از اروپاییان برای تدریس، مشاوره و... از جمله این تعاملات بود. | ||
اندیشمندان اسلامی در مواجهه با تمدن غرب واکنش های مختلفی را ابراز داشتند، برخی آن چنان شیفته | اندیشمندان اسلامی در مواجهه با تمدن غرب واکنش های مختلفی را ابراز داشتند، برخی آن چنان شیفته جنبههای مثبت آن شدند و نقاط ضعف و چهره استعماری و تهاجمی آن را نادیده گرفتند. این گروه فرهنگ و تمدن غرب را یک مجموعه یک دست می دانستند که نمیتوان درمقابل آن دست به انتخاب زد بعضی از اصول را پذیرفت و برخی دیگر را نادیده گرفت. | ||
گروهی نیز نگران از سلطه سیاسی اروپاییان و نفوذ | گروهی نیز نگران از سلطه سیاسی اروپاییان و نفوذ اندیشههای غربی در اعتقادات مذهبی مسلمانان چاره را در رد غرب دیدند. این جریان جنبههای مثبت و نوآوریهای غرب را نادیده میگیرد و به دستاوردهای علمی و پزشکی جدید آن با دید منفی می نگرد. | ||
در این میان گروه سومی هم بودند که با مشاهده ضعف روزافزون جوامع اسلامی و پیشرفت غرب در عرصه علم، فن آوری و اداره جامعه با نگاهی واقع بینانه، نکات مثبت را اقتباس و جنبه منفی و استعماری را رد کردند. این گروه ضمن حفظ هویت ملی و دینی خود از ابعاد مثبت تمدن غرب نیز بهره گرفتند. | در این میان گروه سومی هم بودند که با مشاهده ضعف روزافزون جوامع اسلامی و پیشرفت غرب در عرصه علم، فن آوری و اداره جامعه با نگاهی واقع بینانه، نکات مثبت را اقتباس و جنبه منفی و استعماری را رد کردند. این گروه ضمن حفظ هویت ملی و دینی خود از ابعاد مثبت تمدن غرب نیز بهره گرفتند. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
امام در مواجههً با مبانی تمدن غرب دیدگاه توحیدی خود را ملاک گزینش قرار می دهند. بر این اساس اومانیسم که نگاه تک بعدی به انسان دارد، در نگاه فطری و متعالی امام، جایگاهی ندارد. همچنین سکولاریسم نیز با اعتقاد ایشان به پیوند دین و سیاست و جامعیت دین اسلام هم خوانی ندارد. ولی مفاهیمی نظیر علم گرایی، خردگرایی،دموکراسی و... از برخی ابعاد با اندیشه امام تطبیق پذیر می-باشند. | امام در مواجههً با مبانی تمدن غرب دیدگاه توحیدی خود را ملاک گزینش قرار می دهند. بر این اساس اومانیسم که نگاه تک بعدی به انسان دارد، در نگاه فطری و متعالی امام، جایگاهی ندارد. همچنین سکولاریسم نیز با اعتقاد ایشان به پیوند دین و سیاست و جامعیت دین اسلام هم خوانی ندارد. ولی مفاهیمی نظیر علم گرایی، خردگرایی،دموکراسی و... از برخی ابعاد با اندیشه امام تطبیق پذیر می-باشند. | ||
اعتقاد امام به آزاد بودن انسان باعث میشود که مشابهت های زیادی بین اندیشه ایشان و لیبرالیسم به وجود بیاید. امام بر لزوم احترام به ملکیت و حفظ حریم خصوصی افراد تأکید و با شکسته شدن حریم آزادی های شخصی به | اعتقاد امام به آزاد بودن انسان باعث میشود که مشابهت های زیادی بین اندیشه ایشان و لیبرالیسم به وجود بیاید. امام بر لزوم احترام به ملکیت و حفظ حریم خصوصی افراد تأکید و با شکسته شدن حریم آزادی های شخصی به بهانههای مختلف مخالفت می نماید. | ||
نگاه فطری و خوش بینانه ای که امام به ذات انسان و توانایی های او دارد، باعث میشود که دموکراسی و نهادهای مرتبط با آن نیز مورد توجه امام قرار گیرد. بر این اساس امام برگزاری انتخابات و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت، قانون گرایی و... را می پذیرد و در تأسیس نظام جمهوری اسلامی ایران نیز از آنها بهره میگیرد. ولی با توجه به دیدگاه توحیدی، خواهان آن است که در انتخابات مقامات و تعیین برنامه ها و سیاست ها، تعهد و تطابق با احکام الهی ملاک انتخاب قرار گیرد. در مواجهه با دولت مدرن نیز امام دیدگاه توحیدی خود را ملاک قرار میدهد و با برقراری نظام جمهوری اسلامی، دولتی را تأسیس میکند که تجلی پیوند دین و سیاست است و احکام اسلامی را اجرا می نماید.<ref> ر.ک: بینام، ص55-56</ref> | نگاه فطری و خوش بینانه ای که امام به ذات انسان و توانایی های او دارد، باعث میشود که دموکراسی و نهادهای مرتبط با آن نیز مورد توجه امام قرار گیرد. بر این اساس امام برگزاری انتخابات و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت، قانون گرایی و... را می پذیرد و در تأسیس نظام جمهوری اسلامی ایران نیز از آنها بهره میگیرد. ولی با توجه به دیدگاه توحیدی، خواهان آن است که در انتخابات مقامات و تعیین برنامه ها و سیاست ها، تعهد و تطابق با احکام الهی ملاک انتخاب قرار گیرد. در مواجهه با دولت مدرن نیز امام دیدگاه توحیدی خود را ملاک قرار میدهد و با برقراری نظام جمهوری اسلامی، دولتی را تأسیس میکند که تجلی پیوند دین و سیاست است و احکام اسلامی را اجرا می نماید.<ref> ر.ک: بینام، ص55-56</ref> |