۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''بررسی تطبیقی اندیشههای افلاطون و مولوی''' تألیف ناصر رسول | '''بررسی تطبیقی اندیشههای افلاطون و مولوی''' تألیف [[رسول بیرامی، ناصر|ناصر رسول بیرامی]]، این کتاب، کوشیده است میان اندیشههای [[افلاطون]]، حکیم و فیلسوف یونانی و [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا جلال الدین بلخی]]، عارف و شاعر مسلمان به صورت تطبیقی، بررسی و مقایسهای انجام دهد و مشترکات آن دو و موارد تاثیر پذیری [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] از [[افلاطون]] را مشخص نماید. | ||
نگارنده میگوید هر دو بزرگ مرد، دل در اشراق و عرفان داشتد و زمان اقامت مولانا در رُم افکار و فلسفه افلاطون در آنجا بسیار رایج بود، حال باید دید که مولانا از این جو غالب چقدر تأثیر پذیرفته است؟ در این پژوهش تنها دفتر اول و بخش کمی از دفتر دوم مثنوی با دوره آثار | نگارنده میگوید هر دو بزرگ مرد، دل در اشراق و عرفان داشتد و زمان اقامت [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] در رُم افکار و فلسفه [[افلاطون]] در آنجا بسیار رایج بود، حال باید دید که [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] از این جو غالب چقدر تأثیر پذیرفته است؟ در این پژوهش تنها دفتر اول و بخش کمی از دفتر دوم [[مثنوی معنوی|مثنوی]] با دوره آثار [[افلاطون]]، ترجمه [[لطفی، محمدحسن|محمدحسن لطفی]] و [[رضا کاویانی]] مورد مقایسه و بررسی قرار گرفته است. | ||
کتاب در دو بخش مجزّا تدوین و تنظیم شده است. | کتاب در دو بخش مجزّا تدوین و تنظیم شده است. | ||
در بخش نخست، با عنوان افلاطون و اندیشههای او برخی مفاهیم و اصطلاحات مرتبط باافکار و فلسفۀ افلاطون مانند فلسفه و فیلسوف علم حصولی و شهودی، روح و نفس، جهان ایدهها و عالم مُثُل، شناخت حقیقت و واقعیت، مسئله مرگ و جهان پس از آن، عشق پسران(عشق مذکر به مذکر) ذات و جوهر، مدینه فاضله و... شرح و بررسی شده است. گاه دیدگاه بعضی از فلاسفه و عرفای اسلامی و فلاسفه یونانی نیز در تأیید و هماهنگی با اندیشه | در بخش نخست، با عنوان [[افلاطون]] و اندیشههای او برخی مفاهیم و اصطلاحات مرتبط باافکار و فلسفۀ [[افلاطون]] مانند فلسفه و فیلسوف علم حصولی و شهودی، روح و نفس، جهان ایدهها و عالم مُثُل، شناخت حقیقت و واقعیت، مسئله مرگ و جهان پس از آن، عشق پسران(عشق مذکر به مذکر) ذات و جوهر، مدینه فاضله و... شرح و بررسی شده است. گاه دیدگاه بعضی از فلاسفه و عرفای اسلامی و فلاسفه یونانی نیز در تأیید و هماهنگی با اندیشه [[افلاطون]]، مطرح شده است. | ||
در بخش دوم، به نام مولوی و اندیشههای او، برخی حکایات دفتر اوّل و قسمتی از دفتر دوم مثنوی به اختصار مورد شرح و تفسیر قرار گرفته است. هدف از شرح و تفسیر گزینشی این حکایات، جستجو برای به دست آوردن مشترکات فکری و فلسفی مولانا و افلاطون میباشد. نگارنده مفاهیمی را که در ذیل به آنها اشاره | در بخش دوم، به نام [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] و اندیشههای او، برخی حکایات دفتر اوّل و قسمتی از دفتر دوم [[مثنوی معنوی|مثنوی]] به اختصار مورد شرح و تفسیر قرار گرفته است. هدف از شرح و تفسیر گزینشی این حکایات، جستجو برای به دست آوردن مشترکات فکری و فلسفی [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] و [[افلاطون]] میباشد. نگارنده مفاهیمی را که در ذیل به آنها اشاره میشود، از موضوعاتی میداند که جزو مشخصات فلسفه افلاطونی است و در [[مثنوی معنوی|مثنوی]] انعکاس یافته است و اظهار عقیده میکند که به این ترتیب، [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] از [[افلاطون]] تأثیر پذیرفته و در برخی موارد حتی پیرو فلسفه افلاطونی بوده است. بر اساس این اثر، مفاهیم مشترک و انعکاس یافته در [[مثنوی معنوی|مثنوی]] عبارت است از: وحدت وجود؛ ستایش عشق و عاشقی؛ درمان با بیخودی و بیهوشی؛ شناخت حقیقت و واقعیت با ویرانی تن و آزادی روح و جان از اسارت تن؛ جهان هستی؛ اهمیت بسیار زیاد خودشناسی؛ برتری علم شهودی بر علم حصولی؛ بیاعتباری حواس ظاهری در معرفت و هدایت. | ||
مؤلف، این مفاهیم را از دیدگاه طرفین، مولانا و افلاطون به طور تطبیقی مقایسه و موارد اقتباس شده را نشان داده است؛ البته علاوه بر بیان مشترک گاه به تفاوتهای آن دو نیز اشاره کرده است. زبان به کار رفته در این نوشتار حالت گفتاری دارد و بسیار ساده و داستان وار بیان شده است. منابع و مآخذ کتاب، در پایان مندرج است.<ref> ر.ک: عالمی، محمدعلم، ص196-197</ref> | مؤلف، این مفاهیم را از دیدگاه طرفین، [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] و [[افلاطون]] به طور تطبیقی مقایسه و موارد اقتباس شده را نشان داده است؛ البته علاوه بر بیان مشترک گاه به تفاوتهای آن دو نیز اشاره کرده است. زبان به کار رفته در این نوشتار حالت گفتاری دارد و بسیار ساده و داستان وار بیان شده است. منابع و مآخذ کتاب، در پایان مندرج است.<ref> ر.ک: عالمی، محمدعلم، ص196-197</ref> | ||