۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' :' به ':') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
ناسخ التواريخ به تأثير پذيرى بزرگان كعبى؛ مانند "شيخ ثامر" از بيگانگان تأكيد كرده است. در بخشى از كتاب مىخوانيم: "ليارد بىپرده مىنويسد كه ثامر با انگليسيان دوستى داشت و با سركردگان كمپانى هند در كشتىهاى جنگى شطالعرب و با نمايندگان ايشان در بندر بصره نامه نويسىها مىكرد و آنان وعده به ثامر داده بودند كه اگر نيازى بيفتد از هيچ گونه يارى و دستگيرى به او دريغ نخواهند كرد. ثامر فريفته اين وعدهها گرديده با دولت ايران سرگرانى مىنمود". | ناسخ التواريخ به تأثير پذيرى بزرگان كعبى؛ مانند "شيخ ثامر" از بيگانگان تأكيد كرده است. در بخشى از كتاب مىخوانيم: "ليارد بىپرده مىنويسد كه ثامر با انگليسيان دوستى داشت و با سركردگان كمپانى هند در كشتىهاى جنگى شطالعرب و با نمايندگان ايشان در بندر بصره نامه نويسىها مىكرد و آنان وعده به ثامر داده بودند كه اگر نيازى بيفتد از هيچ گونه يارى و دستگيرى به او دريغ نخواهند كرد. ثامر فريفته اين وعدهها گرديده با دولت ايران سرگرانى مىنمود". | ||
اولين بار در كتاب تاريخچه كعب نام "محمره" آمده است كه دژى بوده و گروهى از كعبيان در آن سكونت داشتهاند. بعدها از محمره با عنوان روستايى آباد ياد شده است. بخش مشايخ محمره به سرگذشت مشايخ عرب از زمان ناصرالدين شاه اختصاص دارد. شيخ خزعل در اين دوره از چهرههاى برجستهاى است كه در جنگ جهانى دوم به آن كه ايران بركنارى خود را به همه دولتها اعلام كرده بود، خودسرانه به انگلستان پيوست و در اين همكارى تا آنجا پيش رفت كه در سال 1334ش كنسول آلمان و نماينده تجارى آن دولت را در محمره دستگير كرده به كاركنان انگليس تحويل داد كه در نتيجه نشان | اولين بار در كتاب تاريخچه كعب نام "محمره" آمده است كه دژى بوده و گروهى از كعبيان در آن سكونت داشتهاند. بعدها از محمره با عنوان روستايى آباد ياد شده است. بخش مشايخ محمره به سرگذشت مشايخ عرب از زمان ناصرالدين شاه اختصاص دارد. شيخ خزعل در اين دوره از چهرههاى برجستهاى است كه در جنگ جهانى دوم به آن كه ايران بركنارى خود را به همه دولتها اعلام كرده بود، خودسرانه به انگلستان پيوست و در اين همكارى تا آنجا پيش رفت كه در سال 1334ش كنسول آلمان و نماينده تجارى آن دولت را در محمره دستگير كرده به كاركنان انگليس تحويل داد كه در نتيجه نشان KCSI دولت انگلستان را براى او به ارمغان آورد. | ||
سرانجام شيخ خزعل كه خود را امير خوزستان مىدانست و كشتى جنگى و توپخانه تهيه نموده بود و از راه گرفتن ماليات و ظلم و ستم فراوان بر مردم ثروت گزافى اندوخته بود، مورد حمله گسترده سپاهيان دولت قرار گرفت و با شكست او طومار كعبيان نيز بسته شد. | سرانجام شيخ خزعل كه خود را امير خوزستان مىدانست و كشتى جنگى و توپخانه تهيه نموده بود و از راه گرفتن ماليات و ظلم و ستم فراوان بر مردم ثروت گزافى اندوخته بود، مورد حمله گسترده سپاهيان دولت قرار گرفت و با شكست او طومار كعبيان نيز بسته شد. |
ویرایش