پرش به محتوا

مناظرات، ترجمه المراجعات: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =  
| پیش از =  
}}
}}
'''مناظرات، ترجمه المراجعات'''، تألیف سید عبدالحسین شرف‌الدین عاملی (1290-1377ق) است که به قلم حیدرقلی بن نورمحمدخان، مشهور به سردار کابلی (1293-1372ق) به فارسی برگردانده شده است. کیوان سمیعی نیز بر کتاب مقدمه نوشته است.
'''مناظرات، ترجمه المراجعات'''، تألیف [[شرف‌الدین، سید عبدالحسین|سید عبدالحسین شرف‌الدین عاملی]] (1290-1377ق) است که به قلم [[سردار کابلی، حیدرقلی|حیدرقلی بن نورمحمدخان]]، مشهور به [[سردار کابلی، حیدرقلی|سردار کابلی]] (1293-1372ق) به فارسی برگردانده شده است. [[سمیعی، غلامرضا|کیوان سمیعی]] نیز بر کتاب مقدمه نوشته است.


المراجعات، مجموعه نامه‌هایی بوده است که مضامین آنها میان شرف‌الدین و رئیس جامع الازهر، شیخ سلیم بِشری، رد و بدل شده است. موضوع نامه‌ها، بحث‌های عقیدتی و ایدئولوژیکی است که همواره باعث درگیری و مناقشه، میان دو فرقه بزرگ اسلام، یعنی شیعه و سنی بوده است<ref>ر.ک: اشاره ناشر، ص21</ref>‏.
المراجعات، مجموعه نامه‌هایی بوده است که مضامین آنها میان شرف‌الدین و رئیس جامع الازهر، شیخ [[سلیم بشری|سلیم بِشری]]، رد و بدل شده است. موضوع نامه‌ها، بحث‌های عقیدتی و ایدئولوژیکی است که همواره باعث درگیری و مناقشه، میان دو فرقه بزرگ اسلام، یعنی شیعه و سنی بوده است<ref>ر.ک: اشاره ناشر، ص21</ref>‏.


در این ترجمه به‌حدی امانت در نقل مطالب رعایت گردیده که گاه از سلاست عبارت به همین منظور صرف‌ نظر شده است که چنین دقت‌ نظرهایی دلالت بر روح امانت مترجم می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>.‏ کیوان سمیعی در اثبات این قضیه می‌نویسد: در هنگامی ‌که آقای سردار مشغول به ترجمه این کتاب بودند، در یکی از روزها که خدمتشان تشرف حاصل نمودم، فرمودند: امروز برای دریافتن معنی اصطلاحی و درایتی کلمه «اخراج» در امثال جمله: «أخرج الطبراني في معجمه الأوسط عن البخاري»، تمام وقتم گرفته شد و در کتب درایه چیزی پیدا نکردم که حاکی از بیان معنی اصطلاحی این کلمه و فرق آن با «روایت» باشد. وقتی‌که این موضوع را بیان فرمودند، بنده هم به تتبع پرداختم... تا اینکه بالاخره از قراین و شواهدی که اینجا محل ذکر آنها نیست به دست آمد که: اخراج، عبارت از روایت حدیثی است که محدث مجاز آن را از کتاب مجیز یا از کتاب‌های یکی از شیوخ مجیز نقل کند و روایت، عبارت از نقل اعم حدیث است، خواه آن را از کتاب مجیز نقل کند، خواه از قول مجیز و با این بیان، وقتی که معلوم گردید اخراج را می‌توان به معنی روایت استعمال نمود، شروع به اتمام ترجمه کتاب کردند و جمله مزبور را با عبارت «طبرانی در کتاب معجم اوسط خود از بخاری روایت کرده است»، نقل به فارسی نمودند<ref>ر.ک: مقدمه کیوان سمیعی، ص43-42</ref>.
در این ترجمه به‌حدی امانت در نقل مطالب رعایت گردیده که گاه از سلاست عبارت به همین منظور صرف‌ نظر شده است که چنین دقت‌ نظرهایی دلالت بر روح امانت مترجم می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>.‏ [[سمیعی، غلامرضا|کیوان سمیعی]] در اثبات این قضیه می‌نویسد: در هنگامی ‌که آقای سردار مشغول به ترجمه این کتاب بودند، در یکی از روزها که خدمتشان تشرف حاصل نمودم، فرمودند: امروز برای دریافتن معنی اصطلاحی و درایتی کلمه «اخراج» در امثال جمله: «أخرج الطبراني في معجمه الأوسط عن البخاري»، تمام وقتم گرفته شد و در کتب درایه چیزی پیدا نکردم که حاکی از بیان معنی اصطلاحی این کلمه و فرق آن با «روایت» باشد. وقتی‌که این موضوع را بیان فرمودند، بنده هم به تتبع پرداختم... تا اینکه بالاخره از قراین و شواهدی که اینجا محل ذکر آنها نیست به دست آمد که: اخراج، عبارت از روایت حدیثی است که محدث مجاز آن را از کتاب مجیز یا از کتاب‌های یکی از شیوخ مجیز نقل کند و روایت، عبارت از نقل اعم حدیث است، خواه آن را از کتاب مجیز نقل کند، خواه از قول مجیز و با این بیان، وقتی که معلوم گردید اخراج را می‌توان به معنی روایت استعمال نمود، شروع به اتمام ترجمه کتاب کردند و جمله مزبور را با عبارت «[[طبرانی، سلیمان بن احمد|طبرانی]] در کتاب [[المعجم الأوسط|معجم اوسط]] خود از [[بخاری، محمد بن اسماعیل|بخاری]] روایت کرده است»، نقل به فارسی نمودند<ref>ر.ک: مقدمه کیوان سمیعی، ص43-42</ref>.


مترجم در ترجمه کتاب، به ذکر ترجمه روایات بسنده نکرده و لازم دیده نص روایت و سخنان رسول‌الله(ص) را نیز ذکر کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص245-244</ref>. در رابطه با اشعار عربی نیز همین‌گونه عمل کرده است<ref>ر.ک: همان، ص382-381</ref>.
مترجم در ترجمه کتاب، به ذکر ترجمه روایات بسنده نکرده و لازم دیده نص روایت و سخنان رسول‌الله(ص) را نیز ذکر کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص245-244</ref>. در رابطه با اشعار عربی نیز همین‌گونه عمل کرده است<ref>ر.ک: همان، ص382-381</ref>.