۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') |
||
| خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
او شهوات دنیا را به مثابه زنجیرهایی بر پای آدمی دانسته که او را از کوچ از دنیا باز میدارد: شهوات دنیا با زنجیرهایش مرا به ماندن میکشاند و منادی ایمان ندا میدهد: کوچ! کوچ! پس از عمر اندکی بیشتر نمانده و سفر پیش رویت طولانی است. همه آنچه از علم و عمل فراهم آوردهای ریا و خودپسندی است. پس اگر اکنون خود را برای آخرت آمده نکنی چه زمان آماده خواهی کرد؟ و اگر اکنون این علایق را قطع نکنی چه وقت قطع خواهی کرد؟ پس در این هنگام انگیزه برانگیخته شد و عزمم را بر گریز و فرار جزم کردم<ref>ر.ک: همان، ص48</ref>. | او شهوات دنیا را به مثابه زنجیرهایی بر پای آدمی دانسته که او را از کوچ از دنیا باز میدارد: شهوات دنیا با زنجیرهایش مرا به ماندن میکشاند و منادی ایمان ندا میدهد: کوچ! کوچ! پس از عمر اندکی بیشتر نمانده و سفر پیش رویت طولانی است. همه آنچه از علم و عمل فراهم آوردهای ریا و خودپسندی است. پس اگر اکنون خود را برای آخرت آمده نکنی چه زمان آماده خواهی کرد؟ و اگر اکنون این علایق را قطع نکنی چه وقت قطع خواهی کرد؟ پس در این هنگام انگیزه برانگیخته شد و عزمم را بر گریز و فرار جزم کردم<ref>ر.ک: همان، ص48</ref>. | ||
غزالی از عزلت و خلوت خود به مدت ده سال سخن گفته و مینویسد: قریب به ده سال بر عزلت و خلوت خویش مواظبت نمودم و در طول این مدت اسباب و عللی برایم آشکار گردید که نمیتوانم آنها را بازشمارم، گاه به ذوق، گاهی به علم برهانی و گاه نیز به قبول ایمانی: اینکه انسان از بدن و قلب خلق شده است؛ منظورم از قلب حقیقت روح اوست که جایگاه معرفت و شناخت خداوند است؛ نه گوشت و خون که میت و چهارپایان با انسان در آن مشترکند. بدن سعادتی دارد که عبارت از صحت آن است و هلاکتش در بیماری است. قلب نیز صحت و سلامتی دارد و انسان نجات نمییابد '''الا من اتی الله بقلب سلیم'''. جهل به پروردگار سم مهلک است و معصیت الهی، با پیروی از هوای نفس، بیماری قلب و معرفت پروردگار، نوشداروی زندهکننده و طاعتش، با مخالفت هوای نفس، داروی شفادهنده اوست<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>. | غزالی از عزلت و خلوت خود به مدت ده سال سخن گفته و مینویسد: قریب به ده سال بر عزلت و خلوت خویش مواظبت نمودم و در طول این مدت اسباب و عللی برایم آشکار گردید که نمیتوانم آنها را بازشمارم، گاه به ذوق، گاهی به علم برهانی و گاه نیز به قبول ایمانی: اینکه انسان از بدن و قلب خلق شده است؛ منظورم از قلب حقیقت روح اوست که جایگاه معرفت و شناخت خداوند است؛ نه گوشت و خون که میت و چهارپایان با انسان در آن مشترکند. بدن سعادتی دارد که عبارت از صحت آن است و هلاکتش در بیماری است. قلب نیز صحت و سلامتی دارد و انسان نجات نمییابد'''الا من اتی الله بقلب سلیم'''. جهل به پروردگار سم مهلک است و معصیت الهی، با پیروی از هوای نفس، بیماری قلب و معرفت پروردگار، نوشداروی زندهکننده و طاعتش، با مخالفت هوای نفس، داروی شفادهنده اوست<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>. | ||
او در بخشی از عبارات کتاب در مقام اثبات شفقت و مهربانی پیامبر(ص) نسبت به امت خویش و بلکه سعادت بشر برآمده و میگوید: اگر بگویی من به چه وسیله مهربانی پیغمبر و طبابت روحی او را بشناسم؟ من میگویم به چه وسیله مهربانی پدرت را شناختی در صورتیکه آن امر محسوسی نیست؟ آیا جز این است که از راه مشاهده کردار و رفتار و گفتار به آن پی بردهای و به مهربانی و شفقت او علم قطعی و ضروری حاصل نمودهای؟ همچنین اگر کسی به سخنان پیغمبر بزرگوار اسلام و مطالبی که راجع به اهتمام آنحضرت نسبت به ارشاد مردم در اخبار بیان شده است، دقت کند، مهربانی او را در حق مردم و کوشش وی را در تهنیت اخلاق و اصلاح دعاوی و بالاخره در مابین سعادت مادی و معنوی بشر، ملاحظه نماید، برایش علم ضروری و یقینی پیدا خواهد شد که مهربانی وی نسبت به امت خود بیش از مهربانی پدر نسبت به فرزند میباشد<ref>ر.ک: کیایینژاد، زینالدین، ص549؛ متن کتاب، ص 65</ref>. | او در بخشی از عبارات کتاب در مقام اثبات شفقت و مهربانی پیامبر(ص) نسبت به امت خویش و بلکه سعادت بشر برآمده و میگوید: اگر بگویی من به چه وسیله مهربانی پیغمبر و طبابت روحی او را بشناسم؟ من میگویم به چه وسیله مهربانی پدرت را شناختی در صورتیکه آن امر محسوسی نیست؟ آیا جز این است که از راه مشاهده کردار و رفتار و گفتار به آن پی بردهای و به مهربانی و شفقت او علم قطعی و ضروری حاصل نمودهای؟ همچنین اگر کسی به سخنان پیغمبر بزرگوار اسلام و مطالبی که راجع به اهتمام آنحضرت نسبت به ارشاد مردم در اخبار بیان شده است، دقت کند، مهربانی او را در حق مردم و کوشش وی را در تهنیت اخلاق و اصلاح دعاوی و بالاخره در مابین سعادت مادی و معنوی بشر، ملاحظه نماید، برایش علم ضروری و یقینی پیدا خواهد شد که مهربانی وی نسبت به امت خود بیش از مهربانی پدر نسبت به فرزند میباشد<ref>ر.ک: کیایینژاد، زینالدین، ص549؛ متن کتاب، ص 65</ref>. | ||