۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '.↵== گزارش محتوا ==' به '. == گزارش محتوا ==') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'سه ای' به 'سهای') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
اذکائی از دانشمندان و محققان علاقه مند به آثار عجم میخواهد که یکباره این پندار نادرست را از سر به در کنند که ]گویا[ خط و زبان سریانی بخشی از میراث ایرانی نبوده است. برای دفاع از این مدعا، او از دانشمندان بزرگ ایرانی عهد اسلامی نظیر «ابن مقفع»، «[[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانی]]»، «ابن الندیم» و «ابوعبدالله خوارزمی» نام میبرد که «به یک کلام هم داستانند که سخن ]کذا[ ایرانیان بر پنج زبان روان میگردیده است: پهلوی، دری، پارسی، خوزی و سریانی»، که این زبان اخیر، زبان سرزمین سریان سورستان یا همان عراق است. او سپس اقامه دلیل میکند که چرا زبان شناسان معاصر، زبان سریانی را جزو زبانهای ایرانی فهرست نکردهاند و توضیح میدهد که این بدان سبب است که سریانی، زبانی سامی است که برخلاف پهلوی جزو زبانهای آریایی ]هند و اروپایی[ به حساب نمیآید. اما در این خصوص ابدا تردیدی نیست که ایرانیان باستان، زبان سریانی ]آرامی[ را به عنوان زبان خود برگزیده بودهاند؛ چنان که «در دوران اسلامی نیز زبان عربی را برای مقاصد ادبی، علمی و فلسفی در تألیفات خود به کار گرفتند». از واسطه این مقام زبان سریانی است که اذکائی نقشی را که این زبان در ایران باستانی برعهده داشته با نقش زبان عربی در دوره اسلامی مقایسه میکند<ref>ر.ک: همان، ص69-70</ref> | اذکائی از دانشمندان و محققان علاقه مند به آثار عجم میخواهد که یکباره این پندار نادرست را از سر به در کنند که ]گویا[ خط و زبان سریانی بخشی از میراث ایرانی نبوده است. برای دفاع از این مدعا، او از دانشمندان بزرگ ایرانی عهد اسلامی نظیر «ابن مقفع»، «[[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانی]]»، «ابن الندیم» و «ابوعبدالله خوارزمی» نام میبرد که «به یک کلام هم داستانند که سخن ]کذا[ ایرانیان بر پنج زبان روان میگردیده است: پهلوی، دری، پارسی، خوزی و سریانی»، که این زبان اخیر، زبان سرزمین سریان سورستان یا همان عراق است. او سپس اقامه دلیل میکند که چرا زبان شناسان معاصر، زبان سریانی را جزو زبانهای ایرانی فهرست نکردهاند و توضیح میدهد که این بدان سبب است که سریانی، زبانی سامی است که برخلاف پهلوی جزو زبانهای آریایی ]هند و اروپایی[ به حساب نمیآید. اما در این خصوص ابدا تردیدی نیست که ایرانیان باستان، زبان سریانی ]آرامی[ را به عنوان زبان خود برگزیده بودهاند؛ چنان که «در دوران اسلامی نیز زبان عربی را برای مقاصد ادبی، علمی و فلسفی در تألیفات خود به کار گرفتند». از واسطه این مقام زبان سریانی است که اذکائی نقشی را که این زبان در ایران باستانی برعهده داشته با نقش زبان عربی در دوره اسلامی مقایسه میکند<ref>ر.ک: همان، ص69-70</ref> | ||
نویسنده، مردم سریانی زبان را به دو گروه تقسیم میکند: یکی گروهی که تحت استیلای رومیان به سر میبردند که یعقوبیان هستند و دیگری، آنها که در بلاد ایران میزیستهاند و به نسطوریان مشهورند. هنگامی که رومیان در سال 974م مدرسه ادسا را تعطیل کردند، نسطوریان به نصیبین آمدند و در آنجا | نویسنده، مردم سریانی زبان را به دو گروه تقسیم میکند: یکی گروهی که تحت استیلای رومیان به سر میبردند که یعقوبیان هستند و دیگری، آنها که در بلاد ایران میزیستهاند و به نسطوریان مشهورند. هنگامی که رومیان در سال 974م مدرسه ادسا را تعطیل کردند، نسطوریان به نصیبین آمدند و در آنجا مدرسهای تأسیس کردند که آن هم اشتهار یافت. «اختلاف میان این دو فرقه مسیحی، بازتابیاست از منازعات بین امپراتوری روم و ایران. در واقع، این منازعات بیش از آنکه دینی باشد، سیاسی بوده است»<ref>همان، ص70</ref> | ||
کتاب، اساسا مشتمل است بر تحقیقی درباره جایگاه علم در شاهنشاهی ایران باستان و آثاری که در طول آن دوره نوشته شده است. نویسنده کوشیده است نشان دهد که علم، نخست در شاهنشاهی عظیم ایران - که ایران بزرگ و بین النهرین را در بر میگرفت - آغاز شده و سپس از آنجا به جهان غرب بسط یافته است<ref>همان، ص68</ref> | کتاب، اساسا مشتمل است بر تحقیقی درباره جایگاه علم در شاهنشاهی ایران باستان و آثاری که در طول آن دوره نوشته شده است. نویسنده کوشیده است نشان دهد که علم، نخست در شاهنشاهی عظیم ایران - که ایران بزرگ و بین النهرین را در بر میگرفت - آغاز شده و سپس از آنجا به جهان غرب بسط یافته است<ref>همان، ص68</ref> |