تاریخ مغول: از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۵ نوامبر ۲۰۱۶
جز
جایگزینی متن - 'كرمان' به 'کرمان'
جز (جایگزینی متن - 'عباس اقبال آشتيانى' به 'عباس اقبال آشتيانى')
جز (جایگزینی متن - 'كرمان' به 'کرمان')
خط ۵۶: خط ۵۶:
مقدمه مؤلف در بيان شيوه‌هاى تاريخ نويسى به همراه پژوهشى درباره برخى اصطلاحات، به قلم فيروز منصورى آغازگر مباحث مى‌باشد.
مقدمه مؤلف در بيان شيوه‌هاى تاريخ نويسى به همراه پژوهشى درباره برخى اصطلاحات، به قلم فيروز منصورى آغازگر مباحث مى‌باشد.


مطالب، در چهار موضوع كلى، در قالب نه فصل، بعد از بيان خصوصيات جغرافيايى آسياى مركزى، به شرح و بررسى دوره سلطنت ايلخانان مغول بر ايران، فترت بين دوره ايلخانى و دوره تيمورى و سلسله‌هاى جزيى كه در فاصله اين دو قرن و نيم بر بعضى قسمت‌هاى مملكت ايران سلطنت و امارت داشته‌اند، از جمله چوپانيان، آل جلاير، آل مظفر، خاندانان ايلجو و سربداران، اتابكان فارس، لرستان و يزد، ملوك شبانكاره، قراختاييان كرمان و آل كرت، مى‌پردازد.
مطالب، در چهار موضوع كلى، در قالب نه فصل، بعد از بيان خصوصيات جغرافيايى آسياى مركزى، به شرح و بررسى دوره سلطنت ايلخانان مغول بر ايران، فترت بين دوره ايلخانى و دوره تيمورى و سلسله‌هاى جزيى كه در فاصله اين دو قرن و نيم بر بعضى قسمت‌هاى مملكت ايران سلطنت و امارت داشته‌اند، از جمله چوپانيان، آل جلاير، آل مظفر، خاندانان ايلجو و سربداران، اتابكان فارس، لرستان و يزد، ملوك شبانكاره، قراختاييان کرمان و آل كرت، مى‌پردازد.


در پايان به معرفى تمدن، معارف و صنايع عصر استيلاى مغول در ايران پرداخته مى‌شود.  
در پايان به معرفى تمدن، معارف و صنايع عصر استيلاى مغول در ايران پرداخته مى‌شود.  
خط ۸۵: خط ۸۵:
فصل دوم تا هفتم: به نحوه ظهور و خصوصيات شخصى چنگيز، كه در كمتر شخصى امثال آن را مى‌توان يافت، قضاوت تاريخ در مورد سياست و اثرات حمله او و اين كه او يكى از خون‌خوارترين و بى‌رحم‌ترين جهان‌گشايانى است كه تاريخ به ياد دارد، پرداخته و بعد از آن، به ترتيب به تشريح و بررسى وقايع سلطنت جانشينان وى تا ايام فرمان‌دهى هلاكو اقدام مى‌كند كه عبارتند از: اوگتايقاآن پسر سوم چنگيز، شيرامون پسر كوچو پسر قاآن كه طفلى خردسال بوده و مادرش به نيابت از او سلطنت را در دست داشت، گيوكخان پسر بزرگ‌تر قاآن كه درسال فوت پدر در مغولستان نبود، منگوقاآن و قوبيلايخان كه در زمان او، تجارت چين رونق بسيار گرفت و در عهد او بود كه دو برادر معروف ونيزى مافيوپولو و نيكوپولو به دربار او آمدند و پسر دومى يعنى ماركوپولو است كه طرف محبت قوبيلاى قرار گرفته و مدت بيست سال از جانب اين پادشاه مصدر مشاغل مهم از حكومت ايالات چين و ادارات امور گمرك شده و در نتيجه آشنايى عميق با احوال ممالك قوبيلاى، پس از مراجعت به اروپا، شرح سفر خود را براى يكى از دوستان خود نقل كرده و او آنها را كه حاوى اطلاعات نفيسى راجع به احوال كلى ممالك مغول در آن عصر است جمع و منتشر ساخت.
فصل دوم تا هفتم: به نحوه ظهور و خصوصيات شخصى چنگيز، كه در كمتر شخصى امثال آن را مى‌توان يافت، قضاوت تاريخ در مورد سياست و اثرات حمله او و اين كه او يكى از خون‌خوارترين و بى‌رحم‌ترين جهان‌گشايانى است كه تاريخ به ياد دارد، پرداخته و بعد از آن، به ترتيب به تشريح و بررسى وقايع سلطنت جانشينان وى تا ايام فرمان‌دهى هلاكو اقدام مى‌كند كه عبارتند از: اوگتايقاآن پسر سوم چنگيز، شيرامون پسر كوچو پسر قاآن كه طفلى خردسال بوده و مادرش به نيابت از او سلطنت را در دست داشت، گيوكخان پسر بزرگ‌تر قاآن كه درسال فوت پدر در مغولستان نبود، منگوقاآن و قوبيلايخان كه در زمان او، تجارت چين رونق بسيار گرفت و در عهد او بود كه دو برادر معروف ونيزى مافيوپولو و نيكوپولو به دربار او آمدند و پسر دومى يعنى ماركوپولو است كه طرف محبت قوبيلاى قرار گرفته و مدت بيست سال از جانب اين پادشاه مصدر مشاغل مهم از حكومت ايالات چين و ادارات امور گمرك شده و در نتيجه آشنايى عميق با احوال ممالك قوبيلاى، پس از مراجعت به اروپا، شرح سفر خود را براى يكى از دوستان خود نقل كرده و او آنها را كه حاوى اطلاعات نفيسى راجع به احوال كلى ممالك مغول در آن عصر است جمع و منتشر ساخت.


بعد از مرگ ابو سعيد بهادرخان، ممالك ايلخانى به دست امراى بزرگ به قطعات چند مجزا گرديد و در بيست سالى كه بين مرگ او و نابود شدن آخرين نامزدهاى ايلخانى فاصله شده است، در نقاط مختلف ايران، پنج سلسله: امراى ايلكانى، چوپانى، آل مظفر، خاندان اينجو و سربداران، به ترتيب روى كار آمدند. غير از اين پنج سلسله عده‌اى از امراى ديگر هم در هرات، فارس، كرمان، يزد و لرستان، قبل از استيلاى مغول، حكومت‌هاى محلى نيمه مستقلى داشتند كه چون نسبت به ايلخانان از در اطاعت درآمدند، مغول ايشان را از ميان بر نداشت و از اين سلسله‌ها برخى تا دور فترت بعد از ابو سعيد باقى ماندند كه مشهورترين آنها بدين قرارند: اتابكان فارس، لرستان و يزد، قراختاييان كرمان و آل كرت در هرات.
بعد از مرگ ابو سعيد بهادرخان، ممالك ايلخانى به دست امراى بزرگ به قطعات چند مجزا گرديد و در بيست سالى كه بين مرگ او و نابود شدن آخرين نامزدهاى ايلخانى فاصله شده است، در نقاط مختلف ايران، پنج سلسله: امراى ايلكانى، چوپانى، آل مظفر، خاندان اينجو و سربداران، به ترتيب روى كار آمدند. غير از اين پنج سلسله عده‌اى از امراى ديگر هم در هرات، فارس، کرمان، يزد و لرستان، قبل از استيلاى مغول، حكومت‌هاى محلى نيمه مستقلى داشتند كه چون نسبت به ايلخانان از در اطاعت درآمدند، مغول ايشان را از ميان بر نداشت و از اين سلسله‌ها برخى تا دور فترت بعد از ابو سعيد باقى ماندند كه مشهورترين آنها بدين قرارند: اتابكان فارس، لرستان و يزد، قراختاييان کرمان و آل كرت در هرات.


فصل هشتم به اجمال به ذكر اين سلسله‌ها پرداخته و فترتى كه در اين ايام بين دوره ايلخانى و دوره تيمورى در تاريخ ايران رخ داده است را بيان مى‌كند.
فصل هشتم به اجمال به ذكر اين سلسله‌ها پرداخته و فترتى كه در اين ايام بين دوره ايلخانى و دوره تيمورى در تاريخ ايران رخ داده است را بيان مى‌كند.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش