۱۰۶٬۲۹۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'می کنند' به 'میکنند') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'میشود') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
در مقدّمه نکتههای مهم و دقیقی از طریقت و سلوک مورد توجّه و توضیح قرار گرفته است که هر کسی که میل به طریقت و عرفان دارد باید با آن آشنا بشود. از مرید و مراد و منازل و مراتب سلوک، از مقامات معنوی، از حال و مقام، از غیبت و حضور، از راه و راهرو و راهبر، از پیمان و عهد و سگند، از نیاز و احتیاج، از دستگیری و ارشاد و راهنمایی، از ارائه ی طریق و ایصال الی المقصود و بسیاری چیزهای دیگر. | در مقدّمه نکتههای مهم و دقیقی از طریقت و سلوک مورد توجّه و توضیح قرار گرفته است که هر کسی که میل به طریقت و عرفان دارد باید با آن آشنا بشود. از مرید و مراد و منازل و مراتب سلوک، از مقامات معنوی، از حال و مقام، از غیبت و حضور، از راه و راهرو و راهبر، از پیمان و عهد و سگند، از نیاز و احتیاج، از دستگیری و ارشاد و راهنمایی، از ارائه ی طریق و ایصال الی المقصود و بسیاری چیزهای دیگر. | ||
در بخش دیگری از مقدّمه در خصوص این هزاره چنین توضیح می دهد: در این کتاب، خواننده ی گرامی با اصل عرفان و حقیقت سلوک، آن هم از زبان مردان عارف و سلوک کرده آشنا میگردد. و کلمات اصیل را از عالیترین منابع عرفانی و صوفیانه مرور می کند. هزاره ی سلوک، کتابی خواندنی و به راستی تأمّل کردنی است. دائرة المعارفی از سیر و سلوک عرفانی است و هر فردی در هر مرحله از سلوک که باشد به این کتاب از جهاتی نیازمند است. اینکه هزار سخن مهمّ از مهمترین شخصیّتهای عرفانی را در خود جمع کرده و در حقیقت گنجینه ای گرانبها از عالیترین جواهرات معنوی به حساب میآید. دیگر اینکه نام نامیِ تعدادی از عارفان و ذکر خیرشان یکجا در این مجموعه و در کنار یکدیگر قرار گرفته که در کمتر کتابی این اتّفاق می افتد. وجود ده ها آیه و روایت که مستند عارفان بوده، خود این کتاب را اعتباری دینی بخشیده. اینکه درست ترین راه را برای مخاطبان به نمایش درآورده در زودتر و بهتر رسیدن به سرمنزل مقصود کمکی عالی محسوب | در بخش دیگری از مقدّمه در خصوص این هزاره چنین توضیح می دهد: در این کتاب، خواننده ی گرامی با اصل عرفان و حقیقت سلوک، آن هم از زبان مردان عارف و سلوک کرده آشنا میگردد. و کلمات اصیل را از عالیترین منابع عرفانی و صوفیانه مرور می کند. هزاره ی سلوک، کتابی خواندنی و به راستی تأمّل کردنی است. دائرة المعارفی از سیر و سلوک عرفانی است و هر فردی در هر مرحله از سلوک که باشد به این کتاب از جهاتی نیازمند است. اینکه هزار سخن مهمّ از مهمترین شخصیّتهای عرفانی را در خود جمع کرده و در حقیقت گنجینه ای گرانبها از عالیترین جواهرات معنوی به حساب میآید. دیگر اینکه نام نامیِ تعدادی از عارفان و ذکر خیرشان یکجا در این مجموعه و در کنار یکدیگر قرار گرفته که در کمتر کتابی این اتّفاق می افتد. وجود ده ها آیه و روایت که مستند عارفان بوده، خود این کتاب را اعتباری دینی بخشیده. اینکه درست ترین راه را برای مخاطبان به نمایش درآورده در زودتر و بهتر رسیدن به سرمنزل مقصود کمکی عالی محسوب میشود. و اینکه از انحرافات و خطاهای برخی خامان و ناقصان یاد کرده نیز میتواند راهنمایی نیکو به حساب آید. در این اثر آداب و ادبِ سلوک عرفانی آنگونه که در نزد عارفان بزرگ بوده و رواج داشته، به تمامی یاد شده و خواننده با مرور و مطالعه ی این کتاب خواهد دانست که ایشان چگونه آداب سلوک را و ادب خاص حضور را می فهمیدند و به اجراء در می آوردند. بدیهی است که سلوک عرفانی آن هم با عمقی که در عرفان ما دارد بدون دانستن و توجّه نمودن به آداب و ادب ناشدنی است. و لذا این اثر میتواند سندی قابل توجّه در این باب برای مشتاقان سلوک باشد، چه برای رفتن به راهی که به دعوت و حکم سلطان جهان است قهراً باید شرایط حرکت و آداب و ادبِ راه و راهرو و راهبر و مقصد را دانست و به ویژه آنچه که مربوط به «حضور» است باید به خوبی فراگرفته شود تا کار سالک به خوبی به انجام برسد<ref>مقدّمه، صص 17-16</ref>. | ||
در بین سخنانی که در این هزاره وجود دارد به واقع برخی بسیار ناب و ارزندهاند که باید بارها و بارها خوانده و تکرار شود. ذکر برخی از این عبارات میتواند ما را با محتوای کتاب بیشتر آشنا کند. در شماره 3 آمده است: عین القضاة همدانی گوید: ای عزیز! هرکه ناسخ و منسوح نشناسد پیری را نشاید البتّه. نشنیدی که علی بوطالب(ع) یکی را دید که دعوت خلق می کرد در دین، چه گفت؟ گفت: هل عرفت النّاسخ من المنسوخ؟ فقال: لا! فقال له علی: هلکت و اهلکت. آنکه راه خدا نداند چه داند که علی این چرا گفت. خلق جهان از ناسخ و منسوخ نام دانند، شعاع را آفتاب خوانند و روا بود، امّا نشاید که پندارند که عین آفتاب است. آن آیات را که جهانیان ناسخ و منسوخ خوانند، جزوی دان از کلّی، امّا همه ی آن نیست. آن یک نقطه است از آیات نواسخ و منسوخات<ref>متن، ص 20</ref>. | در بین سخنانی که در این هزاره وجود دارد به واقع برخی بسیار ناب و ارزندهاند که باید بارها و بارها خوانده و تکرار شود. ذکر برخی از این عبارات میتواند ما را با محتوای کتاب بیشتر آشنا کند. در شماره 3 آمده است: عین القضاة همدانی گوید: ای عزیز! هرکه ناسخ و منسوح نشناسد پیری را نشاید البتّه. نشنیدی که علی بوطالب(ع) یکی را دید که دعوت خلق می کرد در دین، چه گفت؟ گفت: هل عرفت النّاسخ من المنسوخ؟ فقال: لا! فقال له علی: هلکت و اهلکت. آنکه راه خدا نداند چه داند که علی این چرا گفت. خلق جهان از ناسخ و منسوخ نام دانند، شعاع را آفتاب خوانند و روا بود، امّا نشاید که پندارند که عین آفتاب است. آن آیات را که جهانیان ناسخ و منسوخ خوانند، جزوی دان از کلّی، امّا همه ی آن نیست. آن یک نقطه است از آیات نواسخ و منسوخات<ref>متن، ص 20</ref>. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
در شماره 997 هم آمده است: شیخ مجدالدّین بغدادی گوید: سالک راه و طالب درگاه که با کمال راستی قدم در راه گذارده و دل از توجّه به ماسوا تهی نموده هراندازه که منزلت و قربش به حضرت ذوالجلال زیادتر شود عشق به عبادت و حرص بندگیِ او فراوانتر خواهد شد و این تزاید عبادت و عشق، یکی از نشانههای قبولی است، که چنان سالکی مقبول درگاه الله قرار گرفته است<ref>متن، ص 364</ref>. | در شماره 997 هم آمده است: شیخ مجدالدّین بغدادی گوید: سالک راه و طالب درگاه که با کمال راستی قدم در راه گذارده و دل از توجّه به ماسوا تهی نموده هراندازه که منزلت و قربش به حضرت ذوالجلال زیادتر شود عشق به عبادت و حرص بندگیِ او فراوانتر خواهد شد و این تزاید عبادت و عشق، یکی از نشانههای قبولی است، که چنان سالکی مقبول درگاه الله قرار گرفته است<ref>متن، ص 364</ref>. | ||
چنان که از متن کتاب پیداست، گذشته از بیان مفاهیم عرفانی و سلوکی که دانستن آن لازم است، غرض دیگری در کار بوده که خواننده با نام عارفان بزرگ و احیاناً ناشناخته و یا کمتر شناخته آشنا شود و نیز با برخی منابع مهم صوفیانه که کمتر در کتابهای پژوهشی دیده | چنان که از متن کتاب پیداست، گذشته از بیان مفاهیم عرفانی و سلوکی که دانستن آن لازم است، غرض دیگری در کار بوده که خواننده با نام عارفان بزرگ و احیاناً ناشناخته و یا کمتر شناخته آشنا شود و نیز با برخی منابع مهم صوفیانه که کمتر در کتابهای پژوهشی دیده میشود. و این هر دو مورد نیز بسیار مهم و قابل توجّه اند. | ||
نامهای آشنا و غریبی که از این بابت در این مجموعه سخن گفتهاند برخی بدین ترتیب است: [[بایزید بسطامی|بایزید بسطامی]]، [[جنید بغدادی، جنید بن محمد|جنید بغدادی]]، [[ذوالنون مصری]]، یحیی معاذ رازی، [[خواجه عبدالله انصاری]]، [[ابوالحسن نوری]]، [[ابوالحسن خرقانی]]، [[سهل بن عبدالله تستری]]، [[مولانا]]، [[روزبهان بقلی شیرازی]]، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]]، [[محمّد رویم]]، [[کمال خوارزمی، حسین بن حسن|کمالالدین خوارزمی]]، [[ابوالقاسم قشیری]]، [[سعدی شیرازی]]، [[باخرزی، یحیی بن احمد|یحیی باخرزی]]، [[سمنون محب]]، [[ابوعلی دقّاق]]، [[سری سقطی]]، [[عین القضاة همدانی]]، [[نجمالدین کبری]]، [[اسفراینی، عبدالرحمن بن محمد|نورالدین اسفراینی]]، [[سفیان ثوری]]، [[ابوسعید ابوالخیر]]، [[عزیزالدین نسفی]] و دهها عارف و حکیم و فیلسوف دیگر که با دانش و معرفت وسیع سخنان نغز گفتهاند. در کنار این اسامیارزشمند مسئلهی منابعی هم هست که این مطالب از دل آنها بیرون کشیده شده است و غرض نویسنده آشنایی خواننده با این منابع اصلی و اصیل برای کسب معارف دینی و عرفانی است. در این بین از برخی منابع بدین شرح میتوان یاد کرد: [[رساله قشیریه]]، [[اللمع في التصوف|اللمع فی التّصوّف]]، [[التّعرّف لمذهب اهل التصوف]]، [[طبقات الصوفية (للسلمي)|الطبقات الصوفیه سلمی]]، [[طبقات الصوفية (انصاري هروي)|الطبقات الصوفیه انصاری]]، [[الفتوحات المکیة]]، [[کیمیای سعادت]]، [[مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الكامل|الانسان الکامل]]، [[سلک السّلوک]]، [[مصباح الهداية و مفتاح الكفاية|مصباح الهدایه]]، [[معارف (سلطان ولد)|معارف بهاء ولد]]، [[كشف المحجوب (تصنیف)|کشف المحجوب]]، [[انس التائبین]]، [[مصیبتنامه|مصیبت نامه]]، [[عبهر العاشقین]]، [[تمهيدات|تمهیدات]]، [[فوائح الجمال و فواتح الجلال|فوائح الجمال]]، [[أشعة اللمعات (شرح لمعات)|اشعة اللمعات]] و غیره. | نامهای آشنا و غریبی که از این بابت در این مجموعه سخن گفتهاند برخی بدین ترتیب است: [[بایزید بسطامی|بایزید بسطامی]]، [[جنید بغدادی، جنید بن محمد|جنید بغدادی]]، [[ذوالنون مصری]]، یحیی معاذ رازی، [[خواجه عبدالله انصاری]]، [[ابوالحسن نوری]]، [[ابوالحسن خرقانی]]، [[سهل بن عبدالله تستری]]، [[مولانا]]، [[روزبهان بقلی شیرازی]]، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]]، [[محمّد رویم]]، [[کمال خوارزمی، حسین بن حسن|کمالالدین خوارزمی]]، [[ابوالقاسم قشیری]]، [[سعدی شیرازی]]، [[باخرزی، یحیی بن احمد|یحیی باخرزی]]، [[سمنون محب]]، [[ابوعلی دقّاق]]، [[سری سقطی]]، [[عین القضاة همدانی]]، [[نجمالدین کبری]]، [[اسفراینی، عبدالرحمن بن محمد|نورالدین اسفراینی]]، [[سفیان ثوری]]، [[ابوسعید ابوالخیر]]، [[عزیزالدین نسفی]] و دهها عارف و حکیم و فیلسوف دیگر که با دانش و معرفت وسیع سخنان نغز گفتهاند. در کنار این اسامیارزشمند مسئلهی منابعی هم هست که این مطالب از دل آنها بیرون کشیده شده است و غرض نویسنده آشنایی خواننده با این منابع اصلی و اصیل برای کسب معارف دینی و عرفانی است. در این بین از برخی منابع بدین شرح میتوان یاد کرد: [[رساله قشیریه]]، [[اللمع في التصوف|اللمع فی التّصوّف]]، [[التّعرّف لمذهب اهل التصوف]]، [[طبقات الصوفية (للسلمي)|الطبقات الصوفیه سلمی]]، [[طبقات الصوفية (انصاري هروي)|الطبقات الصوفیه انصاری]]، [[الفتوحات المکیة]]، [[کیمیای سعادت]]، [[مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الكامل|الانسان الکامل]]، [[سلک السّلوک]]، [[مصباح الهداية و مفتاح الكفاية|مصباح الهدایه]]، [[معارف (سلطان ولد)|معارف بهاء ولد]]، [[كشف المحجوب (تصنیف)|کشف المحجوب]]، [[انس التائبین]]، [[مصیبتنامه|مصیبت نامه]]، [[عبهر العاشقین]]، [[تمهيدات|تمهیدات]]، [[فوائح الجمال و فواتح الجلال|فوائح الجمال]]، [[أشعة اللمعات (شرح لمعات)|اشعة اللمعات]] و غیره. |