۱۰۹٬۲۸۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '.↵==' به '. ==') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'میش' به 'میش') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
#در این پيوست محل گور يعقوب ليث صفارى با نگاه به منابع جغرافيايى؛ مانند: حدودالعالم، مسالك و ممالك [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]]، [[صورة الأرض|صورةالارض]] [[ابن حوقل، محمد بن حوقل|ابنحوقل]]، تاريخ سيستان مورد بررسى قرار گرفته است. نویسنده در خاتمه این بحث مأيوس از يافتن محل دقيق قبر مىنویسد: «نمىتوان به طور قطع و يقين ادعا كرد كه محل دقيق گور يعقوب ليث صفارى در بقعهى شابولقاسم شاهآباد دزفول است... اگر پس از كاوشها و تحقيقات اثرى از گور يا سنگ گور يعقوب يا حكايتى و قرينهاى و نشانهاى از مدفن این سردار بزرگ تاريخ اسلام و اولین شهريار ایران پس از اسلام، در این پهندشت به دست نيايد، قبول بقعهى شاه ابولقاسم شاهآباد دزفول به نام و به نشانهى آرامگاه يعقوب ليث صفارى به طور سمبلیک دور از صواب نيست». | #در این پيوست محل گور يعقوب ليث صفارى با نگاه به منابع جغرافيايى؛ مانند: حدودالعالم، مسالك و ممالك [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]]، [[صورة الأرض|صورةالارض]] [[ابن حوقل، محمد بن حوقل|ابنحوقل]]، تاريخ سيستان مورد بررسى قرار گرفته است. نویسنده در خاتمه این بحث مأيوس از يافتن محل دقيق قبر مىنویسد: «نمىتوان به طور قطع و يقين ادعا كرد كه محل دقيق گور يعقوب ليث صفارى در بقعهى شابولقاسم شاهآباد دزفول است... اگر پس از كاوشها و تحقيقات اثرى از گور يا سنگ گور يعقوب يا حكايتى و قرينهاى و نشانهاى از مدفن این سردار بزرگ تاريخ اسلام و اولین شهريار ایران پس از اسلام، در این پهندشت به دست نيايد، قبول بقعهى شاه ابولقاسم شاهآباد دزفول به نام و به نشانهى آرامگاه يعقوب ليث صفارى به طور سمبلیک دور از صواب نيست». | ||
#«ريشهشناسى لغات و اعلام جغرافيايى سرزمین خوزستان، بدون مطالعات تطبيقى واژهشناسى ساير نقاط ایران زمین و بدون آگاهى از روايات و افسانهها و اساطير اقوام هند و ایرانى و ساكنان دشت خوزستان و جلگهى بينالنهرين از قديمىترين زمانها، و بدون توجه به آنچه بر این اقوام كهن گذشته و منشاء اعتقادات و روشهاى زندگى و حركت و فعاليت و بيم و امید آنها بوده است، ممكن نيست». نویسنده با این مقدمه به مطالعه تطبيقى واژههاى اساطيرى هند و ایران مانند: چهار خصم، چهار طناب و چهار نيرو مىپردازد. | #«ريشهشناسى لغات و اعلام جغرافيايى سرزمین خوزستان، بدون مطالعات تطبيقى واژهشناسى ساير نقاط ایران زمین و بدون آگاهى از روايات و افسانهها و اساطير اقوام هند و ایرانى و ساكنان دشت خوزستان و جلگهى بينالنهرين از قديمىترين زمانها، و بدون توجه به آنچه بر این اقوام كهن گذشته و منشاء اعتقادات و روشهاى زندگى و حركت و فعاليت و بيم و امید آنها بوده است، ممكن نيست». نویسنده با این مقدمه به مطالعه تطبيقى واژههاى اساطيرى هند و ایران مانند: چهار خصم، چهار طناب و چهار نيرو مىپردازد. | ||
#:وى چهار خصم را چنين ريشهيابى مىكند: «در اساطير ودائى «ویشنو» یکى از بزرگترين خدايان برای آفرينش پديدههاى عمده جهان در ده صورت و ده شكل و ده مظهر تجلى و تجسم يافت و در اوستا نيز ايزد (بهرام) در ( | #:وى چهار خصم را چنين ريشهيابى مىكند: «در اساطير ودائى «ویشنو» یکى از بزرگترين خدايان برای آفرينش پديدههاى عمده جهان در ده صورت و ده شكل و ده مظهر تجلى و تجسم يافت و در اوستا نيز ايزد (بهرام) در (بهرامیشت) در ده صورت ظاهر شده، در هر صورت كارى را انجام مىدهد. از اينرو (پادشاه دهسر) كنايه به ايزد كهن آفرينش دارد كه در هر جايى به نامى بوده است. «شش روى» همان مراحل ششگانه آفرينش است كه آن را (گاهنبار) گویند. چهار خصم هم كه چهار عنصرند كه هم با یکديگر تركيب شده چيزها را مىسازند و هم ضد و دشمن یکديگرند». | ||
==وضعيت== | ==وضعيت== |