۱۵٬۳۱۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '| کد مؤلف = AUTHORCODE' به '| کد مؤلف =AUTHORCODE') |
|||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیشه = شاعر، سفیر، وزیر | | پیشه = شاعر، سفیر، وزیر | ||
| منصب = سفارت، وزارت؛ | | منصب = سفارت، وزارت؛ | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
خط ۴۱: | خط ۴۰: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
| امضا = | | امضا = | ||
| کد مؤلف = AUTHORCODE34241AUTHORCODE | | کد مؤلف =AUTHORCODE34241AUTHORCODE | ||
}} | }} | ||
'''ابن عُنَیْن، ابوالمحاسن شرفالدین محمد بن نصرالله بن حسین بن عُنین''' (549 -630ق/1154-1233م)، شاعر هجوسرای دمشقى. | '''ابن عُنَیْن، ابوالمحاسن شرفالدین محمد بن نصرالله بن حسین بن عُنین''' (549 -630ق/1154-1233م)، شاعر هجوسرای دمشقى. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۷: | ||
نیاکان وی از انصار بودند که از مدینه به کوفه کوچ کردند و در محلى موسوم به مسجد بنى نجار ساکن شدند، اما خود وی در دمشق زاده شد. | نیاکان وی از انصار بودند که از مدینه به کوفه کوچ کردند و در محلى موسوم به مسجد بنى نجار ساکن شدند، اما خود وی در دمشق زاده شد. | ||
یاقوت که از همروزگاران اوست، شرح مفصلى درباره وی نوشته است. | [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|یاقوت]] که از همروزگاران اوست، شرح مفصلى درباره وی نوشته است. | ||
==تحصیلات== | ==تحصیلات== | ||
وی در زادگاهش از محضر ابن عساکر بهره گرفت و نحو و لغت را از ابوالثناء محمود بن ارسلان (رسلان) شیزری آموخت. | وی در زادگاهش از محضر ابن عساکر بهره گرفت و نحو و لغت را از ابوالثناء محمود بن ارسلان (رسلان) شیزری آموخت. | ||
همچنین نزد قطبالدین نیشابوری که در آن زمان ریاست شافعیه را به عهده داشت و در جامع اموی دمشق مجلس تشکیل مىداد و نیز کمالالدین شهرزوری قاضى القضاه دمشق اندکى فقه آموخت. در بغداد از محضر منوچهر بن ترکانشاه، راوی مقامات حریری، بهرهمند شد. | |||
همچنین نزد [[قطبالدین نیشابوری]] که در آن زمان ریاست شافعیه را به عهده داشت و در جامع اموی دمشق مجلس تشکیل مىداد و نیز کمالالدین شهرزوری قاضى القضاه دمشق اندکى فقه آموخت. در بغداد از محضر منوچهر بن ترکانشاه، راوی مقامات حریری، بهرهمند شد. | |||
== شاعری== | == شاعری== | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
دو صفت عدل و انصاف در نظر وی ستودنى بود و رجال و کارگزاران حکومت را از اینکه از این دو صفت عاریند، تحقیر مىکرد. | دو صفت عدل و انصاف در نظر وی ستودنى بود و رجال و کارگزاران حکومت را از اینکه از این دو صفت عاریند، تحقیر مىکرد. | ||
ستایش بسیار وی از فخر رازی به دلیل دانش و معرفت او بود، اما با فقیهان و رجال دین میانه خوشى نداشت و همواره آنان را به استهزا مىگرفت، چنانکه یکى از سرگرمیهای وی آن بود که به جامع دمشق رود و در رواقهای آن به گردش بپردازد و در مجالس درس و وعظ نکتهای برای هزل و بذلهگوییهای خویش بیابد. احتمالاً به همین سبب است که یاقوت درباره وی گوید | ستایش بسیار وی از فخر رازی به دلیل دانش و معرفت او بود، اما با فقیهان و رجال دین میانه خوشى نداشت و همواره آنان را به استهزا مىگرفت، چنانکه یکى از سرگرمیهای وی آن بود که به جامع دمشق رود و در رواقهای آن به گردش بپردازد و در مجالس درس و وعظ نکتهای برای هزل و بذلهگوییهای خویش بیابد. احتمالاً به همین سبب است که یاقوت درباره وی گوید «یُخِلّ بالصلوه». | ||
گرچه وی به بد دینى متهم شد، اما همو فخر رازی را به دلیل دفاع عالمانهاش از دین ستود. | گرچه وی به بد دینى متهم شد، اما همو فخر رازی را به دلیل دفاع عالمانهاش از دین ستود. | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
بىسبب نیست که سبط ابن جوزی، او را بد زبان، فاسق و هرزه خوانده است. | بىسبب نیست که سبط ابن جوزی، او را بد زبان، فاسق و هرزه خوانده است. | ||
طرفه آنکه در میان کسانى که هجو شدهاند، برخى از استادان او و از آن جمله کمالالدین شهرزوری و نیز پدر خودش به چشم مىخورند. | طرفه آنکه در میان کسانى که هجو شدهاند، برخى از استادان او و از آن جمله [[کمالالدین شهرزوری]] و نیز پدر خودش به چشم مىخورند. | ||
این رفتار و نیز میل به بادهنوشى و فرو نهادن فریضه دینى، موجب گردید که وی به | این رفتار و نیز میل به بادهنوشى و فرو نهادن فریضه دینى، موجب گردید که وی به بددینى و کفر متهم شود، چنانکه سبط ابن جوزی همنشینى با ابن عنین را یکى از گناهان بزرگ الملک المعظم شمرده است و گوید: آنگاه که ابن عنین مدتى گوشهنشینى اختیار کرد و به عبادت مشغول شد، رفتار وی را به جد نگرفتند و الملک المعظم با ارسال اسباب لهو و لعب پیام داده که با آنها به عبادت پردازد. | ||
با این حال وی پس از آنکه بر مسند وزارت تکیه زد، درستکاری و صداقت خویش را نشان داد و منابعى که به | با این حال وی پس از آنکه بر مسند وزارت تکیه زد، درستکاری و صداقت خویش را نشان داد و منابعى که به بددینى او اشاره کردهاند، این نکته را از یاد نبردهاند. خود وی نیز مدّعى درست کرداری و راستى خویش بود و تبعید از دمشق را نتیجه راستى و درستى که به گفته خود، تنها گناهش بود، مىدانست. | ||
شرفالدین در سرودههای هجوآمیز خویش رو به سوی مردم عادی داشت. اقبال مردم و ستایش بسیار از شعر او از همین جا سرچشمه مىگرفت، چنانکه قطعههایى از شعر او را برخى از مردم گردآورده بودند. | شرفالدین در سرودههای هجوآمیز خویش رو به سوی مردم عادی داشت. اقبال مردم و ستایش بسیار از شعر او از همین جا سرچشمه مىگرفت، چنانکه قطعههایى از شعر او را برخى از مردم گردآورده بودند. | ||
استفاده از واژههای عامیانه در این سرودهها نیز گرایش او را به عامه مردم تأیید مىکند. برخى از سرودههای وی یادآور زجلهای شاعران سدههای بعدی است. | استفاده از واژههای عامیانه در این سرودهها نیز گرایش او را به عامه مردم تأیید مىکند. برخى از سرودههای وی یادآور زجلهای شاعران سدههای بعدی است. | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۵: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
سیدی، محمد؛ صفری نادری، حسن، | سیدی، محمد؛ صفری نادری، حسن، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377. | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
[[دیوان ابن عنین]] | |||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 مهر 1402]] |