۱۰۶٬۲۸۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'فيالدين' به 'في الدين') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
ايشان براى سلم و سلام در اسلام و ابواب گوناگون فقهى نيز معانى متعددى قائلند كه حاكى از اهميت اين موضوع مىباشد. ايشان انگیزه تأليف كتاب را پاسخ به چند سؤال در اين زمينه بيان كردهاند كه مصاديق سلم و سلام، کیفیت رسيدن بدانها و طلب سلم و سلام از سوى تمام انسانها از آن جمله مىباشند. در تمهيدى كه بعد از مقدمه و قبل از ورود در مطالب كتاب به عنوان مقدمه مباحث جهت آشنايى با محور مباحث بيان شده، چندين مطلب مطرح شدهاند كه به بخشى از آنها اشاره مىكنيم. | ايشان براى سلم و سلام در اسلام و ابواب گوناگون فقهى نيز معانى متعددى قائلند كه حاكى از اهميت اين موضوع مىباشد. ايشان انگیزه تأليف كتاب را پاسخ به چند سؤال در اين زمينه بيان كردهاند كه مصاديق سلم و سلام، کیفیت رسيدن بدانها و طلب سلم و سلام از سوى تمام انسانها از آن جمله مىباشند. در تمهيدى كه بعد از مقدمه و قبل از ورود در مطالب كتاب به عنوان مقدمه مباحث جهت آشنايى با محور مباحث بيان شده، چندين مطلب مطرح شدهاند كه به بخشى از آنها اشاره مىكنيم. | ||
اول سلام در اسلام ايشان مىفرمايند: سلم و سلام در بخشهاى گوناگونى از كتاب و سنت مطرح شدهاند كه از آن جمله اين موارد مىباشند: سلام از اسماى حسناى الهى است كه در روايات پایانى سوره حشر آمده است، مىفرمايد: '''«... السلام المؤمن المهيمن العزيز الجبّار...» '''. در احاديث ائمه عليهمالسلام نيز به اين مطلب تصريح شده است. | اول سلام در اسلام ايشان مىفرمايند: سلم و سلام در بخشهاى گوناگونى از كتاب و سنت مطرح شدهاند كه از آن جمله اين موارد مىباشند: سلام از اسماى حسناى الهى است كه در روايات پایانى سوره حشر آمده است، مىفرمايد:'''«... السلام المؤمن المهيمن العزيز الجبّار...»'''. در احاديث ائمه عليهمالسلام نيز به اين مطلب تصريح شده است. | ||
سلام در سوره قدر: از آيه سوره قدر به دست مىآيد كه خداوند سلام را در هر چيزى مقدّر فرموده است و اين انسان است كه با اختيار خود سلام را از مجراى طبيعى آن منحرف مىسازد. | سلام در سوره قدر: از آيه سوره قدر به دست مىآيد كه خداوند سلام را در هر چيزى مقدّر فرموده است و اين انسان است كه با اختيار خود سلام را از مجراى طبيعى آن منحرف مىسازد. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
سلام به عنوان تحيت اسلام است به طورى كه مسلمان با ديدن برادر دينى خود اولین رفتارى كه انجام مىدهد اداى سلام است، كما اينكه تحيت خداوند هم طبق آيه 44 سوره احزاب به مؤمنين با سلام است. | سلام به عنوان تحيت اسلام است به طورى كه مسلمان با ديدن برادر دينى خود اولین رفتارى كه انجام مىدهد اداى سلام است، كما اينكه تحيت خداوند هم طبق آيه 44 سوره احزاب به مؤمنين با سلام است. | ||
سلام بخش پایانى نماز است كه سه مرتبه در پایان نماز به پيامبر(ص) و عباد صالحين و... ادا مىشود. بهشت نيز دار سلام است كه آيه 127 سوره انعام مىفرمايد: '''«لهم دار السّلام عند ربّهم»''' سلام مسئولیّت جمعى نيز هست؛ يعنى انسان علاوه بر اينكه مأمور حفظ و سلامتى خود مىباشد در مقابل سلامتى و حفاظت ديگران نيز وظايفى دارد چنانكه روايت مشهور نبوى(ص) مىفرمايد: «من سمع رجلا ينادى يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم» | سلام بخش پایانى نماز است كه سه مرتبه در پایان نماز به پيامبر(ص) و عباد صالحين و... ادا مىشود. بهشت نيز دار سلام است كه آيه 127 سوره انعام مىفرمايد:'''«لهم دار السّلام عند ربّهم»''' سلام مسئولیّت جمعى نيز هست؛ يعنى انسان علاوه بر اينكه مأمور حفظ و سلامتى خود مىباشد در مقابل سلامتى و حفاظت ديگران نيز وظايفى دارد چنانكه روايت مشهور نبوى(ص) مىفرمايد: «من سمع رجلا ينادى يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم» | ||
نياز به سلام تمام دولتها و ملتها نيازمند سلامتى و آرامش هستند كما اينكه امروزه بسيارى از فعالیتهای سياسى، اقتصادى و نظامى بدين منظور انجام مىشود. -بسيارى از معاهدات بين المللى نيز براى رسيدن به همين منظور عقد مىگردد. -بحث از سلامتى در رسهگانههاى جمعى نيز نمود و بروز زايد الوصفى دارد. | نياز به سلام تمام دولتها و ملتها نيازمند سلامتى و آرامش هستند كما اينكه امروزه بسيارى از فعالیتهای سياسى، اقتصادى و نظامى بدين منظور انجام مىشود. -بسيارى از معاهدات بين المللى نيز براى رسيدن به همين منظور عقد مىگردد. -بحث از سلامتى در رسهگانههاى جمعى نيز نمود و بروز زايد الوصفى دارد. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
فصل اول كتاب در مورد دعوت اسلام است به سلم. در ذيل اين فصل مطالبى مطرح شدهاند كه بايد در ارتباط بعضى از آنها با سرفصلهایشان تأمل گردد. اولین مطلب اين است كه آيا اديان گوناگون توان تهذيب انسان را دارند يا نه؟ ايشان در اين زمينه هدف اسلام را تهذيب انسان و تمكين وى از زندگى سالم در اين دنيا قلمداد نموده است. | فصل اول كتاب در مورد دعوت اسلام است به سلم. در ذيل اين فصل مطالبى مطرح شدهاند كه بايد در ارتباط بعضى از آنها با سرفصلهایشان تأمل گردد. اولین مطلب اين است كه آيا اديان گوناگون توان تهذيب انسان را دارند يا نه؟ ايشان در اين زمينه هدف اسلام را تهذيب انسان و تمكين وى از زندگى سالم در اين دنيا قلمداد نموده است. | ||
تهديد و ارعاب انسانها توسط حكومتهاى ظالم و ستمگران مسئلهاى است كه در تاريخ نمونههاى فراوانى دارد. اما اينكه برنامه اسلام در زمينه سلم و سلام چه بوده، موضوع ديگر بخش كتاب است كه مؤلف مىفرمايد: هدف اسلام رساندن انسان به امان و سلام است و اين از طريق برادرى و همخانوادگى بين مسلمانان به راحتى قابل دسترسى مىباشد كه آيه 10 سوره حجرات '''«إنما المؤمنون إخوة»''' در صدد بيان يك حكم كلى آيين اسلام است. ايشان برنامه اسلام را در تهذيب و تزكيه انسانها بر مبناى سلم و سلام مىداند و كلماتى از دانشمندان و مستشرقان غربى را شاهد مدّعاى خود مىداند. كونت هندريك مىگويد: مسلمانان از جهت مسالمت و آزادى انديشه از بقيه ممتاز مىباشند. | تهديد و ارعاب انسانها توسط حكومتهاى ظالم و ستمگران مسئلهاى است كه در تاريخ نمونههاى فراوانى دارد. اما اينكه برنامه اسلام در زمينه سلم و سلام چه بوده، موضوع ديگر بخش كتاب است كه مؤلف مىفرمايد: هدف اسلام رساندن انسان به امان و سلام است و اين از طريق برادرى و همخانوادگى بين مسلمانان به راحتى قابل دسترسى مىباشد كه آيه 10 سوره حجرات'''«إنما المؤمنون إخوة»''' در صدد بيان يك حكم كلى آيين اسلام است. ايشان برنامه اسلام را در تهذيب و تزكيه انسانها بر مبناى سلم و سلام مىداند و كلماتى از دانشمندان و مستشرقان غربى را شاهد مدّعاى خود مىداند. كونت هندريك مىگويد: مسلمانان از جهت مسالمت و آزادى انديشه از بقيه ممتاز مىباشند. | ||
گوستاولبون مىگويد: هيچ قدرتى قابل رقابت با قدرت قرآن نيست كه توانست عربها را به آن جايگاه برساند(نقل به مضمون). رابطه بين ماديّت و اسلام موضوع ديگر مورد نظر مؤلف است. | گوستاولبون مىگويد: هيچ قدرتى قابل رقابت با قدرت قرآن نيست كه توانست عربها را به آن جايگاه برساند(نقل به مضمون). رابطه بين ماديّت و اسلام موضوع ديگر مورد نظر مؤلف است. | ||
برترى مسلمانان بر ديگر پيروان اديان و مذاهب از جهت دستورات اسلام به پيشرفت و پويايى است؛ براى مثال حديثى از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مىفرمايد: «من استوى يوماه فهو مغبون و من كان آخر يوميه شرهما فهو ملعون».آزادى عقيده و اديان در سايه اسلام، بخش ديگر اين فصل است كه مؤلف با اشاره به چند آيه از قرآن كريم، اين معنا را مستدلّ مىنمايد؛ آيه 256 بقره كه مىفرمايد: '''«لا إكراه في الدين»''' يا آيه 6 كافرون كه مىفرمايد: '''«لكم دينكم و لي دين»''' از آن جمله مىباشند. | برترى مسلمانان بر ديگر پيروان اديان و مذاهب از جهت دستورات اسلام به پيشرفت و پويايى است؛ براى مثال حديثى از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مىفرمايد: «من استوى يوماه فهو مغبون و من كان آخر يوميه شرهما فهو ملعون».آزادى عقيده و اديان در سايه اسلام، بخش ديگر اين فصل است كه مؤلف با اشاره به چند آيه از قرآن كريم، اين معنا را مستدلّ مىنمايد؛ آيه 256 بقره كه مىفرمايد:'''«لا إكراه في الدين»''' يا آيه 6 كافرون كه مىفرمايد:'''«لكم دينكم و لي دين»''' از آن جمله مىباشند. | ||
رفتار پيامبر(ص) با ثمامه و قوم او، رفتار پيامبر(ص) با مشركين مكّه، رفتار آن حضرت با منافقين و رفتار [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] با خوارج شواهدى بر اين مدّعا مىباشند. براى مثال خوارج كه دشمنترين دشمنان خدا، پيامبر(ص) و [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] بودند تا زمانى كه جنگ را آغاز ننمودند، در كوفه با امنيت و آرامش به زندگى مشغول بودند. حقوق اقليّتهاى دينى در سرزمينهاى اسلامى، فتوحات اسلامى و چگونگى دعوت مسلمين به اسلام، اصالت سلام در اسلام، انتشار اسلام به قوت ذاتى خود، رابطه بين مسلمانان و غير مسلمانان و چندين مؤلفه ديگر كه مؤلف بدانها اشاره كرده است همگى شواهدى بر اصالت امن و سلام در اين دين آسمانىاند. | رفتار پيامبر(ص) با ثمامه و قوم او، رفتار پيامبر(ص) با مشركين مكّه، رفتار آن حضرت با منافقين و رفتار [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] با خوارج شواهدى بر اين مدّعا مىباشند. براى مثال خوارج كه دشمنترين دشمنان خدا، پيامبر(ص) و [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] بودند تا زمانى كه جنگ را آغاز ننمودند، در كوفه با امنيت و آرامش به زندگى مشغول بودند. حقوق اقليّتهاى دينى در سرزمينهاى اسلامى، فتوحات اسلامى و چگونگى دعوت مسلمين به اسلام، اصالت سلام در اسلام، انتشار اسلام به قوت ذاتى خود، رابطه بين مسلمانان و غير مسلمانان و چندين مؤلفه ديگر كه مؤلف بدانها اشاره كرده است همگى شواهدى بر اصالت امن و سلام در اين دين آسمانىاند. |