۱۴۴٬۵۹۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '↵↵ ' به ' ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
}} | }} | ||
''' | ''' اِبْنِ عَطا، ابوالعباس احمد بن محمد بن سهل اَدَمى بغدادی''' (مق 309ق/922م)، عارف، شاعر، مفسر و محدث حنبلى. | ||
==نسب== | ==نسب== | ||
برخى از مآخذ نسبت او را آدمى نوشتهاند، اما از آنجا که در ميان نياکان وی کسى به نام آدم شناخته نيست، ظاهراً بايد نسبت او اَدمى باشد و اَدم نام محلى بوده در يک منزلى واسط که در مسير کاروانهای حج قرار داشته است. | برخى از مآخذ نسبت او را آدمى نوشتهاند، اما از آنجا که در ميان نياکان وی کسى به نام آدم شناخته نيست، ظاهراً بايد نسبت او اَدمى باشد و اَدم نام محلى بوده در يک منزلى واسط که در مسير کاروانهای حج قرار داشته است. | ||
==ولادت== | ==ولادت== | ||
از تاريخ ولادت ابن عطا اطلاع دقيقى در دست نيست، اما به گفته | از تاريخ ولادت ابن عطا اطلاع دقيقى در دست نيست، اما به گفته [[ماسینیون، لویی|ماسينيون]]، در حدود 235ق/849م به دنيا آمد، اما اين تاريخ در هيچ مأخذی نيامده است. | ||
از دوران کودکى او نيز اطلاعى در دست نيست. | از دوران کودکى او نيز اطلاعى در دست نيست. | ||
==نقل حدیث== | ==نقل حدیث== | ||
ظاهراً دوران جوانى ابن عطا به فراگيری حديث سپری شده و از کسانى چون ابويعقوب يوسف بن موسى و نيز ابوالعباس فضل ابن زياد که از ياران احمد بن حنبل بود، نقل حديث مىکرده است. | ظاهراً دوران جوانى ابن عطا به فراگيری حديث سپری شده و از کسانى چون ابويعقوب يوسف بن موسى و نيز ابوالعباس فضل ابن زياد که از ياران [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] بود، نقل حديث مىکرده است. | ||
==ختم قرآن== | ==ختم قرآن== | ||
گويند وی هر روز ختم قرآن مىکرده است. هجويری و عطار از دو ختم قرآن ابن عطا در شبانهروز سخن به ميان آوردهاند، اما بعدها که ابن عطا به عرفان روی آورد، به مطالعه دقيق در معانى آيات قرآنى و تحقيق در مضامين آنها پرداخت. | گويند وی هر روز ختم قرآن مىکرده است. [[هجویری، علی بن عثمان|هجويری]] و [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] از دو ختم قرآن ابن عطا در شبانهروز سخن به ميان آوردهاند، اما بعدها که ابن عطا به عرفان روی آورد، به مطالعه دقيق در معانى آيات قرآنى و تحقيق در مضامين آنها پرداخت. | ||
==دوران زندگی، گرایش به تصوف== | |||
سوانح زندگى ابن عطا به درستى شناخته نيست، همين قدر مىدانيم که او در اواخر عمر دچار تحول روحى شد و درپى آن به تصوف روی آورد. [[ماسینیون، لویی|ماسينيون]] زندگى ابن عطا را به 3 دوره تقسيم کرده است: | |||
نخست دوره تحصيل، نقل حديث و آشنايى با بزرگان صوفيه که تا 40 سالگىِ او را در بر مىگيرد، | نخست دوره تحصيل، نقل حديث و آشنايى با بزرگان صوفيه که تا 40 سالگىِ او را در بر مىگيرد، | ||
دوم دوره مصائب و «بلا»ها که از 7 تا 18 سال ادامه داشته است، | دوم دوره مصائب و «بلا»ها که از 7 تا 18 سال ادامه داشته است، | ||
و سرانجام سالهای آخر عمر او که به تصوف و تأمل در قرآن و دوستى با حلاج سپری شده است. | و سرانجام سالهای آخر عمر او که به تصوف و تأمل در قرآن و دوستى با حلاج سپری شده است. | ||
امير معزی به دو دوره مشخص در زندگى ابن عطا قائل است: | امير معزی به دو دوره مشخص در زندگى ابن عطا قائل است: | ||
او دوره نخست را به تقريب تا 293ق مىداند و براساس پارهای شواهد و قراين تاريخى نتيجه مىگيرد که وی به سبب بلاهايى که در اين سال بر او روی آورد، دچار تحول روحى شد و قريب 7 سال در اين احوال بود. | او دوره نخست را به تقريب تا 293ق مىداند و براساس پارهای شواهد و قراين تاريخى نتيجه مىگيرد که وی به سبب بلاهايى که در اين سال بر او روی آورد، دچار تحول روحى شد و قريب 7 سال در اين احوال بود. | ||
==تحول روحی== | ==تحول روحی== | ||
| خط ۱۲۸: | خط ۱۱۹: | ||
==ارتباط ابن عطا با حلاج== | ==ارتباط ابن عطا با حلاج== | ||
به زمان يا چگونگى آشنايى ابن عطا با حلاج اشارهای نشده است، اما دلايلى در دست است که از صميميت و حتى يکدلى اين دو حکايت دارد: روايت مشهور به «جن»؛ دو مکتوب حلاج به ابن عطا؛ ملاقات پنهانى اين دو در زندان و سپس ارتباط پنهانى آنان از طريق ابن خفيف؛ نگهداری رقعههای حلاج و احتمالاً حفظ طواسين او از خطر نابودی؛ محاکمه و سرانجام کشته شدن ابن عطا به سبب دفاع از نظريه «عين الجمع» حلاج. | به زمان يا چگونگى آشنايى ابن عطا با حلاج اشارهای نشده است، اما دلايلى در دست است که از صميميت و حتى يکدلى اين دو حکايت دارد: روايت مشهور به «جن»؛ دو مکتوب حلاج به ابن عطا؛ ملاقات پنهانى اين دو در زندان و سپس ارتباط پنهانى آنان از طريق ابن خفيف؛ نگهداری رقعههای حلاج و احتمالاً حفظ طواسين او از خطر نابودی؛ محاکمه و سرانجام کشته شدن ابن عطا به سبب دفاع از نظريه «عين الجمع» [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]]. | ||
1. روايت جن: | 1. روايت جن: | ||
ابن عطا کرامات حلاج را از جانب حق مىدانسته، اما اعتقاد خويش را جز نزد محرمان راز آشکار نمىکرده و نزد ديگران وی را «مخدوم جن» مىخوانده است. | ابن عطا کرامات [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]] را از جانب حق مىدانسته، اما اعتقاد خويش را جز نزد محرمان راز آشکار نمىکرده و نزد ديگران وی را «مخدوم جن» مىخوانده است. | ||
چنانکه وقتى کسى به او گفت درباره حسين بن منصور چه مىگويى؟ گفت جن در خدمت اوست و چون سالى گذشت و ديگر بار از او پرسيد، گفت از حق است. بدو گفت: پيش از اين گفتى جن در خدمت اوست، حال چگونه چنين گويى؟ گفت: آنان که با ما صحبت مىدارند، همگى با ما نمىمانند تا بر احوال آگاهشان کنيم. آنگاه که تو پرسيدی در ابتدای کار بودی، اما اکنون پيوندِ ما استوار گشته است و پاسخ همان است که اکنون شنيدی. | چنانکه وقتى کسى به او گفت درباره حسين بن منصور چه مىگويى؟ گفت جن در خدمت اوست و چون سالى گذشت و ديگر بار از او پرسيد، گفت از حق است. بدو گفت: پيش از اين گفتى جن در خدمت اوست، حال چگونه چنين گويى؟ گفت: آنان که با ما صحبت مىدارند، همگى با ما نمىمانند تا بر احوال آگاهشان کنيم. آنگاه که تو پرسيدی در ابتدای کار بودی، اما اکنون پيوندِ ما استوار گشته است و پاسخ همان است که اکنون شنيدی. | ||
اين احتياط ابن عطا ظاهراً بدان سبب بوده است که در آن روزگار بر کارهای حلاج به ديده انکار مىنگريستهاند و از اين رو برخى از پيروانش شايع کرده بودند که او جنيان را به خدمت مىگيرد. | اين احتياط ابن عطا ظاهراً بدان سبب بوده است که در آن روزگار بر کارهای حلاج به ديده انکار مىنگريستهاند و از اين رو برخى از پيروانش شايع کرده بودند که او جنيان را به خدمت مىگيرد. | ||
از مضمون اين روايت چنين برمىآيد که ابن عطا نيز بر اين شايعه دامن مىزده تا اين حقيقت را از نظر پنهان دارد که از ديدگاه وی، قول و فعل حلاج ظهور قولوفعل خداوند بودهاست. | از مضمون اين روايت چنين برمىآيد که ابن عطا نيز بر اين شايعه دامن مىزده تا اين حقيقت را از نظر پنهان دارد که از ديدگاه وی، قول و فعل حلاج ظهور قولوفعل خداوند بودهاست. | ||
| خط ۱۴۴: | خط ۱۳۶: | ||
اما مکتوب دوم بسى شورانگيزتر است، چه حلاج در آن قرب ابن عطا را فوق تحمل خويش دانسته، قربى که آتش بر وجود او زده (فاحرقتنا) و به فنايش کشانده است؛ در انتهای نامه نيز شعری سروده و در آن عشق خود را به ابن عطا همان عشق به خداوند دانسته است. | اما مکتوب دوم بسى شورانگيزتر است، چه حلاج در آن قرب ابن عطا را فوق تحمل خويش دانسته، قربى که آتش بر وجود او زده (فاحرقتنا) و به فنايش کشانده است؛ در انتهای نامه نيز شعری سروده و در آن عشق خود را به ابن عطا همان عشق به خداوند دانسته است. | ||
3. ديدارهای پنهانى در زندان: | 3. ديدارهای پنهانى در زندان: | ||
| خط ۱۵۷: | خط ۱۴۸: | ||
ابن عطا نيز که مرگ خود را محتمل مىديد، پيشاپيش نوشتههای خود و آثار حلاج را به وصى خويش ابوعمرو انماطى سپرد و از طريق انماطى اين رقعهها به سلمى رسيد و او نيز از آنها در تأليف حقائق التفسير بهره جست. | ابن عطا نيز که مرگ خود را محتمل مىديد، پيشاپيش نوشتههای خود و آثار حلاج را به وصى خويش ابوعمرو انماطى سپرد و از طريق انماطى اين رقعهها به سلمى رسيد و او نيز از آنها در تأليف حقائق التفسير بهره جست. | ||
4. محاکمه و مرگ: | 4. محاکمه و مرگ: | ||
| خط ۱۶۴: | خط ۱۵۴: | ||
از اين ميان تنها ابن عطا بود که بنا به گفته خطيب و ابن جوزی به خط خويش صريحاً قول حلاج را تأييد کرد و منکران اين سخن را بىاعتقاد خواند. | از اين ميان تنها ابن عطا بود که بنا به گفته خطيب و ابن جوزی به خط خويش صريحاً قول حلاج را تأييد کرد و منکران اين سخن را بىاعتقاد خواند. | ||
دفاع کتبى و صريح ابن عطا از نظريه عين الجمع حلاج سبب شد که وزير وی را به محاکمه فراخواند و خود جويای نظر وی در باب اعتقاد حلاج گردد، اما ابن عطا وی را بىمحابا به فساد و کشتار مردم متهم ساخت. حامد نيز برآشفت و به خادمان خويش فرمان داد تا همانجا ابن عطا را به سختى مضروب سازند. | دفاع کتبى و صريح ابن عطا از نظريه عين الجمع حلاج سبب شد که وزير وی را به محاکمه فراخواند و خود جويای نظر وی در باب اعتقاد حلاج گردد، اما ابن عطا وی را بىمحابا به فساد و کشتار مردم متهم ساخت. حامد نيز برآشفت و به خادمان خويش فرمان داد تا همانجا ابن عطا را به سختى مضروب سازند. | ||
رفتار با ابن عطا در حضور وزير به صورتهای مختلف نقل شده است که از اين ميان روايت خطيب پيراستهتر است، برخى از منابع از نفرين ابن عطا به وزير سخن به ميان آوردهاند. گويند که وی در وقتى که خادمان وزير شکنجهاش مىکردند، از خداوند خواست که دست و پای حامد را بريده گرداند و وی را به فجيعترين مرگها مبتلا کند، و چنين نيز شد. | رفتار با ابن عطا در حضور وزير به صورتهای مختلف نقل شده است که از اين ميان روايت خطيب پيراستهتر است، برخى از منابع از نفرين ابن عطا به وزير سخن به ميان آوردهاند. گويند که وی در وقتى که خادمان وزير شکنجهاش مىکردند، از خداوند خواست که دست و پای حامد را بريده گرداند و وی را به فجيعترين مرگها مبتلا کند، و چنين نيز شد. | ||
| خط ۲۵۸: | خط ۲۴۹: | ||
نقل قولهای بدون اسناد که به نظر او پيش از سلمى به رشته تحرير در آمده است و نقل قولهای همراه با اسناد که به گمان وی در زمان سلمى به صورت روايات شفاهى موجود بوده و سلمى آنها را گردآوری و استنساخ کرده است. از اين رو اين احتمال نيز وجود دارد که پارههايى از کتاب فى فهم القرآن تا زمان سلمى از ميان رفته باشد. | نقل قولهای بدون اسناد که به نظر او پيش از سلمى به رشته تحرير در آمده است و نقل قولهای همراه با اسناد که به گمان وی در زمان سلمى به صورت روايات شفاهى موجود بوده و سلمى آنها را گردآوری و استنساخ کرده است. از اين رو اين احتمال نيز وجود دارد که پارههايى از کتاب فى فهم القرآن تا زمان سلمى از ميان رفته باشد. | ||
همچنين به نظر مىرسد که ابن عطا در دورانى که به اين کار مشغول بوده، هر آيه را چندين بار مورد بررسى و تفسير قرار مىداده، زيرا گاهى يک آيه را به چند صورت تفسير کرده است؛ | همچنين به نظر مىرسد که ابن عطا در دورانى که به اين کار مشغول بوده، هر آيه را چندين بار مورد بررسى و تفسير قرار مىداده، زيرا گاهى يک آيه را به چند صورت تفسير کرده است؛ | ||
از اين رو در پارهای موارد ارتباط روشنى ميان مطالبى که اظهار داشته است، ديده نمىشود. | از اين رو در پارهای موارد ارتباط روشنى ميان مطالبى که اظهار داشته است، ديده نمىشود. | ||
بجز دو کتاب مذکور، | بجز دو کتاب مذکور، | ||