۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| تصویر =NUR.....J1.jpg | | تصویر =NUR.....J1.jpg | ||
| عنوان = مثنوی | | عنوان = مثنوی زبان معرفت، در آسیبشناسی عرفان و در سودمندی حقوق | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
|پدیدآورندگان | |پدیدآورندگان | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''مثنوی | '''مثنوی زبان معرفت، در آسیبشناسی عرفان و در سودمندی حقوق''' اثر [[آزاد، پیمان|پیمان آزاد]]، این کتاب، در قالب هجده گفتار، مجموعه نوشتاری است که نقش عرفان و حقوق را نسبت به زندگی فردی و اجتماعی افراد، مقایسه و بر نقش مخرّب عرفان و تأثیر مثبت قانون و حقوق تأکید دارد، ولی عرفان [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] را سرچشمۀ خردمندی و آگاهی میداند و میگوید برای آن عمیقاً احترام قائل است. در واقع، کتاب حاضر، به اجمال، آسیبشناسی عرفان و سودمندی و ضرورت حقوق مدنی، حقوق شهروندی و حقوق بشر را محور اصلی بررسی خود قرار داده و ماحصل کلامش، رویکرد انتقادی به عرفان و دفاع از عقلانیت انتقادی است، وی دخالت عرفان مصطلح را در زندگی اجتماعی، به شهادت تاریخ مضر میداند و میگوید روی آوردن به عرفان بهانزوای فرد در زندگی اجتماعی و معیشتی و کاهلی و افسردگی میانجامد و افراد به جای اینکه با عرفان آشنا شوند که قرائتهای گوناگون و متناقضی دارد، بهتر است ابتدا با حقوق فردی، شهروندی، اجتماعی، سیاسی واقتصادی خود آشنا شوند، تا آسودهتر و با تأمین بیشتری در جامعهای مدنی زندگی کنند. البته به این نکته نیز اشاره دارد که نگاه او به مقولۀ عرفان و حقوق بیشتر روشنفکرانه و از سر درد است تا از روی تحقیق علمی. | ||
در هر صورت، وی بدین منظور ابتدا در مفهوم عرفان به کاوش میپردازد، جایگاه، تأثیر و نفوذ عرفان را در زندگی بررسی میکند و پس از تعریف عرفان، به نقد مفهوم عرفان، به طور کلی، و به ویژه از نظر شریعتی نیز میپردازد و چنین تشخیص میدهد که جایگاه عرفان در حیطۀ زندگی فردی، پس از حقوق بشر است. نویسنده در این نوشتار تابع طرح از پیش تعیین شده نیست و بیشتر از روش تداعی آزاد بهره میگیرد و تابع ذهن سیال خود است. | در هر صورت، وی بدین منظور ابتدا در مفهوم عرفان به کاوش میپردازد، جایگاه، تأثیر و نفوذ عرفان را در زندگی بررسی میکند و پس از تعریف عرفان، به نقد مفهوم عرفان، به طور کلی، و به ویژه از نظر شریعتی نیز میپردازد و چنین تشخیص میدهد که جایگاه عرفان در حیطۀ زندگی فردی، پس از حقوق بشر است. نویسنده در این نوشتار تابع طرح از پیش تعیین شده نیست و بیشتر از روش تداعی آزاد بهره میگیرد و تابع ذهن سیال خود است. |